1. For dessert there's apple pie, cheesecake or fruit.
[ترجمه arnoosh] برای دسر، پای سیب، چیز کیک یا ، میوه داریم
[ترجمه ترگمان]برای دسر، پای سیب یا میوه و یا میوه
[ترجمه گوگل]برای دسر، پای سیب، پنیر کیک یا میوه وجود دارد
2. Betty's strawberry cheesecake is simply to-die-for.
[ترجمه ترگمان]توت فرنگی به نام Betty به سادگی مرگ است
[ترجمه گوگل]پنیر توت فرنگی بتی به سادگی برای مردن است
3. I decided to sample the chocolate cheesecake.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که از کیک شکلاتی نمونه بگیرم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم تایم شکلات را انتخاب کنم
4. In the end, they decided that their old cheesecake posters really were out of style, after all.
[ترجمه ترگمان]در پایان، آن ها تصمیم گرفتند که پوسترهای قدیمی their واقعا خارج از سبک بودند
[ترجمه گوگل]در نهایت، آنها تصمیم گرفتند که پوسترهای قدیمی پنیر کیک واقعا از سبک بیرون بیایند
5. Have some more cheesecake.
[ترجمه ترگمان]یه کم کیک پنیری بخور
[ترجمه گوگل]برخی از پنیر کیک بیشتر
6. Neta, looking for a frozen cheesecake, picked out a coffeecake instead.
[ترجمه ترگمان]Neta، دنبال یک کیک شکلاتی یخ زده بود و بجاش یک coffeecake انتخاب کرده بود
[ترجمه گوگل]Neta، به دنبال یک پنیر یخ زده، به جای آن یک کافه کیک را انتخاب کرد
7. We shared a piece of tiramisu cheesecake, and it was fabulous.
[ترجمه ترگمان]ما یه تیکه کیک پنیر داشتیم و خیلی هم عالی بود
[ترجمه گوگل]ما یک قطعه از پنیر چوب تیرامیسو را به اشتراک گذاشتیم، و افسانه بود
8. I find myself diving into the chocolate caramel cheesecake.
[ترجمه ترگمان] من خودم رو پیدا کردم که به کیک شکلاتی تبدیل بشم
[ترجمه گوگل]من خودم را به نوعی کیک پنیر کارامل شکلات غرق کردم
9. Dan Rizzo is a self-confessed cheesecake freak and has the generous proportions to prove it.
[ترجمه ترگمان]دن Rizzo یک عجیب الخلقه cheesecake است و نسبت های سخاوتمندانه برای اثبات آن دارد
[ترجمه گوگل]دن ریزو یک جادوگر نوعی پنیر کیک است که خود اعتراف کرده است و نسبتا سخاوتمندانه برای اثبات آن است
10. Now add 30 or 40 slices of cheesecake on top of that, and a fella starts to feel a little logy.
[ترجمه ترگمان]حال ۳۰ یا ۴۰ برش از cheesecake را بر روی آن اضافه کنید، و یک آدم شروع به کمی logy می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر اضافه کردن 30 یا 40 برش پنیر کیک در بالای آن، و یک fella شروع به احساس کمی اسلیم
11. Is there any cheesecake left?
[ترجمه ترگمان]چیز دیگه ای هم مونده؟
[ترجمه گوگل]آیا پنیر کیک وجود دارد؟
12. The waiter brought cheesecake and coffee.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت کیک و قهوه آورد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت پنیر کافی و قهوه آورد
13. He was a media star, posing for cheesecake publicity shoots, popping up on girlie calendars and matchbook covers.
[ترجمه ترگمان]او یک ستاره رسانه ای بود که برای عکس های تبلیغاتی cheesecake ژست گرفته بود و روی تقویم های دخترانه و جلد matchbook جا به جا شده بود
[ترجمه گوگل]او یک ستاره رسانه ای بود، برای نمایش های تبلیغاتی پنیر کیک، ظاهر شدن بر روی تقویم های دخترانه و پوشش های مسابقه کتاب
14. And in cheesecake and all kinds of desserts, like chocolate mousse, tiramisu, vanilla pudding, everything that's cooled in the supermarket, there's gelatin to make it look good.
[ترجمه ترگمان]و در cheesecake و انواع دسرها، مانند شکلات mousse، tiramisu، پودینگ وانیل، هر چیزی که در سوپرمارکت سرد می شود، ژلاتین وجود دارد تا خوب به نظر برسد
[ترجمه گوگل]و در پنیر کیک و انواع دسرها مانند موس شکلات، تریامیسو، پودینگ وانیل، همه چیز که در سوپرمارکت سرد شده است، ژلاتین به نظر می رسد خوب است
15. My mom makes a mean cheesecake!
[ترجمه ترگمان]مامانم خیلی کیک پنیری شده
[ترجمه گوگل]مادر من یک نوع پنیر خامه ای می سازد!