همبافتی، زمینه ای، وابسته به فحوا و متن، بافتمند، بافتاری، وابسته بقراین
contextual
همبافتی، زمینه ای، وابسته به فحوا و متن، بافتمند، بافتاری، وابسته بقراین
انگلیسی به فارسی
(مربوط به) بافت، بافتی، متنی، موقعیتی، زمینهای
متنی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: contextually (adv.)
مشتقات: contextually (adv.)
• : تعریف: of, belonging to, or depending on a context.
• of a context, of surrounding circumstances
something that is contextual relates to a particular context.
something that is contextual relates to a particular context.
جملات نمونه
1. The writer builds up a clever contextual picture of upper class life.
[ترجمه حامد] نویسنده از طبقه بالای اجتماعی یک زندگی مبنایی هوشمندانه ای را به تصویر می کشد.
[ترجمه ترگمان]نویسنده یک تصویر مفهومی هوشمندانه از زندگی طبقه بالا می سازد[ترجمه گوگل]نویسنده یک تصویر متنی هوشمندانه از زندگی طبقه بالا را ایجاد می کند
2. Contextual clues can help one to find the meaning.
[ترجمه ترگمان]نشانه های متنی می توانند به فرد کمک کنند تا معانی را پیدا کند
[ترجمه گوگل]سرنخهای متنی میتوانند یک معنی را پیدا کنند
[ترجمه گوگل]سرنخهای متنی میتوانند یک معنی را پیدا کنند
3. It has been established that contextual information is necessary in addition to a pattern recogniser.
[ترجمه ترگمان]مشخص شده است که اطلاعات زمینه ای علاوه بر الگوی recogniser، ضروری است
[ترجمه گوگل]معلوم شده است که اطلاعات متنی علاوه بر شناسایی الگو، ضروری است
[ترجمه گوگل]معلوم شده است که اطلاعات متنی علاوه بر شناسایی الگو، ضروری است
4. On some occasions, however, contextual information might actually be unhelpful in that it might exclude the correct item.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در برخی موارد، اطلاعات زمینه ای ممکن است درحقیقت کمکی کند که ممکن است مورد صحیح نباشد
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، با این حال، اطلاعات متنی ممکن است در غیاب مفید باشد زیرا ممکن است مورد صحیح را حذف کند
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، با این حال، اطلاعات متنی ممکن است در غیاب مفید باشد زیرا ممکن است مورد صحیح را حذف کند
5. He places particular stress upon contextual details which can be interpreted as the Reeve's appropriation of the role of priest.
[ترجمه ترگمان]او به طور خاص بر روی جزئیات بافتی تاکید می کند که می تواند به عنوان تخصیص ریو نقش کشیش تفسیر شود
[ترجمه گوگل]او تاکید خاصی بر جزئیات متنی دارد که می تواند به عنوان تخصیص Reeve از نقش کشیش تفسیر شود
[ترجمه گوگل]او تاکید خاصی بر جزئیات متنی دارد که می تواند به عنوان تخصیص Reeve از نقش کشیش تفسیر شود
6. Finally, there is a contextual issue, briefly dealt with, but of supreme importance.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک مساله زمینه ای وجود دارد که به طور خلاصه با آن سروکار دارد، اما اهمیت عالی دارد
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک موضوع متنی وجود دارد، به طور مختصر، اما اهمیت زیادی دارد
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک موضوع متنی وجود دارد، به طور مختصر، اما اهمیت زیادی دارد
7. This would constitute information - data plus a contextual framework allowing a larger picture to be revealed.
[ترجمه ترگمان]این شامل اطلاعات مربوط به اطلاعات به علاوه چارچوب متنی است که اجازه می دهد یک تصویر بزرگ تر آشکار شود
[ترجمه گوگل]این اطلاعات را شامل اطلاعات می کند، به علاوه یک چارچوب متنی که اجازه می دهد تصویر بزرگتر نشان داده شود
[ترجمه گوگل]این اطلاعات را شامل اطلاعات می کند، به علاوه یک چارچوب متنی که اجازه می دهد تصویر بزرگتر نشان داده شود
8. Notice that the principle of contextual plausibility allows legitimacy to expressions which arise in the contrived contexts of the classroom.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که اصل امکان پذیر بودن امکان مشروعیت بخشیدن به expressions که در بافت های تعبیه شده در کلاس بوجود می آیند را مجاز می کند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که اصل اعتقاد به محتوا اجازه می دهد تا مشروعیت به بیان که در زمینه های ذاتی کلاس درس ظهور می کند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که اصل اعتقاد به محتوا اجازه می دهد تا مشروعیت به بیان که در زمینه های ذاتی کلاس درس ظهور می کند
9. When reference to contextual parliamentary material is necessary is also uncertain.
[ترجمه ترگمان]زمانی که به مواد پارلمانی متنی اشاره می شود، ضروری است
[ترجمه گوگل]هنگامی که اشاره به مواد پارلمانی متنی ضروری است، نامشخص است
[ترجمه گوگل]هنگامی که اشاره به مواد پارلمانی متنی ضروری است، نامشخص است
10. If this were not so, contextual facilitation of auditory word recognition would occur only for words at the end of clauses.
[ترجمه ترگمان]اگر این طور نبود، تسهیل contextual کلمه شنیداری تنها برای کلمات در پایان عبارات رخ می دهد
[ترجمه گوگل]اگر این چنین نبود، تسهیل درک متنی از شنیدن لغات شنیداری تنها برای کلمات در انتهای عبارات رخ می دهد
[ترجمه گوگل]اگر این چنین نبود، تسهیل درک متنی از شنیدن لغات شنیداری تنها برای کلمات در انتهای عبارات رخ می دهد
11. One further contextual factor had an important bearing on this analysis.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از عوامل زمینه ای، نقش مهمی در این آنالیز داشت
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عوامل زمینه ای، تحول مهمی در این تحلیل داشت
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از عوامل زمینه ای، تحول مهمی در این تحلیل داشت
12. All the contextual information is lost.
[ترجمه ترگمان]تمام اطلاعات زمینه ای از بین رفته است
[ترجمه گوگل]تمام اطلاعات متنی گم شده است
[ترجمه گوگل]تمام اطلاعات متنی گم شده است
13. We need now to examine the role of contextual factors directly and in more detail.
[ترجمه ترگمان]ما اکنون به بررسی نقش عوامل زمینه ای به طور مستقیم و با جزییات بیشتر نیاز داریم
[ترجمه گوگل]اکنون ما باید مستقیما و دقیقتر نقش عوامل محتوی را مورد بررسی قرار دهیم
[ترجمه گوگل]اکنون ما باید مستقیما و دقیقتر نقش عوامل محتوی را مورد بررسی قرار دهیم
14. Subjects were given varying amounts of contextual information.
[ترجمه ترگمان]موضوعات به میزان متفاوتی از اطلاعات زمینه ای داده شدند
[ترجمه گوگل]افراد به مقدار متنوعی از اطلاعات متنی داده شدند
[ترجمه گوگل]افراد به مقدار متنوعی از اطلاعات متنی داده شدند
پیشنهاد کاربران
زمینه مند
بافتاری
بسته به شرایط
زمینه ای
زمینه ای. وابسته به متن. در
محیطی
مفهومی
در دیتا برداری به اطلاعات مکانی و زمانی داده برداشته شده گفته میشود.
مختصات مکانی و زمانی:contextual information
مختصات مکانی و زمانی:contextual information
محتوا محور
کلمات دیگر: