1. Dr. Norman Bethune impersonates the spirit of proletarian internationalism.
[ترجمه ترگمان]دکتر نورمن بتون، روح رنجبران internationalism را تقویت می کرد
[ترجمه گوگل]دکتر نورمن بیوتون روحیه انترناسیونالیسم پرولتری را جعل می کند
2. Both the bourgeois ideology and the proletarian false consciousness are products of particular social relations present in capitalism.
[ترجمه ترگمان]هم ایدئولوژی بورژوا و هم رنجبران نادرست، محصولاتی از روابط اجتماعی خاص هستند که در سرمایه داری وجود دارند
[ترجمه گوگل]هر دو ایدئولوژی بورژوایی و آگاهی کاذب پرولتری محصولاتی از روابط اجتماعی خاص موجود در سرمایه داری هستند
3. This was a frankly proletarian town, laid out in regular rows of plain brick houses.
[ترجمه ترگمان]این شهر یک شهر کوچک proletarian بود که در ردیف های منظمی از خانه های آجری معمولی قرار داشت
[ترجمه گوگل]این یک شهر رفرم پرولتاریا بود که در ردیف های منظم از خانه های آجری ساده قرار داشت
4. Many of the originally proletarian elements had been appropriated and reorientated by petit-bourgeois writers and publishers during the previous half-century.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این عناصر در اصل، به وسیله نویسندگان و ناشران در طول نیمه قرن گذشته، در اختیار نویسندگان و ناشران قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از عناصر اصلی پرولتاریا در نیم قرن گذشته، توسط نویسندگان و ناشران خرده بورژوایی مجددا به هم متصل شده بودند
5. They reacted, in particular, to the upsurge in proletarian and, from the turn of the century, peasant unrest.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور خاص، نسبت به افزایش رنجبران و از اواخر قرن، نا آرامی واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]آنها به ویژه در برابر پرولتاریا و از نویدۀ قرن ناآرامی دهقانان واکنش نشان دادند
6. It constituted the institutional embodiment of proletarian unity and class consciousness.
[ترجمه ترگمان]این، تجسم سازمانی یگانگی طبقه و آگاهی طبقاتی را تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]این اصلاح نهادی از اتحاد یک پرولتر و آگاهی طبقاتی بود
7. Marx distinguished two classes, bourgeois and proletarian, based on the ownership of the means of production.
[ترجمه ترگمان]مارکس از دو طبقه، طبقه بورژوا و طبقه، براساس مالکیت وسایل تولید متمایز بود
[ترجمه گوگل]مارکس مارکسیسم را بر اساس مالکیت ابزار تولید دو طبقه، بورژوایی و پرولتری تشخیص داد
8. Many were convinced that only a proletarian revolution could remove discrimination.
[ترجمه ترگمان]بسیاری معتقد بودند که تنها یک انقلاب کارگری می تواند تبعیض را حذف کند
[ترجمه گوگل]بسیاری معتقد بودند که تنها یک انقلاب پرولتری می تواند تبعیض را حذف کند
9. Even for the socialists the road to proletarian triumph ran through a fully developed capitalism.
[ترجمه ترگمان]حتی برای سوسیالیست ها مسیر پیروزی کارگران از طریق یک نظام سرمایه داری کاملا توسعه یافت
[ترجمه گوگل]حتی برای سوسیالیست ها راه پیروزی پرولتاریا از طریق یک سرمایه داری کاملا توسعه یافته است
10. He is the father of proletarian literature.
[ترجمه ترگمان]او پدر ادبیات کارگری است
[ترجمه گوگل]او پدر ادبیات پرولتری است
11. Suyu was a great proletarian revolutionist and an outstanding military scientist.
[ترجمه ترگمان]Suyu یک انقلابی عظیم و یک دانشمند نظامی برجسته بود
[ترجمه گوگل]سوئو یک انقلابی بزرگ پرولتری و یک دانشمند برجسته نظامی بود
12. The Great Proletarian Cultural Revolution bursted in her youth. But her nature seemed to have found the way quite elegantly .
[ترجمه ترگمان]انقلاب فرهنگی Proletarian کبیر در جوانیش بود اما به نظر می رسید که طبیعت او به طرز زیبایی راه را یافته است
[ترجمه گوگل]انقلاب فرهنگی پرولتاریای بزرگ در جوانان او بوجود آمد اما طبیعت او به نظر می رسید راهی بسیار ظریف پیدا کرده است
13. The proletarian patriotism is combined with internationalism.
[ترجمه ترگمان]میهن پرستی رنجبران با internationalism ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]وطن پرستی پرولتری با انترناسیونالیسم ترکیب شده است
14. The second kind, namely, the proletarian - socialist world revolution, thereupon began.
[ترجمه ترگمان]از این رو، دومین نوع، یعنی انقلابی در جهان سوسیالیستی، آغاز شد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، نوع دوم، یعنی انقلاب جهانی پرولتاریا - سوسیالیستی آغاز شد
15. Zhang Wentian was an outstanding proletarian revolutionist and theorist.
[ترجمه ترگمان]ژانگ Wentian یک انقلابی و انقلابی برجسته بود
[ترجمه گوگل]ژانگ ونتیان انقلابی و نظریه پرداز برجسته پرولتری بود