کلمه جو
صفحه اصلی

mental case

انگلیسی به فارسی

پرونده روحی


انگلیسی به انگلیسی

• mental patient, one who is mentally ill, person with psychological problems

جملات نمونه

1. At one end were two padded cells for mental cases, and opposite these were cupboards for medical stores.
[ترجمه ترگمان]در یک طرف، دو سلول راه دار برای پرونده های ذهنی، و روبروی اینها، گنجه های لوازم پزشکی بودند
[ترجمه گوگل]در یک انتها دو سلول پوشیده شده برای پرونده های ذهنی وجود داشت، و در مقابل آنها کمد برای فروشگاه های پزشکی بود

2. You're just a kid, and he's like a mental case.
[ترجمه ترگمان]تو فقط یه بچه ای، و اون مثل یه پرونده روانیه
[ترجمه گوگل]شما فقط یک بچه هستید، و او مانند یک پرونده روحی است

3. It would take some kind of real mental case to do all the work one could all day long.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ممکن است در تمام مدت روز این کار را انجام دهد
[ترجمه گوگل]این امر به نوعی از پرونده روحی واقعی می انجامد تا تمام کارها بتواند تمام طول روز را انجام دهد

4. You guys can't be serious. You're just a kid, and he's like a mental case.
[ترجمه ترگمان]شما نباید جدی باشید تو فقط یه بچه ای، و اون مثل یه پرونده روانیه
[ترجمه گوگل]شما بچه ها نمی توانید جدی باشید شما فقط یک بچه هستید، و او مانند یک پرونده روحی است

5. Similarly, if a woman doesn't have a boyfriend before she gets married, she is thought of as a mental case, and nobody would want to marry her!
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، اگر یک زن قبل از ازدواج دوست پسر نداشته باشد، او به عنوان یک مورد ذهنی فکر می کند و هیچ کس نمی خواهد با او ازدواج کند!
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، اگر زن قبل از ازدواج دوست پسر نداشته باشد، او به عنوان یک پرونده روحی در نظر گرفته شده است، و هیچ کس نمی خواهد با او ازدواج کند!

6. You guys can't be serious. You're a kid, and he a mental case.
[ترجمه ترگمان]شما نباید جدی باشید تو یه بچه ای و اون یه پرونده روانیه
[ترجمه گوگل]شما بچه ها نمی توانید جدی باشید شما یک بچه هستید و او یک پرونده روحی است


کلمات دیگر: