مزرعه را بخر
buy the farm
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• die, pass away
جملات نمونه
1. She sat reflecting on how much had changed since she'd bought the farm.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که از وقتی که مزرعه را خریده بود چقدر تغییر کرده بود
[ترجمه گوگل]او نشست و نشان داد که چقدر تغییر کرده است از زمانی که او مزرعه را خریداری کرده است
[ترجمه گوگل]او نشست و نشان داد که چقدر تغییر کرده است از زمانی که او مزرعه را خریداری کرده است
2. Buying the farm was the biggest mistake of her life.
[ترجمه ترگمان]خریدن مزرعه بزرگ ترین اشتباه زندگی او بود
[ترجمه گوگل]خرید مزرعه بزرگترین اشتباه زندگی او بود
[ترجمه گوگل]خرید مزرعه بزرگترین اشتباه زندگی او بود
3. My father had bought the farm at an auction, at what turned out to be an inflated price.
[ترجمه ترگمان]پدرم مزرعه را در یک حراج خریده بود
[ترجمه گوگل]پدرم مزرعه را در مزرعه خریداری کرد، در حالی که قیمت آن بالغ شد
[ترجمه گوگل]پدرم مزرعه را در مزرعه خریداری کرد، در حالی که قیمت آن بالغ شد
4. Gardner had an agreement with Bertram to buy the farm.
[ترجمه ترگمان]گاردنر، یه قراری با برت رام گذاشته بود تا مزرعه رو بخره
[ترجمه گوگل]گاردنر با برترام موافقت کرد تا مزرعه را خریداری کند
[ترجمه گوگل]گاردنر با برترام موافقت کرد تا مزرعه را خریداری کند
5. I won't complain if I buy the farm while I'm airborne, but I can't stand being taken out while I'm grounded.
[ترجمه ترگمان]اگر من در حال پرواز هستم، شکایت نمی کنم، اما وقتی در حال پرواز هستم نمی تونم تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نمی ترسم اگر مزرعه را در حالی که من در هوا پرواز می کنم، شکایت نکنم، اما من نمی توانم تحمل کنم، در حالی که من پایه هستم
[ترجمه گوگل]من نمی ترسم اگر مزرعه را در حالی که من در هوا پرواز می کنم، شکایت نکنم، اما من نمی توانم تحمل کنم، در حالی که من پایه هستم
6. A few weeks back I won a $50 gift certificate to a homeschool store, I used part of it to buy The Farm Game for Kids.
[ترجمه ترگمان]چند هفته پیش من یک گواهی ۵۰ دلاری را به یک فروشگاه homeschool بردم، قسمتی از آن را برای خرید بازی مزرعه برای کودکان استفاده کردم
[ترجمه گوگل]چند هفته پیش من یک گواهینامه هدیه 50 دلاری را برای یک فروشگاه خانه در خانه به دست آوردم، من بخشی از آن را برای خرید بازی مزرعه برای کودکان استفاده کردم
[ترجمه گوگل]چند هفته پیش من یک گواهینامه هدیه 50 دلاری را برای یک فروشگاه خانه در خانه به دست آوردم، من بخشی از آن را برای خرید بازی مزرعه برای کودکان استفاده کردم
پیشنهاد کاربران
مردن ( شوخی )
Informal, US
مردن بویژه در جنگ یا با سقوط هواپیما
Kick the bucket
To die especially in battle or in a plane crash
She really wanted to visit her homeland, before
. she bought the farm
مردن بویژه در جنگ یا با سقوط هواپیما
Kick the bucket
To die especially in battle or in a plane crash
She really wanted to visit her homeland, before
. she bought the farm
ریق رحمت را سر کشیدن!!
مرگ
مرگ
کلمات دیگر: