کلمه جو
صفحه اصلی

come back


معنی : برگشتن، باز گشت، بازگشتن
معانی دیگر : 1- بازگشتن، مراجعت کردن 2- (عامیانه) دوباره موفق شدن، قهرمان شدن، بازگشتن، باز گشت (به وضع یا مقام یا قدرت سابق)، رجعت، دستیابی مجدد، جواب (زیرکانه یا دندان شکن)، دلیل قانونی، بهانه

انگلیسی به فارسی

مراجعت کردن، بازگشتن، برگشتن، بازآمدن


برگشتن به حالت قبل، دوباره رواج یافتن، دوباره باب شدن


برگرداندن، پس دادن، جواب متقابل دادن


دوباره بیا، برگشتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a return to a former status, popularity, level of performance, or the like.

- The aging star made a comeback in his new film.
[ترجمه ب گنج جو] تو این فیلم جدیده ، اون هنرپیه کهنه کار حسابی درخشید.
[ترجمه ترگمان] این ستاره پیر دوباره به فیلم جدیدش بازگشته است
[ترجمه گوگل] ستاره سالخورده در فیلم جدید خود باز گشت

(2) تعریف: a quick, clever retort.
مشابه: answer, repartee, retort

• return
returning, coming back; recovery; spirited reply, sharp answer
if someone or something makes a comeback, they become popular or successful again.

مترادف و متضاد

برگشتن (فعل)
sheer, hark back, change, bend, regurgitate, return, reverse, backslide, rebound, come back, remount, blench, put about, revert, resile, topple, recrudesce

باز گشت (اسم)
recess, reflection, reference, return, recurrence, comeback, reflexion, recidivism, recession, recursion

بازگشتن (اسم)
return, comeback

return


Synonyms: come again, do better, reappear, recover, recur, re-enter, remigrate, resume, triumph


Antonyms: depart, go, leave


Return to a former state


Retort


جملات نمونه

1. his comeback to power surprised everyone
بازگشت او به قدرت همه را متعجب کرد.

2. mohammad ali made his comeback in the ring
محمد علی دوباره به عرصه ی مشت بازی رجعت نمود.

3. to make (or stage) a comeback
بازگشتن (به وضع یا مقام یا قدرت و غیره ی سابق)

4. Waiting for you to come back into my life, is just an excuse for not completely letting go of you.
[ترجمه ترگمان]منتظر بودم که تو به زندگی من برگردی، فقط یه بهانه بود که بی خیال تو نشم
[ترجمه گوگل]در انتظار شما برای بازگشت به زندگی من، فقط بهانه ای برای نابودی کامل شما نیست

5. She was upset that her husband had not come back.
[ترجمه محمد] او از اینکه شوهرش باز نگشته بود ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]ناراحت بود که شوهرش بازنگشته است
[ترجمه گوگل]او ناراحت بود که شوهرش برگشت نکرد

6. I wait for you to come back and say you love me.
[ترجمه ایلکین عزتی سامانلو] من منتظر تو می مونم تا برگردی و بگی که تو من رو دوست داری
[ترجمه ترگمان]من منتظرم که برگردی و بگی دوستم داری
[ترجمه گوگل]منتظر بازگشت شما هستم و می گویم که من را دوست داری

7. I begged him to come back to England with me.
[ترجمه ترگمان]از او خواهش کردم که با من به انگلستان برگردد
[ترجمه گوگل]من از او خواستم که با من به انگلستان برود

8. Please wait for me till I come back.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم منتظر من باش تا من برگردم
[ترجمه گوگل]لطفا صبر کنید تا من دوباره بروم

9. The lady pleaded with her daughter to come back home.
[ترجمه ترگمان]خانم با دخترش التماس کرد که به خانه برگردد
[ترجمه گوگل]خانم با دخترش به خانه برگشت

10. Please come back. I want to make up. I want to be your Valentine.
[ترجمه ❤_sanaz❤] لطفا برگرد من میخواهم درست کنم من میخوام ولنتاین تو باشم
[ترجمه ترگمان]لطفا برگرد میخوام جبران کنم من میخوام والنتاین تو باشم
[ترجمه گوگل]لطفا برگرد من می خواهم برات بنویسم من می خواهم ولنتاین باشم

11. He'll keep the book for me till I come back.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی برگردم کتاب را برای من نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او کتاب را برای من نگه می دارد تا زمانی که برگشتم

12. Don't you dare come back again!
[ترجمه Viliam] جرات نداری دوباره برگردی؟
[ترجمه ترگمان]جرات نداری دوباره برگردی!
[ترجمه گوگل]آیا جرات نمی کنید دوباره بیایید

13. Those that have gone won't come back again. Those coming back are no longer perfect.
[ترجمه ترگمان]کسانی که از بین رفته اند دوباره بر نمی گردند اون ها دیگه عالی نیستن
[ترجمه گوگل]کسانی که رفته اند دوباره نخواهند آمد کسانی که دوباره می آیند، دیگر کامل نیستند

14. I was worried when Barry didn't come back at the usual time.
[ترجمه ترگمان]من نگران بودم وقتی که بری به زمان معمول برنگشت
[ترجمه گوگل]من نگران بودم که بری در زمان معمولی باز نگرفت

15. 'He'll come back,' Susan assured her.
[ترجمه ترگمان]سوزان به او اطمینان داد: او برمی گرده
[ترجمه گوگل]سوزان به او اطمینان داد: 'او دوباره می آید '

16. Sixties singing star Petula Clark is making a comeback.
[ترجمه ترگمان]\"Petula کلارک\" (Petula کلارک)در حال آواز خواندن است
[ترجمه گوگل]پاتولا کلارک، ستاره آواز شصت ها، باز گشت

17. The miniskirt made a comeback in the late 1980s.
[ترجمه ترگمان]The در اواخر دهه ۱۹۸۰ دوباره بازگشته بود
[ترجمه گوگل]مینیسک در اواخر دهه 1980 بازنگری شد

18. Cartoons seem to be making a comeback.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Cartoons بازگشتی دارند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کاریکاتورها باز گشته اند

19. The player is on the comeback trail after a serious knee injury.
[ترجمه ترگمان]این بازیکن پس از جراحت جدی زانو در حال بازگشت است
[ترجمه گوگل]پس از یک آسیب شدید زانو، بازیکن پس از بازگشت است

20. The former tennis star's comeback trail hit the buffers yesterday when she lost in straight sets.
[ترجمه ترگمان]The گذشته ستاره تنیس، دیروز هنگامی که در یک مجموعه تنظیمات مستقیم گم شد، به buffers اصابت کرد
[ترجمه گوگل]دنباله گنجایش بازی ستاره سابق تنیس در روزهای گذشته با ضربه زدن به بافر ها در مجموعه های مستقیم از بین رفت

21. Will I have no comeback if the contract falls through?
[ترجمه ترگمان]اگه قرارداد از بین بره من نمی تونم برگردم؟
[ترجمه گوگل]آیا بازنده شدن اگر قرارداد از بین برود؟

22. I couldn't think of a good comeback.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به فکر بازگشت خوبی باشم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم از بازخورد خوب فکر کنم

23. She's trying to make a comeback with her first album for twenty years.
[ترجمه ترگمان]او سعی دارد با اولین آلبوم خود به مدت بیست سال دوباره بازگردد
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا با اولین آلبوم خود بیست سال بگذرد

24. After five years in retirement, he staged a comeback to international tennis.
[ترجمه ترگمان]پس از پنج سال بازنشستگی، او بازگشت به تنیس بین المللی را به روی صحنه آورد
[ترجمه گوگل]پس از پنج سال در بازنشستگی، بازنشستگی را به تنیس بین المللی برگزار کرد

25. Their plans for a comeback now lie in ruins.
[ترجمه ترگمان]برنامه های آن ها برای بازگشت دوباره در حال نابودی است
[ترجمه گوگل]برنامه های خود را برای بازگشت در حال حاضر در خرابه های دروغین

26. This game marks his comeback to the international cricket scene.
[ترجمه ترگمان]این بازی بازگشت او به صحنه بین المللی کریکت را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این بازی بازتاب خود را به صحنه بین المللی کریکت نشان می دهد

27. Tight fitting T-shirts are making a comeback.
[ترجمه ترگمان]لباس های تنگ (تی شرت)در حال بازگشت هستند
[ترجمه گوگل]تی شرت تنگ مناسب باز گشت

28. The band's trying to make/stage a comeback.
[ترجمه ترگمان]گروه برای بازگشت به صحنه تلاش می کند
[ترجمه گوگل]باند تلاش برای بازپس گرفتن / مرحله

29. Ferdinand was jubilant after making an impressive comeback from a month on the injured list.
[ترجمه ترگمان]فردیناند بعد از این که از یک ماه که در لیست زخمی ها بود، یک بازگشت چشمگیر داشت، شادمان شد
[ترجمه گوگل]فردیناند پس از یک بازنگری قابل توجه از یک ماه در فهرست مجروحان، جنجال برانگیز بود

30. Romance is making a comeback. Reality is out.
[ترجمه ترگمان]وضعیت عشقی در حال بازگشت است حقیقت منتفی است
[ترجمه گوگل]عاشقانه باز گشت واقعیت خارج است

پیشنهاد کاربران

زنده ماندن ، به زندگی بازگشتن

زمان یا دوره ای که فردی دوباره موفق یا معروف میشود یا دوباره به قدرت باز میگردد. comeback میگویند.

به خاطر اوردن اطلاعات
مثال
I can't think of her name, but I will come back to me.

با سلام متاسفانه در صدا وسیما ومطبوعات ورزشی از واژه انکلیسی طوری استفاده میشه فکر میکنند این واژه ها فارسیه مثلا کلین شیت. کامبک . ریوایند کات بک. وکلماتی ازاین قبیل که انگار این واه ها متادف فارسیش وجود نداره مثلا گل نخوردن. بسته نکهداشتن یاتمیز نگهداشتن دروازه را کلین شیت استفاده میکنند یا برگشت به بازی را . ازواژه کام بک استفاده مینند پاس به عقب یا قطع توپ به عقب را از کاتبک اسفاده میکنند ازین واژه ها به مراتب زیاده در یک رسانه با بینندگان زیاد با باسوادتریت وبیسوادترین ایا میشود یکسری گزارشگر واقعا بیسواد وبا بکار بردن جنین واژه هایی خودرا مطلع واگاه نشان میدهند که بارها با صداوسیما ارتباط گرفتم گوش کسی بدهکار نیست یعنی زنجیرها پاره ویک نوع انارشیگری در گفتار چه در رسانه های شنیداری دیداری ومطبوعات بخصوص ورزشی اتفاق افتاده چکار باید کرد من فکر میکنم روح فردوسی پاکزاد با این هجمه های کلمات انگلیسی وبکار بردن کلمات عربی به غلط به لرزه درمیاید وزبان ما بدین حالت ازبین خواه رفت شما بفرمایید چکار باید کرد از هجوم به زبان جلوگیری کرد سپاس گزارم

برگشتن یک اصلاحی که زمانی که از سفر برگشتن استفاده میشود

سلام.
آقای نجفیان این کلمات بوسیله گزارشگرای انگلیسی زبان مشهور ابتدا گفته میشه و بعد جا میفته توی فرهنگ فوتبال بخاطر مخاطب بالا.
مثل کلمه فوتبال ک خودش کلمه انگلیسیه. یا تلویزیون و . .
پس ما باید خودمون رشدفرهنگی کنیم تا برشد علمی برسیم اگه میخایم با هجوم علم و تکنولوژی منقرض نشیم.
این واقعیت دنیاس. کلام ما قرنهاس افت داره. از بعد سعدی و حافظ. پس راهش اونجاس وگرنه چطور میشه گف اقا نگین کلین شیت ک بده.


ظهور دوباره

برگشتن
بازگشت

برگرد عسل

لطفا برگرد


رویش دوباره

جناب نجفیان با فرمایشتون کاملا موافقم. مثلا بنده خاطرم هست در سالهای نه چندان دور وقتی یه دروازه بان توپ رومی گرفت گزارشگر می گفت چه مهار زیبایی کرده. اما الان همون گزارشگرِ بی سواد که فقط فاز کلاس گذاشتن داره، میگه چه سِیوِ save زیبایی. بحث کلاس گذاشتن و احساس باکلاس بودن به همه دست داده، و به جای واژه ی زیبای مهار می گن سِیو save. حالا از همون آدم بخوای که خودش رو به انگلیسی معرفی کنه با در و پنجره اشتباه میگیره خودش رو. یکی از اساتید بنده که فوق العاده در رشته خودشون تبحر داشتن، هرگز وقتی فارسی صحبت می کردن از واژه انگلیسی استفاده نمی کردن. متاسفانه فضای مجازی افتاده دست قشر نوجوون و اونهام داغن. منتهی من نمی دونم چرا افرادی که خیرِ سرشون تحصیلات دارن، شدن پیروِ نسل نوجوون و دارن ادای اونها رو در میارن. غلط نوشتنِ املایی، استفاده از واژه های انگلیسی به جای معادل فارسی. چندسال دیگه فارسی هم میشه مثل هندی، وقتی ما غیرت نداشته باشیم، هیچ توقعی از غیرخودی نمی شه داشت.

در مواردی همچون، گزارش و حکم دادگاه، ، ، معنای صادر کردن، دادن، اعلام کردن، منتشر شدن نیز دارد

همش تقریبا مترادفه. فقط فرق شون تو اینه که رفته بودی و الان برمیگردی به جای اولیه یا دوباره میری جایی دور از جای اولیه.

مثلا, شب من مهمونی میرم از خونه خودم به خونه دوستم. حالا مثلا مامانم زنگ میزنه بیا خونه. الان میخام برگردم خونه خودم. برای مامانم که خونه خودمون هست, میشه come back home و برای خودم که از خونه دور هستیم میشه go back home.

حالا هم من و هم مادرم میتونیم از get back و یا return استفاده کنیم. چرا؟ چون این دو تا مشخص نمیکنه که میرم دوباره و یا میام دوباره. هر دوتاش معنی برگشت میده.

arrive "هم رسیدن به" میشه. که اصلا ربطی به رفتن یا امدن نداره. شما به مقصد میرسید.

نمیدونم درست تونستم توضیح بدم. خلاصه بگم به زاویه دید بستگی داری که برای شما امدن میشه یا رفتن. و اون دو تای دیگه که اصلا "رفتن" یا "امدن دوباره" دقیقا مشخص نیست.

example in English

I go to my friend's home from my home.
Now my mom at home calls me and says you must be home.

Mom: Come back home now.
You: I go back home now.

or

Mom: Return/get back home now.
You: OK, I return/get back home now.

برگشتن

یک فعل phrasal verb به معنی برگرد در امر و برگشتن را میدهد
مثال come back to the door :
به سمت در برگردید

عودت دادن

برگشتن ، برگرد

ارجاع دادن
مرجوع کردن

جوابی که در برابر طعنه یا متلک دیگری میگن.

دوستای گلم معنی دوباره مد شدن
دوباره باب شدن هم میده
یا مثلا این جمله: این دستگاهای قدیمی دوباره وارد بازار شدن.
لایک یادتون نره

برگرداندن مثلاً دوستم کیفم را برای یک هفته قرض گرفته بود و دوباره بهم برگرداند.


کلمات دیگر: