1. diaphanous cloth
پارچه ی تن نما
2. diaphanous water through which fish may be clearly seen
آب زلال که از میان آن ماهی ها را می توان به خوبی دید
3. Blake often stretches concepts with contentious boundaries into diaphanous holdalls.
[ترجمه ترگمان](بلیک)اغلب مفاهیم را با مرزه ای پر آشوب به طور کامل در ذهن دارد
[ترجمه گوگل]بلیک اغلب مفاهیم را با مرزهای متضاد به ابعاد دیافراگم گسترش می دهد
4. The little light fades the immense and diaphanous shadows.
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف سایه عظیم و بلورین را محو می کند
[ترجمه گوگل]نور کم، سایه های بی نظیر و خمیده را از بین می برد
5. A washerwoman hangs diaphanous saris to dry on the mortared walls of a house in India.
[ترجمه ترگمان]یک زن رخت شور برای خشک کردن دیواره ای mortared خانه ای در هند، diaphanous را آویزان می کند
[ترجمه گوگل]یک لباس زنانه سارای دایان را آویزان می کند تا روی دیوارهای ملکوت یک خانه در هند خشک شود
6. Objective Increasing the liquid diaphanous, it contains Scutellaria Baicalin.
[ترجمه ترگمان]هدف افزایش سریع مایع، شامل Scutellaria Baicalin است
[ترجمه گوگل]هدف افزایش دیافراگم مایع، شامل Scutellaria Baicalin است
7. Their diaphanous flare symbolizes at once grace and tragedy, innocence and despair, sadness and voluptuousness.
[ترجمه ترگمان]زبانه diaphanous نماد شکوه و تراژدی، معصومیت و یاس، اندوه و شهوت است
[ترجمه گوگل]شعله های خفیف آنها نمادی از فضیلت و تراژدی، بی گناهی و ناامیدی، غم و اندوه و تحسین است
8. The diaphanous light casting on the sculptures and the dramatic installations of them form a special revelation of Canova's great works.
[ترجمه ترگمان]درخشش نور در مجسمه ها و تاسیسات چشمگیر آن ها، الهام ویژه از کاره ای بزرگ کانووا را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]ریخته گری نور دیاف نور روی مجسمه ها و تأسیسات دراماتیک آنها یک وظیفه عالی از آثار بزرگ Canova است
9. She was wearing a dress of diaphanous silk.
[ترجمه ترگمان]لباسی از ابریشم جادویی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او لباس ابریشم ابریشمی پوشید
10. Silver paint coating their exterior reflects heat in warm weather and contributes to the diaphanous kinetic appearance of the structure.
[ترجمه ترگمان]پوشش رنگ نقره ای ظاهری آن ها گرمای هوای گرم را منعکس می کند و به ظاهر kinetic در سازه کمک می کند
[ترجمه گوگل]پوشش رنگ نقره ای خارج از منزل، گرما را در هوای گرم بازتاب می دهد و به ظاهر جنبشی دیافکن ساختار کمک می کند
11. Hence the rainforest’s high level of humidity, visible from the observation tower in diaphanous cloudlets drifting over the canopy.
[ترجمه ترگمان]از این رو، سطح بالایی از رطوبت که از برج دیده بانی در حالت سکون در حال حرکت بود، به طور کامل بر فراز چتر آفتابی شناور بود
[ترجمه گوگل]از این رو سطح بالایی از رطوبت جنگل های بارانی است که از برج مشاهیر دیده می شود در کوه های کوهی که در بالای سایبان قرار دارد
12. Clothiers sell only the most flattering of outfits cut from the most diaphanous of silks.
[ترجمه ترگمان]Clothiers فقط the flattering را که از most diaphanous بریده شده بود به فروش می رساندند
[ترجمه گوگل]Clothiers تنها لباس هایی که براقترین از ابریشم بریده می شود، فروش می کند
13. The key component of UV ink curing system is photoinitiator and determination of diaphanous window is the main basis to select photoinitiators.
[ترجمه ترگمان]مولفه کلیدی سیستم عمل آوری مرکب UV، photoinitiator و تعیین یک پنجره کامل است که اساس اصلی انتخاب photoinitiators است
[ترجمه گوگل]عنصر کلیدی سیستم رنگ آمیزی اشعه ماوراء بنفش photoinitiator است و تعیین پنجره diaphanous اصلی اساس برای انتخاب photoinitiators است
14. Objects created in this fashion are generally as solid and durable as a normal object, despite their originally diaphanous substance.
[ترجمه ترگمان]اشیا ایجاد شده در این مد به طور کلی به عنوان یک جسم طبیعی، با وجود ماده ای که در اصل مسدود شده است، پایدار و بادوام هستند
[ترجمه گوگل]اشیاء که به این شکل ایجاد می شوند عموما به عنوان جامد و جامد به عنوان یک عنصر طبیعی، علیرغم مواد اولیه آنها در معرض آلودگی هستند