بیرون دادن، متصاعد کردن، (صدا یا دود و غیره) دادن، (داد) زدن یا کشیدن
send forth
بیرون دادن، متصاعد کردن، (صدا یا دود و غیره) دادن، (داد) زدن یا کشیدن
انگلیسی به انگلیسی
• create; produce
جملات نمونه
1. The trees send forth many branches when spring comes.
[ترجمه ترگمان]وقتی بهار فرا می رسد درخت ها شاخه های زیادی را می فرستند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بهار می آید، درختان بسیاری از شاخه ها را می فرستند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بهار می آید، درختان بسیاری از شاخه ها را می فرستند
2. A great number of books have been sent forth by the press.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی کتاب توسط مطبوعات ارسال شده است
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از کتابها توسط مطبوعات ارسال شده است
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از کتابها توسط مطبوعات ارسال شده است
3. He opened his mouth and sent forth a stream of noise.
[ترجمه ترگمان]دهانش را باز کرد و جویباری از صدا بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او دهان خود را باز کرد و صدایی از سر و صدا فرستاد
[ترجمه گوگل]او دهان خود را باز کرد و صدایی از سر و صدا فرستاد
4. The trees send forth many branches.
[ترجمه ترگمان]درخت ها شاخه های زیادی را به بیرون می فرستند
[ترجمه گوگل]درختان بسیاری از شاخه ها را می فرستند
[ترجمه گوگل]درختان بسیاری از شاخه ها را می فرستند
5. It sends forth long, trailing stems with leaves up to the water surface, where they float.
[ترجمه ترگمان]آن ساقه های بلند و کشیده را با برگ ها به سطح آب می فرستد که در آنجا شناور هستند
[ترجمه گوگل]ساقه های طولانی و پایدار را با برگ تا سطح آب، جایی که آنها شناور می شود، ارسال می کند
[ترجمه گوگل]ساقه های طولانی و پایدار را با برگ تا سطح آب، جایی که آنها شناور می شود، ارسال می کند
6. If we look at the meaning of the word apostle, we find it simply means a person sent forth or commissioned.
[ترجمه ترگمان]اگر به معنای of نگاه کنیم، متوجه می شویم که این کلمه به معنای فردی است که فرستاده یا گماشته شده است
[ترجمه گوگل]اگر ما به معنای کلمه رسول نگاه کنیم، ما آن را به سادگی نشان می دهیم به این معنی که فردی فرستاده شده یا به کار گرفته شود
[ترجمه گوگل]اگر ما به معنای کلمه رسول نگاه کنیم، ما آن را به سادگی نشان می دهیم به این معنی که فردی فرستاده شده یا به کار گرفته شود
7. Each time a person stands up for an ideal, or acts to improve the lot of others, or strikes out against injustice, he or she sends forth a tiny ripple of hope. Robert F. Kennedy
[ترجمه ترگمان]هر بار که یک نفر برای آرمانی بزرگ می ایستد و یا برای بهبود تعداد افراد دیگر کار می کند، یا با بی عدالتی مخالفت می کند، او یک موج کوچک از امید را به بیرون می فرستد رابرت اف کندی
[ترجمه گوگل]هر بار یک فرد برای ایده آل، برای بهبود بسیاری از دیگران عمل می کند یا علیه بی عدالتی ها حمله می کند، او یک امواج کوچک را امتداد می دهد رابرت اف کندی
[ترجمه گوگل]هر بار یک فرد برای ایده آل، برای بهبود بسیاری از دیگران عمل می کند یا علیه بی عدالتی ها حمله می کند، او یک امواج کوچک را امتداد می دهد رابرت اف کندی
8. Imagine what a message that would send forth, both inside the city and out.
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که چه پیامی در داخل و چه در داخل شهر ارسال خواهد شد
[ترجمه گوگل]تصور کنید که چه پیامی ارسال می شود، چه در داخل شهر و چه در خارج
[ترجمه گوگل]تصور کنید که چه پیامی ارسال می شود، چه در داخل شهر و چه در خارج
9. The mysterious pipers send forth wild music into the night.
[ترجمه ترگمان]هیاهوی اسرارآمیز صدای موسیقی را در دل شب پخش می کرد
[ترجمه گوگل]Pipers مرموز موسیقی بیرونی را به شب تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]Pipers مرموز موسیقی بیرونی را به شب تبدیل می کند
10. Trees send forth new leaves as spring approaches.
[ترجمه ترگمان]درختان برگ های جدیدی را به عنوان رویکردهای بهاره می فرستند
[ترجمه گوگل]درختان برگ های جدید را به عنوان روش های بهار به ارمغان می آورند
[ترجمه گوگل]درختان برگ های جدید را به عنوان روش های بهار به ارمغان می آورند
11. Flash forth lightning, and scatter them; Send forth Your arrows, and discomfit them.
[ترجمه ترگمان]رعد و برق زد و آن ها را پراکنده کرد و تیره ای خود را بیرون آورد و آن ها را ناراحت کرد
[ترجمه گوگل]فلش رعد و برق و آنها را پراکنده؛ فلش های خود را ارسال کنید و آنها را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]فلش رعد و برق و آنها را پراکنده؛ فلش های خود را ارسال کنید و آنها را از بین ببرید
12. Trees send forth new leaves in spring.
[ترجمه ترگمان]درختان برگ های جدیدی را در بهار به بیرون می فرستند
[ترجمه گوگل]درختان برگ های تازه را بهار می فرستند
[ترجمه گوگل]درختان برگ های تازه را بهار می فرستند
13. My mouth refused to open and send forth those three words.
[ترجمه ترگمان]دهانم باز ماند تا آن سه کلمه را به زبان بیاورم
[ترجمه گوگل]دهان من از باز شدن و فرستادن این سه کلمه فرار کرد
[ترجمه گوگل]دهان من از باز شدن و فرستادن این سه کلمه فرار کرد
14. When these flowers frill bloom they send forth a fragrance at once delicate and sweet.
[ترجمه ترگمان]وقتی این گل شکوفا می شود، رایحه خوش و شیرین به مشام می رسد
[ترجمه گوگل]هنگامی که این گلها را پررنگ می کنند، آنها یک عطر را در یک لحظه ظریف و شیرین می آورند
[ترجمه گوگل]هنگامی که این گلها را پررنگ می کنند، آنها یک عطر را در یک لحظه ظریف و شیرین می آورند
پیشنهاد کاربران
فررستادن
کلمات دیگر: