کلمه جو
صفحه اصلی

purveyor


معنی : اذوقه رسان
معانی دیگر : اذوقه رسان

انگلیسی به فارسی

تامین کننده، اذوقه رسان


اذوقه رسان


انگلیسی به انگلیسی

• provider, supplier, one who furnishes with basic necessities
a purveyor of information is someone who tells people the information; a formal word.
a purveyor of goods or services is a person or company that provides them; a formal word.

مترادف و متضاد

اذوقه رسان (اسم)
caterer, purveyor, sutler

جملات نمونه

1. There was no news from the purveyor of health foods and other products to explain the rise.
[ترجمه ترگمان]هیچ خبری از قیمت مواد غذایی و محصولات دیگر برای توضیح افزایش وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ خبر از حامی بهداشت مواد غذایی و سایر محصولات برای توضیح افزایش وجود ندارد

2. Lord Jeffrey Archer, 5A major purveyor of Tory gossip and still looking for a job.
[ترجمه ترگمان]لرد جفری آرچر، ۵ عضو اصلی شایعات مربوط به حزب محافظه کار، و همچنان به دنبال شغلی می گردد
[ترجمه گوگل]لرد جفری آرچر، 5 ساله، بزرگترین شایعات توری است و هنوز هم به دنبال یک شغل است

3. She became taxi driver, purveyor of fine wines, lender of lurex and drag-hag extraordinaire.
[ترجمه ترگمان]او یک راننده تاکسی شد، یک فروشنده شراب عالی، وام دهنده کلوپ lurex و بیمه عمر بود
[ترجمه گوگل]او راننده تاکسی، تهیه کننده آب آشامیدنی، وام دهندگان لورکس و غیره بود

4. Petrossian Inc. is the world's largest purveyor of caviar.
[ترجمه ترگمان]شرکت petrossian بزرگ ترین محموله خاویار جهان است
[ترجمه گوگل]شرکت پتروسیان بزرگترین تولید کننده خاویار جهان است

5. A purveyor of tea, India's pick-me-up, declared: "If you continue sleeping, so will our politicians.
[ترجمه ترگمان]یک خوراک چای، pick هند، اعلام کرد: \" اگر شما به خواب خود ادامه دهید، سیاستمداران ما نیز به خواب خواهند رفت
[ترجمه گوگل]یک متصدی چای، انتخابی هند، اعلام کرد: 'اگر خواب خود را ادامه دهید، سیاستمداران ما نیز خواهند بود

6. Mozart was, all, not a mere purveyor of music but the supreme dramatic geniuses all time.
[ترجمه ترگمان]موتسارت در تمام مدت جز یک استثنا موسیقی نبود، بلکه فقط برای نوابغ بزرگ بود
[ترجمه گوگل]موتزارت، همه، نه صرفا پخش کننده موسیقی بود، بلکه نهضت عالی دراماتیک در تمام دوران بود

7. Silence, purveyor of gossip, do not spread that report.
[ترجمه ترگمان]خاموشی، مرد شایعه پراکنی، این گزارش را پخش نکنید
[ترجمه گوگل]سکوت، متصدی شایعات، این گزارش را منتشر نمی کند

8. Since buffalo is not carried by most supermarket meat departments, it normally requires special ordering at a game purveyor.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بوفالو توسط اکثر بخش های گوشت سوپر مارکت حمل نمی شود، معمولا نیاز به سفارش ویژه ای در یک فروشنده بازی دارد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بوفالو توسط اکثر بخش های گوشت سوپرمارکت انجام نمی شود، به طور معمول نیاز به سفارش ویژه در یک بازیگر فراهم می کند

9. His predecessors include the snake - oil man and the door-to-door purveyor of anything from brushes to Britannicas.
[ترجمه ترگمان]پیشینیان او شامل مرد روغن مار و فروشنده در خانه برای هر چیزی از brushes تا Britannicas است
[ترجمه گوگل]پیشینیان او عبارتند از مار مرد روغن و درب وارد خانه هر چیزی از برس به Britannicas

10. For its part, the Shanghai - listed aka Swellfun is also a purveyor of high - end spirits.
[ترجمه ترگمان]به نوبه خود، نام aka معروف به Swellfun نیز یک استثنا برای روحیه بالا است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، شرکت Swellfun که در شانگهای نیز قرار دارد، همچنین یک تهیه کننده روحانی است

11. You mentioned in your story he is seen by some as "authentic" and others as a purveyor of political theatrics.
[ترجمه ترگمان]شما در داستان تان اشاره کردید که او به عنوان یک فروشنده برای نمایش سیاسی به عنوان \"معتبر\" و دیگران دیده می شود
[ترجمه گوگل]شما در داستان خود ذکر کرده اید که بعضی آنها بعنوان 'معتبر' و بعضی دیگر به عنوان یک متفکر تئاترهای سیاسی دیده می شوند

12. (Its boss, Jorgen Buhl Rasmussen, previously worked for Duracell, a battery-maker, and Gillette, a purveyor of razors. ) ABI has similar plans for a global marketing push for Stella Artois and Becks.
[ترجمه ترگمان](رئیس آن، Jorgen buhl راسموسن، قبلا برای Duracell، a، و Gillette، یک فروشنده تیغ ها کار می کرد)طرح های مشابهی برای تبلیغ جهانی بازاریابی برای استلا آرتوا و Becks دارد
[ترجمه گوگل](رئیس آن، جورجن بوهل راسموسن، قبلا برای Duracell، باتری ساز و Gillette، خمیر سازان کار کرده است ) ABI برنامه های مشابهی برای فشارهای جهانی بازاریابی برای Stella Artois و Becks دارد

13. 'starbucks' mission statent is 'establish starbucks as the prier purveyor of the finest coffee in the world whellole maintaining our uncompromising principles whellole we grow.
[ترجمه ترگمان]ماموریت starbucks این است که starbucks را به عنوان یکی از بهترین غذاها در جهان برای حفظ اصول uncompromising که رشد می کنیم حفظ کند
[ترجمه گوگل]استارباکس ماموریتی استراتژیک است 'ایجاد استارباکس به عنوان ارائه دهنده prier از بهترین قهوه در جهان whellole حفظ اصول بی عیب و نقص ما whellole ما رشد می کنند

14. Teaching purpose : To comprehensively understand the role function and consciousness composition of a news purveyor.
[ترجمه ترگمان]هدف آموزش: برای درک جامع تابع نقش و ترکیب آگاهی یک فروشنده خبری
[ترجمه گوگل]هدف تدریس به طور جامع درک عملکرد نقش و ترکیب آگاهی یک خبرنامه

پیشنهاد کاربران

حامی

سفیر، آذوقه رسان

a person who purveys, provides, or supplies

تدارک بیننده، مهیاکننده، تامین کننده، فراهم آورنده

تامین کننده، تدارک دهنده

دلال
a purveyor of large luxury vehicles

منبع، تدارکاتچی، آذوقه رسان

منبع تغذیه

"مبلغ" هم معنا میده

مبلغ هرنوعی ایده، نگرش و. . .


کلمات دیگر: