کلمه جو
صفحه اصلی

bits and pieces


(انگلیس - خودمانی) خرده ریز، جزئیات، خرت و پرت، خرده ریز، تکه های کوچک و بزرگ

انگلیسی به انگلیسی

• all type of things; fragments, small shards

جملات نمونه

1. He rewound the tape and replayed a few bits and pieces.
[ترجمه ترگمان]او نوار را برداشت و چند تکه قطعات و قطعات را تکرار کرد
[ترجمه گوگل]او نوار را باز کرد و چند بیت و قطعات را پخش کرد

2. My mother has some bits and pieces to give you.
[ترجمه ترگمان]مادرم مقداری سکه و تکه برای دادن به تو دارد
[ترجمه گوگل]مادر من دارای چند قطعه و قطعه برای شما است

3. Let me get all my bits and pieces together.
[ترجمه ترگمان] بذار همه تیکه هام رو جمع و جور کنم
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید تمام بیت ها و قطعه هایم را به هم بزنم

4. I always have a lot of bits and pieces in my coat pocket.
[ترجمه ترگمان]من همیشه تیکه تیکه و تیکه تو جیب کتم دارم
[ترجمه گوگل]من همیشه بیت و قطعه های زیادی در جیب خودم دارم

5. Bits and pieces of the past raced through her mind.
[ترجمه ترگمان]Bits و تکه های گذشته به سرعت از ذهنش گذشت
[ترجمه گوگل]بیت ها و قطعه های گذشته از طریق ذهنش فرار می کردند

6. I just need to get a few bits and pieces at the supermarket.
[ترجمه ترگمان]فقط باید چند تکه و چند تکه از سوپر مارکت بردارم
[ترجمه گوگل]من فقط باید چند بیت و قطعات را در سوپرمارکت بگیرم

7. I must look out some bits and pieces for the church jumble sale.
[ترجمه ترگمان]باید مقداری از قطعات و قطعات برای فروش کلیسا را بررسی کنم
[ترجمه گوگل]من باید برخی از بیت ها و قطعه ها را برای فروش کلیسا در نظر بگیرم

8. Get our bits and pieces together. The taxi is coming.
[ترجمه ترگمان]قطعات و تکه های پازل را کنار هم جمع کنید تاکسی داره میاد
[ترجمه گوگل]بیت و قطعات ما را با هم بیاورید تاکسی در حال آمدن است

9. She stuffed all her bits and pieces into a bag and left.
[ترجمه ترگمان]او همه قطعات و تکه های خود را در یک کیسه پر کرد و رفت
[ترجمه گوگل]او تمام بیت و قطعاتش را به یک کیسه پر کرد و به سمت چپ رفت

10. There are these bits and pieces of evidence that you can put together like a puzzle.
[ترجمه ترگمان]این تکه های و تکه های مدارک وجود دارند که شما می توانید مانند یک پازل کنار هم قرار دهید
[ترجمه گوگل]این بیت ها و قطعه های شواهدی وجود دارد که می توانید آنها را مانند یک پازل قرار دهید

11. Why teach in bits and pieces a subject which is a whole?
[ترجمه ترگمان]چرا به قطعات و قطعات یک سوژه که یک کل است آموزش دهید؟
[ترجمه گوگل]چرا در بیت ها و قطعه ها یک موضوع را یک کل می آموزد؟

12. My eyes adjusted, and things became edges, corners, bits and pieces of what they were.
[ترجمه ترگمان]چشم هایم تنظیم شدند و همه چیز به لبه، گوشه های، قطعات و تکه های آن چه که بودند شد
[ترجمه گوگل]چشمان من تنظیم شده بود، و چیزها لبه ها، گوشه ها، بیت ها و قطعه های آنها بود

13. Phonemes, bits and pieces of the language spoken to and around him, are taken in along with other images.
[ترجمه ترگمان]Phonemes، بیت ها و تکه های زبانی که با آن ها صحبت می شود، همراه با دیگر عکس ها به آن ها منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]فون ها، بیت ها و قطعه های زبان که به او گفته می شود و همراه با دیگر تصاویر گرفته شده است

14. There are all sorts of bits and pieces in this box.
[ترجمه ترگمان]در این جعبه انواع و اقسام اشیا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این جعبه انواع بیت و قطعه وجود دارد

پیشنهاد کاربران

کلیه ی جزئیات، همه ی جزئیات، همه چیز


Everything, all, every detail

ذره ای

خرده ریزه، خرت و پرت، آت و آشغال، قطعات ریز و کوچک، قطعات کوچکتر


کلمات دیگر: