1. He remains confident and seemingly untroubled by his recent problems.
[ترجمه ترگمان]وی همچنان مطمئن است و به نظر می رسد که از مشکلات اخیرش آسوده باشد
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس باقی می ماند و به نظر می رسد با مشکلاتی که اخیرا به نظر می رسد نگران کننده است
2. She is untroubled by the fact that she didn't win.
[ترجمه ترگمان]از این حقیقت که او برنده نشده، ناراحت است
[ترجمه گوگل]او با این واقعیت که او برنده نیست، ناراحت است
3. Calm and untroubled, Richmann sat in the shade of a palm tree, and relaxed.
[ترجمه ترگمان]آرام و آسوده در سایه یک درخت نخل نشسته و آرام نشسته بود
[ترجمه گوگل]ریچمانن، آرام و بدون دردسر، در سایه یک درخت خرما نشسته و آرام شده است
4. Nader is untroubled by the prospect of helping bring on the dark night of a Bush presidency.
[ترجمه ترگمان]نادر است که انتظار کمک در شب تاریک ریاست جمهوری بوش را ندارد
[ترجمه گوگل]نادر با نگرانی از کمک به ایجاد شب تاریک ریاست جمهوری بوش مواجه می شود
5. But those who maintain this state of untroubled innocence have missed an opportunity.
[ترجمه ترگمان]اما آن هایی که این وضعیت بی گناهی را حفظ می کنند یک فرصت را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]اما کسانی که این وضعیت بیگناهی بی نظیر را حفظ می کنند فرصت را از دست داده اند
6. At its heart the river flows untroubled by such crass intrusions as the hustle of modern living.
[ترجمه ترگمان]در قلب آن، رودخانه با چنین نفوذهای ناشایستی به عنوان شتاب زندگی مدرن، بدون مشکل خواهد بود
[ترجمه گوگل]در قلبش، رودخانه از طریق چنین نفوذهای فراوانی به عنوان ناگهانی زندگی مدرن مواجه می شود
7. Mayor Zhao says he untroubled by the competition.
[ترجمه ترگمان]شهردار ژائو می گوید که با این رقابت آسوده خواهد بود
[ترجمه گوگل]شهردار ژائو می گوید که از رقابت ها ناراحت نشده است
8. Again Martin seemed untroubled, yet Celia detected strain beneath the surface.
[ترجمه ترگمان]مارتین بار دیگر آرام به نظر می رسید، با این حال سل یا از زیر ظاهر او را زیر و رو می کرد
[ترجمه گوگل]باز هم مارتین به نظر می رسید بدون تردید، اما Celia کشف فشار زیر سطح
9. Litigants are mostly untroubled by the rising costs of justice.
[ترجمه ترگمان]Litigants اغلب متاثر از هزینه های فزاینده عدالت هستند
[ترجمه گوگل]اغلب طرفداران اغلب با افزایش هزینه های عدالت مواجه می شوند
10. Repentance after a mistake is the key to untroubled heart.
[ترجمه ترگمان]Repentance پس از یک اشتباه کلید قلب untroubled است
[ترجمه گوگل]توبه پس از یک اشتباه، کلید قلب بی نظیر است
11. Untroubled by the changes of fortune, you witnessed the rise and fall of empires.
[ترجمه ترگمان]با تغییرات بخت و اقبال، شاهد ظهور و سقوط امپراطوری بوده ایم
[ترجمه گوگل]شما شاهد افزایش و سقوط امپراتوری ها با تغییرات ثروت بودید
12. He was not quite so hopeful and untroubled as he had originally been.
[ترجمه ترگمان]در اصل چندان هم امیدوار و آسوده نبود
[ترجمه گوگل]او به همان اندازه که او در ابتدا بود، بسیار امیدوار بود
13. Gone is the untroubled assumption that the mighty power of the A-bomb turned Japan from a fanatically suicidal nation at war to one begging for surrender.
[ترجمه ترگمان]این فرض قطعی است که قدرت عظیم بمب، ژاپن را از یک ملت درگیر به خودکشی در جنگ به یک التماس برای تسلیم تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]رفته اند، فرض بی نظیری است که قدرت توانایی بمب A، ژاپن را از یک کشور انتحاری متعصب در جنگ به سوی یک تسلیم خواند
14. He seemed to be quite untroubled by the news.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از شنیدن خبر کاملا بی خبر است
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که این خبر کاملا ناامید شده بود
15. It was another quiet, hot, untroubled day, the heat pressed heavily on the roof, stifling sound.
[ترجمه ترگمان]یک روز آرام، گرم و بی وقفه بود، گرمای شدید روی پشت بام فشرده می شد، صدای خفه و خفه کننده داشت
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از روزهای آرام، گرم و بی نظیر بود، گرما به شدت روی سقف افتاد، صدا را خفه کرد