ازروی بی میلی، ازروی لجاجت
grudgingly
ازروی بی میلی، ازروی لجاجت
انگلیسی به فارسی
از روی عداوت
انگلیسی به انگلیسی
• begrudgingly, unwillingly, reluctantly
جملات نمونه
1. he congratulated us grudgingly
او از روی بغض به ما تبریک گفت.
2. He grudgingly acknowledged having made a mistake.
[ترجمه ترگمان]با اکراه تصدیق کرد که اشتباه کرده است
[ترجمه گوگل]او غم انگیز تصدیق کرد که اشتباه کرده است
[ترجمه گوگل]او غم انگیز تصدیق کرد که اشتباه کرده است
3. 'Not bad,' she conceded grudgingly.
[ترجمه ترگمان]با اکراه قبول کرد: بد نیست
[ترجمه گوگل]'بد نیست،' او غم انگیز به تصویب رسید
[ترجمه گوگل]'بد نیست،' او غم انگیز به تصویب رسید
4. The boss grudgingly raised my salary.
[ترجمه ترگمان]رئیس با بی میلی حقوقم را بالا گرفت
[ترجمه گوگل]رئیس منحصرا حقوق من را افزایش داد
[ترجمه گوگل]رئیس منحصرا حقوق من را افزایش داد
5. The film studio grudgingly agreed to allow him to continue working.
[ترجمه ترگمان]استودیو فیلم با اکراه موافقت کرد که به کارش ادامه دهد
[ترجمه گوگل]استودیو فیلم به طرز ناخوشایندی موافقت کرد تا بتواند کار خود را ادامه دهد
[ترجمه گوگل]استودیو فیلم به طرز ناخوشایندی موافقت کرد تا بتواند کار خود را ادامه دهد
6. He grudgingly admitted he'd been wrong.
[ترجمه ترگمان]با اکراه قبول کرد که اشتباه کرده
[ترجمه گوگل]او غمگینانه اذعان کرد که اشتباه کرده است
[ترجمه گوگل]او غمگینانه اذعان کرد که اشتباه کرده است
7. She grudgingly admitted that I was right.
[ترجمه ترگمان]با اکراه قبول کرد که حق با من است
[ترجمه گوگل]او به شدت اعتراف کرد که من درست بودم
[ترجمه گوگل]او به شدت اعتراف کرد که من درست بودم
8. It had been granted grudgingly and she knew she was on thin ice as far as her superiors were concerned.
[ترجمه ترگمان]با اکراه موافقت کرده بود و می دانست که تا آنجا که مقامات مربوطه، او روی یخ نازکی نشسته بود
[ترجمه گوگل]او به شدت اعتراض کرده بود و می دانست که او تا آنجا که سرپرست او بود نازک یخ بود
[ترجمه گوگل]او به شدت اعتراض کرده بود و می دانست که او تا آنجا که سرپرست او بود نازک یخ بود
9. The lights changed and the cars grudgingly screeched to a halt.
[ترجمه ترگمان]نورها عوض شدند و اتومبیل ها با اکراه متوقف شدند
[ترجمه گوگل]چراغ ها تغییر کرد و ماشین ها به طور ناگهانی به توقف متوقف شدند
[ترجمه گوگل]چراغ ها تغییر کرد و ماشین ها به طور ناگهانی به توقف متوقف شدند
10. Proposals for higher taxes on incomes have been grudgingly accepted, but the introduction of VAT on domestic fuel has not.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها برای مالیات های بالاتر بر درآمدها با اکراه پذیرفته شده اند، اما معرفی مالیات بر ارزش افزوده بر روی سوخت داخلی این کار را نکرده است
[ترجمه گوگل]پیشنهادی برای مالیات بر درآمد بالاتر از حد معمول پذیرفته شده است، اما معرفی مالیات بر ارزش افزوده بر مصرف داخلی نیست
[ترجمه گوگل]پیشنهادی برای مالیات بر درآمد بالاتر از حد معمول پذیرفته شده است، اما معرفی مالیات بر ارزش افزوده بر مصرف داخلی نیست
11. The donkey-driver sat down and rather grudgingly accepted a small tumbler of retsina.
[ترجمه ترگمان]راننده کامیون نشست و با اکراه یک لیوان کوچک ویسکی را پذیرفت
[ترجمه گوگل]راننده الاغ پایین آمد و به سختی یک رول کوچک ریزینا را پذیرفت
[ترجمه گوگل]راننده الاغ پایین آمد و به سختی یک رول کوچک ریزینا را پذیرفت
12. I have to admit grudgingly that this is interesting, and I trudge up the path with Tony just behind.
[ترجمه ترگمان]باید با اکراه قبول کنم که این جالب است و من راه را با تونی درست پشت سر می گذارم
[ترجمه گوگل]من باید به طور غریزی اعتراف کنم که این جالب است، و من فقط با پشت تونی مسیر را تسخیر میکنم
[ترجمه گوگل]من باید به طور غریزی اعتراف کنم که این جالب است، و من فقط با پشت تونی مسیر را تسخیر میکنم
13. Grudgingly, he would grant all requests soas to cease the torture inflicted on his friends.
[ترجمه ترگمان]به هر حال حاضر بود تمام این تقاضا را برای جلوگیری از شکنجه و شکنجه دوستان خود از دست بدهد
[ترجمه گوگل]به هر حال او تقاضای تمام درخواست ها را برای متوقف کردن شکنجه ای که به دوستانش اعطا می کند، اعطا می کند
[ترجمه گوگل]به هر حال او تقاضای تمام درخواست ها را برای متوقف کردن شکنجه ای که به دوستانش اعطا می کند، اعطا می کند
14. Upper House came out of its concrete grudgingly, like an opal from the matrix.
[ترجمه ترگمان]در طبقه بالا، از بتون، مانند اپال از ماتریکس بیرون آمد
[ترجمه گوگل]مجلس بالاخره از بتهوون بیت خود بیرون آمد، مانند یک عقیق از ماتریس
[ترجمه گوگل]مجلس بالاخره از بتهوون بیت خود بیرون آمد، مانند یک عقیق از ماتریس
15. Before opening it, he grudgingly used the microwave to heat a cup of cocoa, then sat at the kitchen counter.
[ترجمه ترگمان]قبل از باز کردن آن، با اکراه از مایکروویو استفاده کرد تا یک فنجان کاکائو را گرم کند، سپس کنار پیشخوان آشپزخانه نشست
[ترجمه گوگل]قبل از باز کردن آن، او به طور ناگهانی از مایکروویو برای گرم کردن یک فنجان کاکائو استفاده کرد، سپس در کنار آشپزخانه نشست
[ترجمه گوگل]قبل از باز کردن آن، او به طور ناگهانی از مایکروویو برای گرم کردن یک فنجان کاکائو استفاده کرد، سپس در کنار آشپزخانه نشست
پیشنهاد کاربران
از روی کینه یا لج
با اکراه، با بی میلی
کینه توزی
کلمات دیگر: