متناسب با این لایحه
fit the bill
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• be suitable, meet the qualifications
جملات نمونه
1. If you fit the bill, send a CV to Rebecca Rees.
[ترجمه ترگمان]اگر صورت حساب را مرتب کنید، به ربکا Rees مراجعه کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما لایحه را در نظر بگیرید، یک CV را به ربکا ریس ارسال کنید
[ترجمه گوگل]اگر شما لایحه را در نظر بگیرید، یک CV را به ربکا ریس ارسال کنید
2. On paper, several of the applicants fit the bill.
[ترجمه ترگمان]روی کاغذ، چند تن از متقاضیان متناسب با این لایحه هستند
[ترجمه گوگل]بر روی کاغذ، چندین متقاضی متناسب با این لایحه هستند
[ترجمه گوگل]بر روی کاغذ، چندین متقاضی متناسب با این لایحه هستند
3. We wanted an experienced sportscaster, and Waggoner fit the bill.
[ترجمه ترگمان]ما یک sportscaster باتجربه می خواستیم، و Waggoner با این لایحه جور در آمد
[ترجمه گوگل]ما خواستار یک بازیگر با تجربه بودیم و واگنر با این لایحه مناسب بود
[ترجمه گوگل]ما خواستار یک بازیگر با تجربه بودیم و واگنر با این لایحه مناسب بود
4. Only the Lockheed Hercules would fit the bill.
[ترجمه ترگمان]تنها لاکهید هرکول با این لایحه جور است
[ترجمه گوگل]فقط لاکهید هرکول به این لایحه مناسب بود
[ترجمه گوگل]فقط لاکهید هرکول به این لایحه مناسب بود
5. The fact that she and Hugh happened to fit the bill seemed to give her every opportunity for finding out.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او و هیو هر فرصتی را برای پیدا کردن او به او می دهند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او و هیو به تناسب این لایحه به هر دلیلی فرصت پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او و هیو به تناسب این لایحه به هر دلیلی فرصت پیدا کرده اند
6. These two fabrics from the Lelievre collection fit the bill perfectly, both available in seven colourways.
[ترجمه ترگمان]این دو پارچه از مجموعه Lelievre کاملا متناسب با این لایحه هستند که هر دو در ۷ colourways موجود هستند
[ترجمه گوگل]این دو پارچه از مجموعه Lelievre متناسب با لایحه کاملا، هر دو در هفت رنگ موجود است
[ترجمه گوگل]این دو پارچه از مجموعه Lelievre متناسب با لایحه کاملا، هر دو در هفت رنگ موجود است
7. We wanted an experienced journalist, and Watts fit the bill.
[ترجمه ترگمان]ما یک روزنامه نگار باتجربه می خواستیم، و واتس آن را جور کرد
[ترجمه گوگل]ما یک خبرنگار با تجربه داشتیم و واتس به این لایحه بستگی دارد
[ترجمه گوگل]ما یک خبرنگار با تجربه داشتیم و واتس به این لایحه بستگی دارد
8. A top flight soldier with diplomatic skills would fit the bill.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز ارشد پرواز با مهارت های دیپلماتیک می تواند با این لایحه جور در بیاید
[ترجمه گوگل]یک سرباز ارشد پرواز با مهارت های دیپلماتیک متناسب با این لایحه بود
[ترجمه گوگل]یک سرباز ارشد پرواز با مهارت های دیپلماتیک متناسب با این لایحه بود
9. Who else might fit the bill among Europe's former centre - left prime ministers?
[ترجمه ترگمان]چه کسی ممکن است این لایحه را در میان وزیران سابق مرکز اروپا جای دهد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی ممکن است لایحه را در میان مرکز پیشین اروپا قرار دهد - نخست وزیران چپ؟
[ترجمه گوگل]چه کسی ممکن است لایحه را در میان مرکز پیشین اروپا قرار دهد - نخست وزیران چپ؟
10. What do you want? Will tea fit the bill?
[ترجمه ترگمان]تو چی می خو ای؟ آیا چای حاضر می شود؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی می خواهید؟ آیا چای مناسب این لایحه است؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی می خواهید؟ آیا چای مناسب این لایحه است؟
11. That piece of plywood will just fit the bill.
[ترجمه ترگمان]این تکه تخته plywood فقط با این لایحه جور می شود
[ترجمه گوگل]این قطعه تخته سه لا فقط به این لایحه بستگی دارد
[ترجمه گوگل]این قطعه تخته سه لا فقط به این لایحه بستگی دارد
12. Does this restaurant fit the bill for the celebration?
[ترجمه ترگمان]آیا این رستوران برای جشن مناسب است؟
[ترجمه گوگل]آیا این رستوران در لایحه جشنواره مناسب است؟
[ترجمه گوگل]آیا این رستوران در لایحه جشنواره مناسب است؟
13. Embryos that fit the bill are then implanted in the mother's womb.
[ترجمه ترگمان]Embryos که متناسب با این لایحه هستند در رحم مادر کاشته می شوند
[ترجمه گوگل]Embryos که مناسب این لایحه هستند، در رحم مادر قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]Embryos که مناسب این لایحه هستند، در رحم مادر قرار می گیرند
14. Diamonds might fit the bill.
[ترجمه ترگمان]الماس ممکنه به صورت حسابش برسه
[ترجمه گوگل]الماس ممکن است این لایحه را مناسب کند
[ترجمه گوگل]الماس ممکن است این لایحه را مناسب کند
پیشنهاد کاربران
برازنده بودن
تو همونی هستی که من میخام.
مناسب بودن
جور در آمدن
مطابقت داشتن
مطابقت داشتن
واجد شرایط لازم، باب دل، مورد تایید، گزینه مورد نظر، گزینه مناسب
راستِ کار
کاملا مناسب کار
کاملا مناسب کار
کلمات دیگر: