1. Many of Vasari's ruminations on the subject are not always to be believed.
[ترجمه ترگمان]عقاید بسیاری از Vasari در مورد این موضوع همیشه باور کردنی نیست
[ترجمه گوگل]بسیاری از خاطرات Vasari در این موضوع همیشه اعتقاد ندارند
2. Crossley is as effective in the searching ruminations of the slow movements as in the steely toccatas.
[ترجمه ترگمان]Crossley به همان اندازه در فرآیند جستجو حرکت کند حرکت کند مثل فولاد محکم toccatas موثر است
[ترجمه گوگل]Crossley در مباحث جستجو حرکات آهسته همانند در steely toccatas مؤثر است
3. His morose ruminations were interrupted by Benny Katz, who wanted anyone he could find to listen to his tale of woe.
[ترجمه ترگمان]بنی Katz درهم فرورفته بود و بنی Katz که هر کسی را می خواست که بتواند داستان غم و اندوه خود را بشنود
[ترجمه گوگل]بنی کتز، که خواستار هرکسی بود که او می توانست به گوش دادن به داستان او از وحشت، متوقف شود
4. Ruminants have remarkable powers of rumination.
[ترجمه ترگمان]Ruminants قدرت قابل توجهی از rumination دارند
[ترجمه گوگل]نشخوارکنندگان دارای قدرت قابل توجهی از نشخوار هستند
5. EA is the theory of rumination about human EA conception.
[ترجمه ترگمان]فیونا نظریه of در مورد مفهوم EA انسان است
[ترجمه گوگل]EA تئوری تجدید نظر در مورد مفهوم EA انسانی است
6. But many unemployed people suffer from depression, anxiety rumination, and a sense of hopelessness.
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از افراد بی کار از افسردگی، اضطراب و احساس ناامیدی رنج می برند
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از افراد بیکار از افسردگی، نشست اضطراب و احساس ناامیدی رنج می برند
7. Straus' style evokes a bygone era, her language lyric, her ruminations bittersweet and poetic.
[ترجمه ترگمان]سبک Straus موجب پدید آمدن عصر bygone، زبان غنایی زبان او، ruminations شیرین و شاعرانه او می شود
[ترجمه گوگل]سبک 'Straus' عصر زودگذر، اشعار زبان او را به تصویر می کشد، خاطراتش تلخ و شیرین است
8. The electrical activities and sequences of oesophagus, reticulum and the four compartments of rumen in sheep were recorded with polygram system RM-6008 during rest, feed, rumination and eructation .
[ترجمه ترگمان]فعالیت های الکتریکی و توالی بیماری های مری، شبکه و چهار بخش of در گوسفندان در طول استراحت، خوراک، rumination و eructation ثبت شد
[ترجمه گوگل]فعالیت های الکتریکی و توالی های مری، رتیکولوم و چهار بخش شکمبه در گوسفند با سیستم پلیگرم RM-6008 در طی استراحت، تغذیه، نشخوار و جدایی ثبت شد
9. Charolais, Poll Dorset and Suffolk spend shorter time for taking feed, but need longer for rumination.
[ترجمه ترگمان]شاروله، Poll دورست و سافولک زمان کمتری را برای غذا دادن صرف می کنند، اما دیگر نیازی به نشخوار ندارند
[ترجمه گوگل]Charolais، Poll Dorset و Suffolk زمان کمتری برای غذا می گیرند، اما نیاز به زمان بیشتری برای نشستن دارند
10. The film has equal parts personal portrait, historical chronicle, and transcendental rumination.
[ترجمه ترگمان]این فیلم دارای بخش هایی از تصویر شخصی، تاریخچه تاریخی، و transcendental rumination است
[ترجمه گوگل]این فیلم دارای نقاشی شخصی، تاریخچه تاریخی و نشاط متعالی است