کلمه جو
صفحه اصلی

shape up


(امریکا) گزینش کارگر روزمزد از میان کسانی که در جایی گرد آمده اند

انگلیسی به فارسی

شکل دادن


انگلیسی به انگلیسی

• change, be shaped, develop; get organized; behave in a more respectable manner

جملات نمونه

1. I've been told that if I don't shape up, I'll lose my job.
[ترجمه Ariya.m] به من گفته شد که اگر رفتارم را اصلاح نکنم، کارم را از دست خواهم داد
[ترجمه ترگمان]به او گفته بودم که اگر این کار را نکنم، شغلم را از دست خواهم داد
[ترجمه گوگل]من گفته ام که اگر من شکل ندهم، کارم را از دست خواهم داد

2. If he doesn't shape up, he'll soon be out of a job.
[ترجمه ترگمان]اگر حالش خوب نباشد، به زودی از یک شغل خارج خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر او شکل ندهد، به زودی از کار بیرون خواهد آمد

3. I think you have the courage to shape up to your mistakes.
[ترجمه امید] فکر میکنم که شما این شجاعت را دارید که اشتباه خود را درست کنید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم تو شجاعت این را داری که به اشتباه خود عمل کنی
[ترجمه گوگل]فکر می کنم شما شجاعت دارید تا اشتباهات خود را شکل دهید

4. You kids had better shape up, because I'm in no mood to fool around.
[ترجمه Shirinbahari] بچه ها بهتر ه درست رفتار کنید چون حوصله ی مسخره بازی ندارم.
[ترجمه ترگمان]شما بچه ها شکل بهتری برای این کار دارید، چون اصلا حوصله ندارم اطرافم را بازی کنم
[ترجمه گوگل]بچه ها بهتر شده اند تا شکل ظاهری داشته باشند، زیرا من هیچ خلقی در اطراف ندارم

5. You'd better get rid of that attitude and shape up, young man.
[ترجمه ترگمان]تو بهتره از شر این حالت خلاص بشی، مرد جوان
[ترجمه گوگل]بهتر است از این نگرش خلاص شوید و مرد جوان را بسازید

6. Shape up,otherwise I will fire!
[ترجمه Shirinbahari] سعی کن پیشرفت کنی, وگرنه اخراج می شی.
[ترجمه ترگمان]شکل را بالا ببرید، در غیر این صورت من آتش خواهم زد!
[ترجمه گوگل]شکل بگیر، در غیر این صورت من آتش خواهم کشید!

7. Tell him that if he doesn't shape up, he can pack his bags.
[ترجمه ترگمان]به او بگویید که اگر شکل بگیرد، می تواند bags را جمع کند
[ترجمه گوگل]به او بگویید که اگر او شکل ندهد، می تواند کیسه هایش را بسته کند

8. The astronauts shape up before their missions by working with small weights, and doing exercises designed for rock climbers.
[ترجمه ترگمان]این فضانوردان در مقابل ماموریت خود با وزن کم، و انجام کارهایی که برای کوهنوردان طراحی شده اند شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]فضانوردان قبل از انجام مأموریت ها با کار با وزنه های کوچک، و انجام تمرین هایی که برای سنگ های سنگی طراحی شده اند، شکل می گیرند

9. Maybe even shape up mental images that guess what might happen next, forecast the future.
[ترجمه ترگمان]شاید حتی تصاویر ذهنی هم شکل دهند که حدس بزنند بعدی چه اتفاقی ممکن است بیفتد، آینده را پیش بینی کنید
[ترجمه گوگل]شاید حتی تصاویر ذهنی شکل بگیرد که حدس بزنید چه اتفاقی می تواند رخ دهد، آینده را پیش بینی کند

10. Put a plug in it, Ollie. Shape up.
[ترجمه ترگمان]\"وصلش کن،\" اولی شکل دادن
[ترجمه گوگل]یک پلاگین در آن قرار دهید، Ollie شکل میگیره

11. He told them they better shape up or they'll get a pink slip.
[ترجمه ترگمان]او به آن ها گفت که بهتر باشند یا یک برگه صورتی رنگ کنند
[ترجمه گوگل]او به آنها گفت آنها بهتر شکل می گیرند و یا یک لغزش صورتی دریافت می کنند

12. You'd better shape up if you want to stay on.
[ترجمه Shirinbahari] بهتر که رفتار خوبی داشته باشی اگر می خواهی بیشتر اینجا بمانی.
[ترجمه ترگمان]اگه می خوای ادامه بدی، حالت بهتر می شه
[ترجمه گوگل]بهتر است اگر می خواهید در آن جا بمانید بهتر است

13. You'd better shape up, young man.
[ترجمه دیانا] بهتره رفتارت رو درست کنی مرد جوان
[ترجمه ترگمان]حالت بهتر شده، مرد جوان
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید شکل، مرد جوان

14. In effect she told her fellow workers to shape up.
[ترجمه ترگمان]او به همکاران خود گفت که شکل بگیرند
[ترجمه گوگل]در واقع او به کارکنان همکار خود گفت که برای شکل دادن به

15. Mark didn't shape up until he was thirty years old.
[ترجمه دیانا] مارک تا رفتارش را تا زمانی که سی ساله نبود اصلاح نکرد.
[ترجمه ترگمان]مارک تا ۳۰ سالش نشده بود
[ترجمه گوگل]مارک تا سی سالگی نداشت

پیشنهاد کاربران

اصلاح رفتار

تشکل


اصلاح کردن
بهبود بخشیدن
to reform or improve one's actions or behavior so as to meet a standard

پیش بُردن

بهبود رفتار یا عملکرد فرد

پرورش. .

پیشروی کردن

بهبود دادن یا اصلاح کردن رفتارto improve your behavior or performance

اصلاح کردن رفتار

سر و سامان دادن

پیشرفت کردن و به فرم ایده آل رسیدن ( یک تغییر رفتاری ، ) مثلا در فوتبال به فرم ایده آل رسیدن ، به چشم اومدن ، در شغل کاری به خودت رو به حد استاندار کاری رساندن .

shape up = به خودت بیا

خوب کردن رفتار

شکل دادن، شکل گیری

خودتو اصلاح کن

to improve your behaviour or work

تغییر رفتار
یا به قول بچه های امروزی آدم شدن


کلمات دیگر: