کلمه جو
صفحه اصلی

ineptitude


معنی : نادانی، بی عرضگی
معانی دیگر : بی لیاقتی، ناکارایی

انگلیسی به فارسی

بی عرضگی، نادانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: incompetence; lack of skill.

- His ineptitude as a waiter was reflected in the small tips customers left him.
[ترجمه ترگمان] هنگامی که مشتریان از او جدا شدند، او را به عنوان یک پیشخدمت در نظر گرفت
[ترجمه گوگل] ناپایداری او به عنوان یک پیشخدمت در مشتریان راهنمایی کوچک منعکس شد مشتریان او را ترک کردند

• incompetence; inappropriateness; clumsiness; absurdity, inanity
ineptitude is a complete lack of skill; a formal word.

مترادف و متضاد

نادانی (اسم)
asininity, folly, ignorance, ineptitude, nescience

بی عرضگی (اسم)
ineptitude, inefficiency

incapacity


Synonyms: incompetence, clumsiness, ungracefulness, awkwardness, inability, ineptness


جملات نمونه

1. his ineptitude became apparent in a short time
بی کفایتی او پس از مدت کوتاهی آشکار شد.

2. The situation was worsened by the ineptitude and intransigence of the oil companies.
[ترجمه ترگمان]این وضعیت با ناکارآمدی و ناسازگاری شرکت های نفتی بدتر شد
[ترجمه گوگل]وضعیت ناامید شده و عدم پذیرش شرکت های نفتی بدتر شد

3. This practical ineptitude filtered through to my sporting life by way of golf.
[ترجمه ترگمان]این ineptitude عملی از طریق گلف به زندگی ورزشی من فیلتر شد
[ترجمه گوگل]این بی نظمی عملی از راه گلف برای زندگی ورزشی من فیلتر شده است

4. They joked about his ineptitude.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شوخی او را مسخره کردند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد ناتوانیشان شگفت زده شدند

5. It should shrivel in ineptitude. . Prime target.
[ترجمه ترگمان]این کار باید در حالی که تنها هدف نخست وزیر است، متوقف شود
[ترجمه گوگل]این باید در ineptitude سخت شود هدف اول

6. He also wishes to comment upon the ineptitude and insignificance of human beings in relation to our own mortality and the magnificence and endlessness of nature.
[ترجمه ترگمان]او همچنین می خواهد درباره نادانی و حقارت موجودات انسانی در ارتباط با فناپذیری خودمان و شکوه و endlessness طبیعت اظهار نظر کند
[ترجمه گوگل]او همچنین مایل است که در مورد ناسازگاری و بی اهمیت بودن انسانها در رابطه با مرگ و میر خود و شکوه و بی پایان طبیعت اظهار نظر نماید

7. the ineptitude of the police in handling the situation.
[ترجمه ترگمان]the پلیس در اداره این وضعیت
[ترجمه گوگل]ناتوانی پلیس در رسیدگی به وضعیت

8. “Corruption and ineptitude are bipartisan, but Dems at the moment seem to have the edge in criminality and incompetence,” observes Doug Muzzio of Baruch College.
[ترجمه ترگمان]داگ Muzzio از کالج باروک می گوید: \"فساد و ناکارآمدی هر دو حزب هستند، اما دموکرات ها در حال حاضر به نظر می رسد که در جنایتکاری و بی کفایتی مرز دارند\"
[ترجمه گوگل]'داوود موزیو از کالج باروچ می گوید:' فساد و بی کفایتی دو طرفه هستند، اما در حال حاضر Dems ها در جنایت و بی کفایتی لبه دارند '

9. WELL, THAT WAS THE MOST STUNNING DISPLAY OF INEPTITUDE I'VE EVER WITNESSED.
[ترجمه ترگمان]خوب، این بدترین STUNNING بود که من تا بحال تجربه کرده بودم
[ترجمه گوگل]خوب، این نمایش منحصر به فرد ترین نفوذ من همیشه صادق بود

10. In the book she speaks of his "social ineptitude" and says he verbally abused her.
[ترجمه ترگمان]در این کتاب او از \"بی عرضه گی\" خود سخن می گوید و می گوید که او بطور شفاهی از او سو استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]در کتابی که او از 'بی کفایتی اجتماعی' سخن می گوید و می گوید او به صورت شفاهی او را مورد آزار و اذیت قرار داده است

11. Here, I would argue, simple ineptitude seems to be a bigger problem than disinclination to co - operate.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، من استدلال خواهم کرد که یک ناکارآمدی ساده، یک مشکل بزرگ تر از عدم تمایل به هم کاری است
[ترجمه گوگل]در اینجا، من می توانم استدلال کنم، ناسازگاری ساده به نظر می رسد یک مشکل بزرگتر از عدم تمایل به همکاری است

12. Finally got the sack after a year of ineptitude.
[ترجمه ترگمان]بالاخره بعد از یک سال تنبیه، کیسه را گرفتم
[ترجمه گوگل]سرانجام پس از یک سال ناپایداری، کیسه را گرفت

13. Well-meaning ineptitude rises to empyreal absurdity.
[ترجمه ترگمان]خب، منظورم اینه که همه چی بی معنی میشه
[ترجمه گوگل]ناهماهنگی به معنای واقعی کلمه به نفع امپراتوری بالا میرود

14. Cant forBear criticizing their ineptitude.
[ترجمه ترگمان]به من هم نمی Cant که ineptitude رو از دست بدم
[ترجمه گوگل]نمی تونم بیام انتقاد ناپذیری خودمو داشته باشم

15. If we didn't have butchers to do the necessary, we'd be vegetarians out of sheer ineptitude.
[ترجمه ترگمان]اگر ما قصاب نداشتیم که این کار را انجام بدهیم، ما be را از دست دادیم
[ترجمه گوگل]اگر ما قصابی نداشته باشیم، لازم است گیاهخواران را از بی کفایتی محروم کنیم

His ineptitude became apparent in a short time.

بی‌کفایتی او پس از مدت کوتاهی آشکار شد.


پیشنهاد کاربران

بی کفایتی، ناشایستگی، بی جربزگی، ناکارآمدی


کلمات دیگر: