کلمه جو
صفحه اصلی

bushed


معنی : ازبوته پوشیده شده
معانی دیگر : (عامیانه) خیلی خسته، (بیشتر در استرالیا) سردرگم (مثل کسی که در بوته زار وحشی گم شده باشد)

انگلیسی به فارسی

پر شده، ازبوته پوشیده شده


از بوته پوشیده شده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) very tired; worn out.
مشابه: jaded, prostrate, tired

- I'm really bushed from that meeting.
[ترجمه ترگمان] من واقعا از این ملاقات خوشحالم
[ترجمه گوگل] من واقعا از آن جلسه خسته شده ام

• exhausted, tired
if you say that you are bushed, you mean that you are very tired; an informal word.

مترادف و متضاد

ازبوته پوشیده شده (صفت)
bushed

جملات نمونه

After the long walk, I am bushed.

بعد از پیاده‌روی طولانی دیگر نا ندارم.


1. his eyebrows bushed together
ابروهای پرپشت او به هم وصل بودند.

2. after the long walk, i am bushed
بعد از پیاده روی طولانی دیگر نا ندارم.

3. His eyebrows bushed together.
[ترجمه ترگمان]ابروهایش درهم رفت
[ترجمه گوگل]ابروش با هم پر شده است

4. I'm bushed. Let's call it a day.
[ترجمه ن م] من خیلی خسته ام بیایید ساعت کاری را تمام کنیم
[ترجمه ترگمان]من bushed هستم بذار یه روز بهش زنگ بزنیم
[ترجمه گوگل]من بغلم بیایید آن را یک روز نامگذاری کنیم

5. I'm bushed. I think I'll hit the hay.
[ترجمه ترگمان]من bushed هستم فکر کنم برم یونجه
[ترجمه گوگل]من بغلم فکر میکنم من عاشق تو هستم

6. I'm bushed, time for bed. Good night, kitties, good night, Clio .
[ترجمه ترگمان]وقت خوابه، وقت خوابه \"شب بخیر،\" kitties \"، شب بخیر\" کلیو
[ترجمه گوگل]من بغلم، زمان برای بستن شب خوبی، بچه گربه ها، شب بخیر، Clio

7. They bushed out a safe way across the frozen lake.
[ترجمه ترگمان]از کنار دریاچه یخ زده بیرون رفتند
[ترجمه گوگل]آنها دریاچه یخ زده را امن کردند

8. " Well, I am bushed. Let's have a rest. "
[ترجمه ترگمان] خب، من \"bushed\" هستم بیا استراحت کنیم
[ترجمه گوگل]'خب، من خسته ام بیایید استراحت کنیم '

9. They hid themselves behind some bushed for fear that the enemy should find them.
[ترجمه ترگمان]از ترس اینکه دشمن آن ها را بیابد، پشت سر هم پنهان شدند
[ترجمه گوگل]آنها خود را پشت سر گذاشتند تا از ترس اینکه دشمن آنها را پیدا کند، خود را پنهان کردند

10. The work completely bushed him.
[ترجمه ترگمان]این کار کاملا او را فریب می داد
[ترجمه گوگل]کار به طور کامل او را پر کرد

11. The trip completely bushed her.
[ترجمه ن م] سفر کاملا خسته اش کرد
[ترجمه ترگمان]این سفر به کلی او را پریشان کرده بود
[ترجمه گوگل]سفر به طور کامل او را پر کرد

12. " Well, I'm turnin'in; it's been a long week at the fair, and I'm bushed.
[ترجمه ترگمان]- خوب، من turnin هستم؛ یک هفته طولانی در نمایشگاه است و من bushed هستم
[ترجمه گوگل]'خب، من برگشتم یک هفته طولانی در نمایشگاه بوده است و من منحرف شده ام

پیشنهاد کاربران

بسیار خسته


کلمات دیگر: