کلمه جو
صفحه اصلی

puerile


معنی : کودکانه، بچگانه، احمقانه
معانی دیگر : کودک وار، نابخردانه

انگلیسی به فارسی

( silly ، childish ، juvenile =) بچگانه، کودکانه،احمقانه


بچه گربه، کودکانه، بچگانه، احمقانه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: puerilely (adv.)
(1) تعریف: of or relating to children or childhood.
مترادف: childish, childlike, juvenile, young, youthful
مشابه: adolescent, boyish, budding, girlish, green, immature, infantile, innocent, jejune, naive

(2) تعریف: immature or silly; childish.
مترادف: childish, immature, infantile, juvenile
متضاد: mature
مشابه: adolescent, asinine, callow, childlike, foolish, impulsive, jejune, naive, ridiculous, silly, sophomoric

- Such puerile behavior as throwing spitballs around the office will no longer be tolerated.
[ترجمه ترگمان] چنین رفتار بچگانه مانند پرتاب وزنه بر روی دفتر دیگر تحمل نخواهد شد
[ترجمه گوگل] رفتارهای دوست داشتنی مانند پرتاب کردن spitballs در اطراف دفتر دیگر تحمل نخواهد شد

• juvenile, immature; childish, silly, nonsensical; trivial
you describe behaviour as puerile when it is silly and childish.

مترادف و متضاد

کودکانه (صفت)
silly, juvenile, childish, puerile, infantine

بچگانه (صفت)
little, silly, juvenile, young, childlike, childish, puerile, infantile, small-fry

احمقانه (صفت)
senseless, silly, juvenile, insane, childish, puerile, potty, infatuated, doltish, highland, spooney, spoony

childish


Synonyms: babyish, babylike, callow, foolish, green, immature, inane, inexperienced, infantile, irresponsible, jejune, juvenile, naive, petty, ridiculous, silly, trivial, unfledged, ungrown, weak, young


Antonyms: adult, mature


جملات نمونه

1. I find his sense of humour rather puerile.
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی نسبتا بچگانه را پیدا می کنم
[ترجمه گوگل]من حس شوخ طبعی خود را از دست می دهم

2. Concert organisers branded the group's actions as puerile.
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان کنسرت اقدامات این گروه را به صورت بچه گانه تلقی کردند
[ترجمه گوگل]سازماندهندگان کنسرت اقدامات این گروه را به عنوان بچه گربه معرفی کردند

3. She was tired of answering these puerile questions.
[ترجمه ترگمان]از جواب دادن به پرسش های بچگانه خسته شده بود
[ترجمه گوگل]او از پاسخ دادن به این سوالات خندهدار خسته شد

4. What a puerile thing to say!
[ترجمه ترگمان]چه چیزی برای گفتن بچگانه است!
[ترجمه گوگل]چیزی که دوست داشتنی بگوید

5. Similarly, the puerile masquerade of seventies non-swearing was worth watching because it was deliciously nonsensical.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، نمایش بچگانه of های دهه هفتاد ارزش دیدن را داشت، زیرا آن به طور احمقانه nonsensical بود
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، حواس پرتی از دهه هفتاد نابود شدن، ارزش تماشای آن را داشت، زیرا به طرز عجیبی بی معنی بود

6. An apparently astonishing claim, and a puerile one too, but true none the less.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا یک ادعای شگفت انگیز، و هم هم بچگانه، اما حقیقت ندارد
[ترجمه گوگل]یک ادعا ظاهرا شگفت آور و یک خال خال هم هست، اما درست نیست

7. These discussions have always seemed a bit puerile to me.
[ترجمه ترگمان]این بحث ها همیشه برای من کمی بچگانه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]این بحث ها همیشه به نظر من کمی خشن بود

8. At their most puerile, games are a grand hack.
[ترجمه ترگمان]، در most، بازی های بچگانه یه هک بزرگ هستن
[ترجمه گوگل]در بیشتر بازی ها، بازی ها یک هک بزرگ هستند

9. The story is simple, even puerile.
[ترجمه ترگمان]داستان ساده و حتی بچگانه است
[ترجمه گوگل]داستان ساده است، حتی خالصانه

10. Puerile cerebral palsy is syndrome of cerebra trauma, which is concomitant with functional obstacles and hypogenesis.
[ترجمه ترگمان]فلج مغزی، سندروم حاد cerebra است که همراه با موانع عملکردی و hypogenesis همراه است
[ترجمه گوگل]فلج مغزی خالص سندروم ترومای مغزی است که همراه با موانع عملکردی و هیپوگنگی است

11. The belief in it issues from the puerile egos of inferior men.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به این موضوع از نفس بچگانه مردان پایین تر است
[ترجمه گوگل]اعتقاد به این مسئله از جسد نابالغ مردان پایین تر است

12. A puerile tear dimmed my eye while I looked a tear of disappointment and impatience.
[ترجمه ترگمان]در حالی که اشک از ناامیدی و ناشکیبایی در چشمانم حلقه زده بودم، یک قطره اشک بچگانه، چشمانم را کدر کرد
[ترجمه گوگل]یک پری دریایی، چشم من را خیره کرد، در حالی که من یک پری از ناامیدی و بی قراری را دیدم

13. He said that he never heard anything so puerile before.
[ترجمه ترگمان]گفت که تا به حال چیزی به این بچگانه نشنیده است
[ترجمه گوگل]او گفت که او هرگز چنین چیزی را پیش از این ندیده است

14. Puerile chronic persisting diarrhea is a kind of common disease.
[ترجمه ترگمان]Puerile مزمن diarrhea مزمن نوعی بیماری شایع است
[ترجمه گوگل]اسهال مداوم اسهال مزمن نوعی بیماری شایع است

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

پیشنهاد کاربران

احمقانه. بچگانه
you're making puerile excuses


کلمات دیگر: