1- نزدیک، عنقریب 2- در دسترس، آماده ی استفاده 3- حاضر، موجود، مانده، درتصرف شخص، معلق
on hand
1- نزدیک، عنقریب 2- در دسترس، آماده ی استفاده 3- حاضر، موجود، مانده، درتصرف شخص، معلق
انگلیسی به فارسی
روی دست
انگلیسی به انگلیسی
• present; nearby, close; in his possession
عبارت ( phrase )
• : تعریف: readily available.
• مترادف: convenient, handy, ready
• مشابه: accessible, in stock, in store, nearby
• مترادف: convenient, handy, ready
• مشابه: accessible, in stock, in store, nearby
جملات نمونه
1. Give away any food you have on hand, or lock it up and give the key to the neighbours.
[ترجمه ترگمان]غذایی را که در دست دارید بدهید، یا آن را قفل کنید و کلید را به همسایه ها بدهید
[ترجمه گوگل]هر نوع غذایی را که در دست دارید بردارید و یا آن را قفل کنید و کلید همسایگان را بدهید
[ترجمه گوگل]هر نوع غذایی را که در دست دارید بردارید و یا آن را قفل کنید و کلید همسایگان را بدهید
2. A 1200-strong military force will be on hand to monitor the ceasefire.
[ترجمه ترگمان]یک نیروی نظامی ۱۲۰۰ قوی برای نظارت بر آتش بس در دست خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک نیروی نظامی 1200 نیروی مسلح برای نظارت بر آتش بس وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک نیروی نظامی 1200 نیروی مسلح برای نظارت بر آتش بس وجود دارد
3. The national breakdown organizations are on hand to help motorists 24 hours a day.
[ترجمه ترگمان]سازمان های شکست ملی در حال آماده شدن برای کمک به رانندگان ۲۴ ساعته در روز هستند
[ترجمه گوگل]سازمان های تجزیه و تحلیل ملی در حال حاضر برای کمک به رانندگان 24 ساعته در روز است
[ترجمه گوگل]سازمان های تجزیه و تحلیل ملی در حال حاضر برای کمک به رانندگان 24 ساعته در روز است
4. Mr. Blake's secretary is always on hand when he appears in public.
[ترجمه ترگمان]وقتی در ملا عام ظاهر می شود، منشی اقای بلیک همیشه دست به دست است
[ترجمه گوگل]منشی آقای آقای Blake همیشه در دست است وقتی که او به طور عمومی ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]منشی آقای آقای Blake همیشه در دست است وقتی که او به طور عمومی ظاهر می شود
5. Our staff are always on hand to help.
[ترجمه ترگمان]کارکنان ما همیشه آماده کمک هستند
[ترجمه گوگل]کارکنان ما همواره در دست هستند تا کمک کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان ما همواره در دست هستند تا کمک کنند
6. There are qualified instructors on hand to advise you.
[ترجمه ترگمان]مربیان واجد شرایط برای توصیه به شما وجود دارند
[ترجمه گوگل]مدرسان واجد شرایط برای ارائه به شما توصیه می شود
[ترجمه گوگل]مدرسان واجد شرایط برای ارائه به شما توصیه می شود
7. We are always happy when cash on hand balances expected expenses.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه زمانی خوشحال هستیم که پول نقد از هزینه های مورد انتظار تراز بدست می آید
[ترجمه گوگل]ما همیشه خوشحالیم که پول نقد در دست تعادل انتظار می رود هزینه های
[ترجمه گوگل]ما همیشه خوشحالیم که پول نقد در دست تعادل انتظار می رود هزینه های
8. The Bridal Department will have experts on hand to give you all the help and advice you need.
[ترجمه ترگمان]اداره عروس به شما کمک خواهد کرد تا تمام کمک هایی که نیاز دارید را به شما بدهد
[ترجمه گوگل]گروه عروسی کارشناسان خود را در اختیار شما قرار می دهد تا به شما کمک و مشاوره ای را که به آن نیاز دارید، بدهید
[ترجمه گوگل]گروه عروسی کارشناسان خود را در اختیار شما قرار می دهد تا به شما کمک و مشاوره ای را که به آن نیاز دارید، بدهید
9. He seemed to expect to be waited on hand and foot.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که انتظار دارد با دست و پا منتظر بماند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید انتظارش را در دست و پا نگه دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید انتظارش را در دست و پا نگه دارد
10. The emergency services were on hand with medical advice.
[ترجمه ترگمان]خدمات اورژانسی با توصیه های پزشکی در دسترس بودند
[ترجمه گوگل]خدمات اورژانس با مشاوره پزشکی همراه بود
[ترجمه گوگل]خدمات اورژانس با مشاوره پزشکی همراه بود
11. The Cleveland Clog Dancers were on hand to offer instruction on the important steps.
[ترجمه ترگمان]کلیولند Clog Dancers برای ارائه دستورالعمل در مورد مراحل مهم دست به دست هم دادند
[ترجمه گوگل]رقصندگان کلوئل انفرادی در دست داشتند تا دستورالعمل های مربوط به مراحل مهم ارائه دهند
[ترجمه گوگل]رقصندگان کلوئل انفرادی در دست داشتند تا دستورالعمل های مربوط به مراحل مهم ارائه دهند
12. Please be on hand at sharp.
[ترجمه ترگمان]لطفا زود دست به دست بگیرید
[ترجمه گوگل]لطفا در دست تیز باشید
[ترجمه گوگل]لطفا در دست تیز باشید
13. Even the town crier of nearby Faringdon was on hand to give an official reception.
[ترجمه ترگمان]حتی جارچی شهر of نیز برای دادن رسمی به یک میهمانی رسمی دست به دست هم داد
[ترجمه گوگل]حتی شهردار شهر Faringdon در نزدیکی بود برای دریافت رسمی پذیرش
[ترجمه گوگل]حتی شهردار شهر Faringdon در نزدیکی بود برای دریافت رسمی پذیرش
14. Rear Admiral Bruce Richardson will be on hand to discuss defence and related topics.
[ترجمه ترگمان]دریادار بروس ریچاردسون برای بحث درباره دفاع و موضوعات مربوطه در دست خواهد بود
[ترجمه گوگل]بروس ریچاردسون، دریاسالار عقب، برای بحث در مورد مسائل مربوط به دفاع و موضوعات مرتبط خواهد بود
[ترجمه گوگل]بروس ریچاردسون، دریاسالار عقب، برای بحث در مورد مسائل مربوط به دفاع و موضوعات مرتبط خواهد بود
پیشنهاد کاربران
در اختیار
on hand in case : آماده برای زمانی که. . . - داشتن چیزی محض احتیاط -
در دست یا در دسترس
available
دم دست ، آماده، دردسترس
در دسترس
در دسترس، آماده استفاده
1. در دسترس ، موجود 2. در دست 3. مترادف : ( Available ) : - )
مانده موجودی
دم دست
در موجودی انبار
در موجودی انبار
کلمات دیگر: