کلمه جو
صفحه اصلی

rubicon


معنی : مرز، خط مرزی، رودی در شمال ایتالیا، حد معین
معانی دیگر : رود روبیکان (در مرز میان روم باستان و گال gaul)

انگلیسی به فارسی

رودی در شمال ایتالیا، مرز، خط مرزی، حد معین


rubicon، خط مرزی، رودی در شمال ایتالیا، مرز، حد معین


انگلیسی به انگلیسی

• river in northern italy (the act of crossing this river is seen as a momentous act)

مترادف و متضاد

مرز (اسم)
border, bound, abutment, abuttals, edge, brink, boundary, frontier, mark, precinct, balk, rubicon, bourn, bourne, outskirt, ridge, purlieus, rand, selvage, selvedge

خط مرزی (اسم)
border, mete, rubicon

رودی در شمال ایتالیا (اسم)
rubicon

حد معین (اسم)
rubicon

جملات نمونه

1. Most EU states have crossed the Rubicon and adopted the euro.
[ترجمه ترگمان]بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا از روبیکون می گذرد و یورو را پذیرفته اند
[ترجمه گوگل]اکثر کشورهای اتحادیه اروپا از Rubicon عبور کرده و یورو را به تصویب رسانده اند

2. He's crossed the Rubicon with regard to the use of military force as an option.
[ترجمه ترگمان]او با توجه به استفاده از نیروی نظامی به عنوان یک گزینه از روبیکون گذشت
[ترجمه گوگل]او با توجه به استفاده از نیروی نظامی به عنوان یک گزینه از روبیکون عبور کرده است

3. Tonight was the Rubicon; afterwards there would be no going back.
[ترجمه ترگمان]امشب کار از کار گذشته بود، بعد دیگر راه برگشتی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]امشب Rubicon بود؛ پس از آن بازگشت نخواهد بود

4. Today we cross the Rubicon . There is no going back.
[ترجمه ترگمان]امروز از کار عبور می کنیم دیگه بر نمی گردیم
[ترجمه گوگل]امروز ما از Rubicon عبور می کنیم برگشتی وجود ندارد

5. The Rubicon once crossed, they set to work with a will.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کار انجام می شد، با ویل کار می کردند
[ترجمه گوگل]Rubicon یک بار عبور کرد، آنها قصد داشتند با یک اراده کار کنند

6. He Rubicon when he handed in his resignation letter.
[ترجمه ترگمان]وقتی نامه resignation را به دستش داد، از کار افتاد
[ترجمه گوگل]او روبیکون زمانی که نامه ای استعفاء خود را به وی تحویل داد

7. Rubicon was a small stream that flowed into the Adriatic and in Roman times marked the boundary between Cisalpine Gaul and ancient Italy.
[ترجمه ترگمان]رودخانه روبیکون کوچک بود که در آدریاتیک جاری شد و در زمان روم مرز بین گل و ایتالیایی قدیم را مشخص کرد
[ترجمه گوگل]Rubicon یک جریان کوچکی بود که به آدریانا جریان داشت و در دوران رومی مرز بین Cisalpine Gaul و ایتالیا باستان مشخص شد

8. They'll cross the Rubicon to remove the obstacles on the road of advance.
[ترجمه ترگمان]آن ها از روبیکون می گذرند تا موانع راه پیشرفت را برطرف کنند
[ترجمه گوگل]آنها از روبیکون عبور می کنند تا موانع را در مسیر پیشرفت از بین ببرد

9. If being eliminated or Rubicon by human being lazy, this is a difficult problem.
[ترجمه ترگمان]اگر با تنبل شدن انسان از رودخانه یا روبیکون از بین برود، این یک مشکل دشوار است
[ترجمه گوگل]اگر از بین بردن یا Rubicon توسط انسان تنبل، این یک مشکل دشوار است

10. We are now crossing the Rubicon.
[ترجمه ترگمان]الان داریم از کار عبور می کنیم
[ترجمه گوگل]ما اکنون از Rubicon عبور می کنیم

11. But tormented though I was with guilt and self-doubt, I knew I had crossed the Rubicon.
[ترجمه ترگمان]اما با اینکه احساس گناه و تردید می کردم، می دانستم که از کار عبور کرده بودم
[ترجمه گوگل]اما عذاب کردم، هر چند من با گناه و شک و تردید بودم، می دانستم که از روبیکون عبور کرده ام

12. On the way to political union we are now crossing the Rubicon.
[ترجمه ترگمان]در راه اتحاد سیاسی، اکنون از روبیکون می گذرد
[ترجمه گوگل]در راه اتحادیه سیاسی ما اکنون از روبیکون عبور می کنیم

13. General Bourbollon's troops are gathering around the capital; he's prepared to cross the Rubicon.
[ترجمه ترگمان]سربازان ژنرال Bourbollon در اطراف پایتخت جمع شده اند؛ او آماده است تا از روبیکون بگذرد
[ترجمه گوگل]سربازان عمومی بوریبلون در اطراف پایتخت جمع می شوند؛ او آماده عبور از Rubicon است

14. The word a time to the: Caesar has crossed the Rubicon the wild flight began.
[ترجمه ترگمان]کلمه یک زمان به زمان: قیصر از روبیکون گذشت و فرار وحشیانه آغاز شد
[ترجمه گوگل]کلمه ای که به سزار می رسد از Rubicon عبور کرده و پرواز وحشی آغاز شده است

پیشنهاد کاربران

cross the Rubicon : قدم در راه بی بازگشت گذاشتن، پل های پشت سر را خراب کردن، دست به کار جبران ناپذیر زدن


کلمات دیگر: