کلمه جو
صفحه اصلی

black and white


(عکس یا نقاشی) سیاه و سفید، دستنوشته، چاپ، چاپ written in black and white نوشته به طور آشکار

انگلیسی به فارسی

(عکس یا نقاشی) سیاه و سفید


دستنوشته، چاپ


سیاه و سفید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: print or writing considered as documentary evidence or binding proof.

- We won't work until we get a contract in black and white.
[ترجمه ترگمان] تا زمانی که قراردادی با سیاه و سفید پیدا نکنیم کار نمی کنیم
[ترجمه گوگل] ما کار نخواهیم کرد تا زمانی که یک قرارداد در سیاه و سفید دریافت کنیم

(2) تعریف: a photograph or graphic representation done in shades of black and white only.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: in shades of black and white only, as a photograph or film.

(2) تعریف: partially, often equally, black and white in color.

- a black-and-white checked fabric
[ترجمه ترگمان] پارچه شطرنجی سیاه و سفیدی
[ترجمه گوگل] یک پارچه چک شده سیاه و سفید

(3) تعریف: of, pertaining to, constituting, or involving absolute opposites, such as right and wrong.
متضاد: gray

- a black-and-white issue
[ترجمه ترگمان] یک مساله سیاه و سفید
[ترجمه گوگل] یک مسئله سیاه و سفید

• partially black and partially white in color; not in color; explicitly, clearly, in a way which leaves nothing to the imagination
in a black and white photograph or film, everything is shown in black, white, and grey.
you say that something is in black and white when it has been written or printed, and not just spoken.

جملات نمونه

1. a black-and-white picture
تصویر سیاه و سفید

2. a black-and-white portrait of my father
تصویر سیاه و سفید (غیررنگی) پدرم

3. a black-and-white t. v. set
تلویزیون سیاه و سفید

4. a black-and-white tie
کراوات سفید و سیاه

5. those who see moral issues in black-and-white terms and do not consider anything as gray
کسانی که امور اخلاقی را فقط به طور سیاه و سفید می بینند و حد وسطی قائل نیستند.

6. Gray is intermediate between black and white.
[ترجمه ترگمان]خاکستری میان سیاه و سفید است
[ترجمه گوگل]خاکستری بین سیاه و سفید بین است

7. Let black and white as brothers, South Africa to the prosperity and development.
[ترجمه ترگمان]بگذارید سیاه و سفید به عنوان برادر، آفریقای جنوبی تا رونق و توسعه باشد
[ترجمه گوگل]اجازه دهید سیاه و سفید به عنوان برادران، آفریقای جنوبی به رونق و توسعه

8. Although there is no overt hostility, black and white students do not mix much.
[ترجمه ترگمان]اگرچه دشمنی آشکار وجود ندارد، اما دانش آموزان سیاه پوست و سفید خیلی هم با هم ترکیب نمی شوند
[ترجمه گوگل]گرچه هیچ خصایص آشکاری وجود ندارد، دانش آموزان سیاه و سفید بسیار مخلوط نمی شوند

9. The pictures were in black and white.
[ترجمه ترگمان]تصاویر سیاه و سفید بودند
[ترجمه گوگل]تصاویر در سیاه و سفید بود

10. A perfunctory love lost evolve into black and white color.
[ترجمه ترگمان]یک عشق سرسری و سرسری به رنگ سیاه و سفید تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]عشق پر از عشق به رنگ سیاه و سفید تبدیل شده است

11. They demanded that the agreement be written in black and white.
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار این شدند که این توافقنامه به صورت سیاه و سفید نوشته شود
[ترجمه گوگل]آنها خواستار این شد که توافق نامه به صورت سیاه و سفید نوشته شود

12. To me, the past is black and white, but the future is always color.
[ترجمه ترگمان]برای من گذشته سیاه و سفید است، اما آینده همیشه رنگ است
[ترجمه گوگل]برای من، گذشته سیاه و سفید است، اما آینده همیشه رنگی است

13. The butterfly is black and white with a blue stripe running down each wing.
[ترجمه ترگمان]پروانه سیاه و سفید با نوار آبی در حال دویدن در هر بال است
[ترجمه گوگل]پروانه سیاه و سفید با نوار خط آبی است که در حال حرکت به پایین هر بال است

14. There is a brooding melancholy in his black and white photography.
[ترجمه ترگمان]در عکاسی سیاه و سفید او یک افسردگی عمیق وجود دارد
[ترجمه گوگل]در عکاسی سیاه و سفید، یک ماندانۀ فریبنده وجود دارد

15. Black and white show a clear.
[ترجمه ترگمان]به لک و سفید نشون می ده
[ترجمه گوگل]سیاه و سفید نشان می دهد روشن است

16. The zebra is a wild African horse with black and white stripes.
[ترجمه ترگمان]گورخر یک اسب آفریقایی وحشی است با خط های سیاه و سفید
[ترجمه گوگل]گورخر اسب آبی وحشی با راه راه های سیاه و سفید است

17. The black and white flag went down, and the race began.
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید و سفید به پایین سرازیر شد و مسابقه شروع شد
[ترجمه گوگل]پرچم سیاه و سفید پایین رفت و مسابقه شروع شد

18. Is the film in colour or black and white?
[ترجمه ترگمان]آیا این فیلم رنگی است یا سیاه و سفید؟
[ترجمه گوگل]آیا فیلم در رنگ یا سیاه و سفید است؟

19. The male bird has distinctive black and white markings on its head.
[ترجمه ترگمان]این پرنده نر علامت سیاه و سفید مشخصی روی سرش دارد
[ترجمه گوگل]پرنده نر دارای نشانه های سیاه و سفید مشخص بر روی سر خود است

a black-and-white portrait of my father

تصویر سیاه و سفید (غیررنگی) پدرم


written in black and white

نوشته به طور آشکار


پیشنهاد کاربران

واضح.

واضح، آسان، روشن

نسبی

زود قضاوت کردن، واضح ( Clear )

نوشته شده، نه فقط توافق حرفی

مکتوب
به صورت نوشته

خوب و بد
غلط و درست
شفاف
مبرهن
بدون ابهام

مسئله شفاف.

توضیح درباره اصطلاح black and white
وقتی کسی چیزی را سیاه و سفید می بیند یعنی حد وسطی قائل نمی شود و یا یک چیز را خوب خوب یا بد بد می بیند.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: