1. the exuberance of my father's garden in karaj
سبزی و خرمی باغ پدرم در کرج
2. she welcomed us with exuberance
با شور و اشتیاق به ما خوشامد گفت.
3. She was laughing from the sheer exuberance of the performance.
[ترجمه ترگمان]از فرط شادی از این نمایش لذت می برد
[ترجمه گوگل]از خستگی کامل عملکردش خندید
4. Jon's exuberance was irrepressible.
[ترجمه ترگمان]شادی جان مهار نشدنی بود
[ترجمه گوگل]زرق و برق جون ناامید کننده بود
5. We can excuse his behaviour as youthful exuberance.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم رفتار او را به عنوان exuberance جوان توجیه کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم رفتار خود را به عنوان جوانی جوانانه تقدیم کنیم
6. She needs to try and control her natural exuberance.
[ترجمه ترگمان]او باید سرزندگی طبیعی خود را امتحان و کنترل کند
[ترجمه گوگل]او باید تلاش کند تا کنترل طبیعی خود را داشته باشد
7. Her burst of exuberance and her brightness overwhelmed me.
[ترجمه ترگمان]بغض و درخشش او مرا از پا در آورد
[ترجمه گوگل]انفجار او از انبساط و روشنایی او من را غرق کرد
8. The speaker's exuberance enlivened a boring conference.
[ترجمه ترگمان]سرزندگی گوینده یک کنفرانس خسته کننده بود
[ترجمه گوگل]غرور سخنران یک کنفرانس خسته کننده بود
9. The exuberance that Minton helped generate at Camberwell was related to a deeper excitement animating the whole school.
[ترجمه ترگمان]سرزندگی و سرزندگی ای که در Camberwell به وجود آمده بود، به هیجانی عمیق تر در تمام مدرسه مربوط می شد
[ترجمه گوگل]ماندگاری که مینتون برای تولید در کمبرول کمک کرد، مربوط به یک هیجان عمیق تر بود که کل مدرسه را تحریک می کرد
10. Exuberance in the stock market has some genuine economic and financial underpinnings.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری در بازار سهام دارای برخی از اصول اقتصادی و اقتصادی واقعی است
[ترجمه گوگل]Exuberance در بازار سهام دارای برخی از حقیقت اقتصادی و مالی است
11. Now the exuberance of the varied songsters is almost deafening.
[ترجمه ترگمان]اکنون، سرزندگی این songsters متنوع، تقریبا کر کننده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فراوان شدن خواننده های گوناگون تقریبا غریب است
12. Whether voicing joyful exuberance or piercing heartbreak, she wrings all passion from the moment.
[ترجمه ترگمان]او از این لحظه به بعد احساسات شدید و شادی آمیز او را از خود دور کند
[ترجمه گوگل]او هرگز از لحظه ای احساس غم و اندوه و دلتنگی دلتنگی را نمی شنود
13. The joke is that this louche, style-setting exuberance took place in a conservative town verging on the provincial.
[ترجمه ترگمان]لطیفه گویی این است که این سبک پر زرق و برق، که در یک شهر محافظه کار در شرف وقوع است، در یک شهر محافظه کار در شرف وقوع است
[ترجمه گوگل]شوخی این است که این شهرت، سبک و سیاحت، در یک شهر محافظه کارانه در ولایت به سر می برد
14. Yat-Kha had already done that, with exuberance and charm.
[ترجمه ترگمان]Yat - Kha قبلا این کار را کرده بود، با سرزندگی و فریبندگی
[ترجمه گوگل]یاتخا قبلا این کار را انجام داده بود، با انبوه و جذابیت