کلمه جو
صفحه اصلی

pith


معنی : قوت، مغز، اهمیت، مغز میوه، مغز حرام، مغز تیره، مخ استخوان
معانی دیگر : بخش اصلی، قسمت اساسی هر چیز، جان کلام، لب مطلب، اس، اساس، چکیده، (ساقه ی برخی گیاهان) مغز، مغز استخوان (بیشتر می گویند: marrow)، (پرتقال و نارنج و غیره) پوسته یا لایه ی سفیدی که زیر پوست خارجی قرار دارد، نیرو، بنیه، طراوت، (ساقه ی گیاه) مغز درآوردن، مغز تیره ی جانور را قطع کردن، م  استخوان، پر معنی و عمیق

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) مغز تیره، مغز حرام، مغز میوه، مخ استخوان،اهمیت، قوت، پر معنی و عمیق


اسم، مغز، مغز میوه، اهمیت، مغز تیره، مغز حرام، مخ استخوان، قوت


انگلیسی به انگلیسی

• vital part, essence; core, central part; strength; spongy material in the center of plants; spinal cord (archaic)
remove the pith from plants; pierce the spinal cord of an animal
the pith of a citrus fruit such as an orange is the white substance underneath the peel.

مترادف و متضاد

قوت (اسم)
strength, food, accent, emphasis, stress, intensity, bread, nutrition, nourishment, pith, punch, maintenance, vis

مغز (اسم)
brain, nucleus, kernel, marrow, pith, pate, encephalon, pericranium, gray matter

اهمیت (اسم)
matter, significance, emphasis, stress, circumstance, gravity, magnitude, moment, pith, valor, importance, dimension, notability

مغز میوه (اسم)
flesh, pith

مغز حرام (اسم)
pith, medulla, spinal cord

مغز تیره (اسم)
pith, spinal cord

مخ استخوان (اسم)
pith

جملات نمونه

1. of great pith and moment
بسیار مهم و خطیر،حیاتی

2. freedom of speech is the very pith of liberty
آزادی بیان هسته ی مرکزی آزادی است.

3. his style is flowery but lacks pith
سبک او پر رنگ و آب ولی عاری از معانی عمیق است.

4. The pith of his speech was focused on the importance of education.
[ترجمه ترگمان]عمق کلام او بر اهمیت آموزش و پرورش متمرکز بود
[ترجمه گوگل]سخنان او از اهمیت آموزش و پرورش متمرکز بود

5. That was the pith of his argument.
[ترجمه ترگمان]این معنی واقعی استدلال او بود
[ترجمه گوگل]این حقیقت استدلال اوست

6. Using a sharp knife, cut away the pith and peel from both fruits.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک چاقوی تیز، مغز و پوست هر دو میوه ها را ببرید
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک چاقوی تیز، ساقه و پوست را از هر دو میوه برش دهید

7. Remove the skin and white pith and eat as it is for a simple, refreshing dessert.
[ترجمه ترگمان]پوست و مغز سفید را بردارید و همان طور که برای یک دسر ساده و با طراوت است غذا بخورید
[ترجمه گوگل]پوست و اسفناج سفید را از بین ببرید و به عنوان یک دسر ساده و طراوت بخورید

8. The pith helmet with an attentive elephant in waiting.
[ترجمه ترگمان]کلاه ایمنی در سر دارد با یک فیل دقیق که در انتظار است
[ترجمه گوگل]کلاه سرباز با توجه به فیل در حال انتظار

9. Cut the peel and pith from the remaining two oranges and cut out the segments from each orange.
[ترجمه ترگمان]پوست و پوست خود را از دو پرتقال باقیمانده ببرید و بخش هایی از هر پرتقال را ببرید
[ترجمه گوگل]برش پوست و صخره ها را از دو آپارتمان باقی مانده و بخش هایی از هر پرتقال را برش دهید

10. Peel 3 more oranges, cutting away all the pith and membrane.
[ترجمه ترگمان]سه پرتقال دیگر را کنار بگذارید و تمام مغز و غشا را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]3 آپالئین دیگر را پوست کن، برش تمام اسفنج و غشا را بردارید

11. Digital Signal Process is the spirit and pith of all the software radio.
[ترجمه ترگمان]پردازش سیگنال دیجیتال روح و مغز تمام برنامه های رادیویی نرم افزار است
[ترجمه گوگل]فرایند سیگنال دیجیتال روح و قوای تمام رادیو نرم افزاری است

12. The characteristics of the size of pith, the ratio of pith and the ratio of tegument vs. xylem have drastic variation among the three hybrid combinations of Dongzao seedlings.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های عمق مغز، نسبت عمق مغز و نسبت tegument در مقابل بافت چوبی دارای تغییرات شدید در میان سه ترکیب هیبرید از نهال های Dongzao می باشد
[ترجمه گوگل]ویژگی های اندازه ذرت، نسبت سیره و نسبت عناب در مقابل زایلم، در میان سه ترکیب هیبریدی گیاهچه های Dongzao تفاوت زیادی دارند

13. The pith of this stemlike stele appears rather strongly like collenchyma tissue.
[ترجمه ترگمان]عمق مغز این ستون سنگی به شدت شبیه بافت collenchyma به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]ستون از این ستون ساقه به نظر می رسد به شدت مانند بافت کولونچیما

14. Tangerine pith is good for one's health.
[ترجمه ترگمان]مغز Tangerine برای سلامتی فرد خوب است
[ترجمه گوگل]سنگ مرمریت برای سلامت خود مفید است

Freedom of speech is the very pith of liberty.

آزادی بیان هسته‌ی مرکزی آزادی است.


His style is flowery but lacks pith.

سبک او پر رنگ و آب؛ ولی عاری از معانی عمیق است.


اصطلاحات

of great pith and moment

بسیار مهم و خطیر، حیاتی


پیشنهاد کاربران

ایجاز


کلمات دیگر: