(انگلیس - عامیانه - کسی که برای انجام کارهای بدنی و خر کاری اجیر شده است) خرکار، خرحمال
dogsbody
(انگلیس - عامیانه - کسی که برای انجام کارهای بدنی و خر کاری اجیر شده است) خرکار، خرحمال
انگلیسی به فارسی
(انگلیس - عامیانه - کسی که برای انجام کارهای بدنی و خرکاری اجیر شده است) خرکار، خرحمال
dogbody
انگلیسی به انگلیسی
• servant, drudge, one who performs undesirable or menial jobs (british slang)
a dogsbody is someone who does the boring jobs that nobody else wants to do; an informal word.
a dogsbody is someone who does the boring jobs that nobody else wants to do; an informal word.
جملات نمونه
1. I've got a crummy ordinary dogsbody job.
[ترجمه ترگمان]من یک شغل مسخره معمولی دارم
[ترجمه گوگل]من یک کار سگ کوچولو عادی دارم
[ترجمه گوگل]من یک کار سگ کوچولو عادی دارم
2. She was evidently their dogsbody, used for tasks which no one else was prepared to take on.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا She خود را برای انجام دادن کارهایی که هیچ کس حاضر نبود بر عهده بگیرد بکار می برد
[ترجمه گوگل]او آشکارا بدن سگ خود بود، که برای وظایفی که هیچ کس دیگر آماده نداشت، مورد استفاده قرار می گرفت، استفاده می شد
[ترجمه گوگل]او آشکارا بدن سگ خود بود، که برای وظایفی که هیچ کس دیگر آماده نداشت، مورد استفاده قرار می گرفت، استفاده می شد
3. But I act as general dogsbody, carry books, go fetch, good boy, that kind of thing.
[ترجمه ترگمان]اما من به عنوان ژنرال dogsbody، کتاب حمل می کنم، برو پی کارت، پسر خوب، از این قبیل چیزها
[ترجمه گوگل]اما من به عنوان یک زن سگ معمولی عمل می کنم، کتاب های خود را حمل می کنم، پسرک خوب، این چیزها را می برد
[ترجمه گوگل]اما من به عنوان یک زن سگ معمولی عمل می کنم، کتاب های خود را حمل می کنم، پسرک خوب، این چیزها را می برد
4. Everyone's mascot, jester, dogsbody, hoping to foil the punches by rolling over and begging for a pat on the head.
[ترجمه ترگمان]همه چیز خوش یمن است، دلقک، dogsbody، امیدوار است که با غلت زدن با مشت روی سرش ضربه بزند و سرش را نوازش کند
[ترجمه گوگل]طلسم زنانه، شوخ طبعی، بدن زن سگ، امیدوار است با پرت کردن و خجالت زدن برای سرخ کردن، مشت را خنثی کند
[ترجمه گوگل]طلسم زنانه، شوخ طبعی، بدن زن سگ، امیدوار است با پرت کردن و خجالت زدن برای سرخ کردن، مشت را خنثی کند
5. I'm just the dogsbody in this office.
[ترجمه ترگمان]من فقط the هستم که تو این دفتر کار می کنم
[ترجمه گوگل]من فقط یک زن سگ در این دفتر هستم
[ترجمه گوگل]من فقط یک زن سگ در این دفتر هستم
6. This dogsbody to rid of vermin.
[ترجمه ترگمان]این dogsbody از شر حشرات خلاص می شه
[ترجمه گوگل]این سگ بدن برای از بین بردن حشرات کامل
[ترجمه گوگل]این سگ بدن برای از بین بردن حشرات کامل
7. In the early 1980s, as a dogsbody in a paper mill, she noted that the waste paper her superiors so casually discarded was actually worth something.
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۸۰، به عنوان یک dogsbody در یک کارخانه کاغذ، او اشاره کرد که کاغذ باطله superiors که به سادگی کنار گذاشته شده در واقع ارزش چیزی را دارد
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1980، به عنوان یک بدن سگ در یک کارخانه کاغذ، او اشاره کرد که اتلاف کاغذی که سرپرستان او را به طرز معمولی از بین می برد، در واقع چیزی ارزشمند بود
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1980، به عنوان یک بدن سگ در یک کارخانه کاغذ، او اشاره کرد که اتلاف کاغذی که سرپرستان او را به طرز معمولی از بین می برد، در واقع چیزی ارزشمند بود
8. I got myself a job as a typist and general dogsbody on a small magazine.
[ترجمه ترگمان]من برای خودم شغلی به عنوان a و ژنرال dogsbody روی یک مجله کوچک پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من خودم را به عنوان یک ماشین تایپیست و سگمنت عمومی در یک مجله کوچک کار کردم
[ترجمه گوگل]من خودم را به عنوان یک ماشین تایپیست و سگمنت عمومی در یک مجله کوچک کار کردم
9. I spent the summer helping out as a general dogsbody on the local paper.
[ترجمه ترگمان]من تمام تابستان را به عنوان یک ژنرال dogsbody در روزنامه محلی کمک می کردم
[ترجمه گوگل]من تابستان را صرف کمک به عنوان یک زن سگمنت عمومی در مقاله محلی کردم
[ترجمه گوگل]من تابستان را صرف کمک به عنوان یک زن سگمنت عمومی در مقاله محلی کردم
10. I got myself a job as typist and general dogsbody on a small magazine we thought was being financed from Moscow.
[ترجمه ترگمان]من شغلی به عنوان ماشین نویس و dogsbody عمومی در یک مجله کوچک که فکر می کردیم از مسکو تامین مالی شده است، به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من خودم را به عنوان تایپیست و سگ بدنم در یک مجله کوچک فکر می کردیم که از مسکو تامین می شود
[ترجمه گوگل]من خودم را به عنوان تایپیست و سگ بدنم در یک مجله کوچک فکر می کردیم که از مسکو تامین می شود
11. I thought it would be glamorous but I just turned out to be a general dogsbody.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم فریبنده باشه ولی من فقط تبدیل شدم به یه ژنرال dogsbody
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که این فریبنده خواهد بود اما من فقط یک سگمنت عمومی بودم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که این فریبنده خواهد بود اما من فقط یک سگمنت عمومی بودم
12. My answer showed that I had the drive and grit to serve Goldman Sachs faithfully - at least for the length of the two-year dogsbody analyst program.
[ترجمه ترگمان]پاسخ من نشان داد که من محرک و grit برای خدمت به گلدمن ساکس - حداقل برای طول برنامه تحلیل گر دو ساله dogsbody داشتم
[ترجمه گوگل]پاسخ من نشان داد که من درایو و شن و ماسه برای خدمت به گلدمن ساکس با وفاداری - حداقل برای طول دو سال سمعک انسانی برنامه تحلیلگر
[ترجمه گوگل]پاسخ من نشان داد که من درایو و شن و ماسه برای خدمت به گلدمن ساکس با وفاداری - حداقل برای طول دو سال سمعک انسانی برنامه تحلیلگر
13. You know what, the job turned out to be a little more than a role for an office dogsbody. I don't understand why they need someone with a master's degree and ten years' work experience to do that.
[ترجمه ترگمان]می دانید، این شغل کمی بیشتر از یک نقش برای یک دفتر کار بود نمی فهمم چرا آن ها به کسی نیاز دارند که مدرک کارشناسی ارشد داشته باشد و ده سال سابقه کار دارد
[ترجمه گوگل]شما می دانید که، این کار کمی بیشتر از یک نقش برای بدن dogbi دفتر بود من نمی فهمم چرا آنها به کسی که دارای مدرک کارشناسی ارشد و تجربه کاری ده ساله است نیاز دارد
[ترجمه گوگل]شما می دانید که، این کار کمی بیشتر از یک نقش برای بدن dogbi دفتر بود من نمی فهمم چرا آنها به کسی که دارای مدرک کارشناسی ارشد و تجربه کاری ده ساله است نیاز دارد
14. His main job was guarding Dodi acting as his chauffeur, bodyguard and dogsbody.
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی او محافظت از Dodi به عنوان راننده و محافظ و dogsbody بود
[ترجمه گوگل]کار اصلی او امنیت Dodi به عنوان شاهکار، محافظ شخصی و بدن dogbody بود
[ترجمه گوگل]کار اصلی او امنیت Dodi به عنوان شاهکار، محافظ شخصی و بدن dogbody بود
پیشنهاد کاربران
کارگر کارهای خسته کننده
کسی که برای انجام کارهای یدی گماشت شده، مستخدم
gofer
gofer
کلمات دیگر: