غیر محرز، احتمالی، ناپابرجا، الله بختی، نامعلوم، مشکوک، در معر خطر
touch and go
غیر محرز، احتمالی، ناپابرجا، الله بختی، نامعلوم، مشکوک، در معر خطر
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: insecure or uncertain; precarious; risky.
• مشابه: critical, precarious
• مشابه: critical, precarious
- a touch-and-go situation
[ترجمه ترگمان] یک موقعیت لمسی - و -
[ترجمه گوگل] وضعیت لمس و حرکت
[ترجمه گوگل] وضعیت لمس و حرکت
جملات نمونه
1. It was touch and go whether we'd go bankrupt.
[ترجمه مریم] اینکه آیا ورشکست میشویم نا معلوم بود.
[ترجمه ترگمان]تماس دست و پا چلفتی بود و می رفت که آیا ما ورشکست می شویم یا نه[ترجمه گوگل]این لمس بود و برو که آیا ورشکست می شویم
2. But it was touch and go all the way.
[ترجمه ترگمان]اما به هر حال دست و پا می زد و می رفت
[ترجمه گوگل]اما لمس شد و تمام راه را طی کرد
[ترجمه گوگل]اما لمس شد و تمام راه را طی کرد
3. Compact mirror is convenient for the touch and go applications.
[ترجمه ترگمان]آینه فشرده برای تماس و کاربرد مناسب است
[ترجمه گوگل]آینه کامپکت راحت برای لمس کردن و رفتن به برنامه ها است
[ترجمه گوگل]آینه کامپکت راحت برای لمس کردن و رفتن به برنامه ها است
4. Suggest make a touch and go to jar the wheel down.
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد می کنم که بهش دست بزنم و برم چرخ رو بگیرم
[ترجمه گوگل]پیشنهاد میکنم یک لمس بزنید و چرخ را پایین بکشید
[ترجمه گوگل]پیشنهاد میکنم یک لمس بزنید و چرخ را پایین بکشید
5. Trade talks between the two countries have been touch and go.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات تجاری بین دو کشور در حال انجام است و شروع شده است
[ترجمه گوگل]مذاکرات تجاری بین دو کشور لمس شده اند
[ترجمه گوگل]مذاکرات تجاری بین دو کشور لمس شده اند
6. Cleared for touch and go landing.
[ترجمه ترگمان]آماده تماس و فرود آمدن شد
[ترجمه گوگل]برای لمس کردن و فرود رفتن پاک شده است
[ترجمه گوگل]برای لمس کردن و فرود رفتن پاک شده است
7. One Trident 25on local training, making touch and go landing.
[ترجمه ترگمان]یکی از روزه ای ۲۵ - ترایدنت در مورد آموزش محلی، تماس گرفتن و فرود آمدن
[ترجمه گوگل]یکی Trident 25 آموزش محلی، لمس کردن و رفتن فرود
[ترجمه گوگل]یکی Trident 25 آموزش محلی، لمس کردن و رفتن فرود
8. Thanks . It was touch and go for a while.
[ترجمه Shirinbahari] ممنون. برای یه مدتی اوضاع خطرناک و نا معلوم بود.
[ترجمه ترگمان] ممنون یه مدتی بود که بهش دست زدم و رفتم[ترجمه گوگل]با تشکر لمس شد و مدتی گذشت
9. That was a touch and go of gurrilla warfar.
[ترجمه ترگمان] اون یه تماس بود و از \"gurrilla warfar\" استفاده کرد
[ترجمه گوگل]این یک لمس و جنگ ویرانگر بود
[ترجمه گوگل]این یک لمس و جنگ ویرانگر بود
10. It was touch and go with the old guide.
[ترجمه ترگمان]با اون راهنمای قدیمی ارتباط برقرار کردن و رفتن بود
[ترجمه گوگل]این لمس بود و با راهنمای قدیمی بروید
[ترجمه گوگل]این لمس بود و با راهنمای قدیمی بروید
11. After that it will be touch and go.
[ترجمه ترگمان]پس از آن تماس خواهد گرفت و خواهد رفت
[ترجمه گوگل]پس از آن لمس خواهد شد و بروید
[ترجمه گوگل]پس از آن لمس خواهد شد و بروید
12. Our team won the game, however, it was touch and go for a while.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تیم ما بازی را برد و مدتی طول کشید
[ترجمه گوگل]تیم ما این بازی را به دست آورد، با این حال، آن را لمس بود و برای مدتی طول می کشد
[ترجمه گوگل]تیم ما این بازی را به دست آورد، با این حال، آن را لمس بود و برای مدتی طول می کشد
13. It was always touch and go whether we would get across the road before the lights changed.
[ترجمه ترگمان]همیشه قبل از اینکه نورها عوض شوند از جاده عبور می کردیم و به این طرف و آن طرف می رفتیم
[ترجمه گوگل]همیشه لمس شده بود و می توانستیم قبل از اینکه چراغ ها تغییر پیدا نکردند، در جاده حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]همیشه لمس شده بود و می توانستیم قبل از اینکه چراغ ها تغییر پیدا نکردند، در جاده حرکت می کردند
14. The complicated medical operation was touch and go for several hours.
[ترجمه ترگمان]عملیات پیچیده پزشکی چندین ساعت طول کشید
[ترجمه گوگل]عملیات پزشکی پیچیده لمس شد و چند ساعت طول کشید
[ترجمه گوگل]عملیات پزشکی پیچیده لمس شد و چند ساعت طول کشید
پیشنهاد کاربران
بسیار خطرناک و غیرقطعی
Risky/uncertain untill the end
مشکوک
همراه با تردید
همراه با تردید
( در وضعیت ) بلاتکلیفی
علاج نامشخص
It is touch and go
It is touch and go
ریسکی و خطرناک
If a situation is touch - and - go, it is uncertain:
The doctor says that it's touch - and - go whether Mary will be okay.
معلومی نیست
The doctor says that it's touch - and - go whether Mary will be okay.
معلومی نیست
If you say that something is touch and go, you mean that you are uncertain whether it will happen or succeed.
Uncertain, risky, precarious
نامشخص
نامعلوم
قابل تردید
خطری
بدون نتیجۀ مشخص
پرمخاطره
Uncertain, risky, precarious
نامشخص
نامعلوم
قابل تردید
خطری
بدون نتیجۀ مشخص
پرمخاطره
touch - and - go ( حملونقل هوایی )
واژه مصوب: تماس و برخاست
تعریف: فرود تمرینی که در آن هواپیما اجازه دارد به دفعات با باند تماس مختصر پیدا کند
واژه مصوب: تماس و برخاست
تعریف: فرود تمرینی که در آن هواپیما اجازه دارد به دفعات با باند تماس مختصر پیدا کند
کلمات دیگر: