کلمه جو
صفحه اصلی

owing to


معنی : سبب، زیرا، بعلت
معانی دیگر : به واسطه ی، به خاطر، به دلیل

انگلیسی به فارسی

بعلت، زیرا


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: because of; due to; resulting from.
مشابه: due

- Owing to the day's excitement, the child fell asleep immediately.
[ترجمه reza kalhor kurdd] کودک بدلیل خستگی ناشی از شور و هیجان ( جوش و خروش ) روز , بی درنگ خوابید .
[ترجمه ترگمان] کودک فورا به خواب رفت
[ترجمه گوگل] با توجه به هیجان روز، کودک بلافاصله خوابید

• due to, because of

مترادف و متضاد

سبب (حرف اضافه)
along of, due to, owing to

زیرا (حرف اضافه)
owing to

بعلت (حرف اضافه)
on, due to, owing to

جملات نمونه

1. I didn't attend the meeting owing to the headache.
[ترجمه ترگمان]من به خاطر سردرد به این جلسه حضور نداشتم
[ترجمه گوگل]من به دلیل سردرد در جلسه حضور نداشتم

2. Owing to a lack of funds, the project will not continue next year.
[ترجمه ترگمان]به خاطر فقدان بودجه، این پروژه سال آینده ادامه نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]به دلیل کمبود بودجه، این پروژه در سال آینده ادامه نخواهد یافت

3. The cross-country race was discontinued owing to a storm coming on suddenly when the race was in progress,and had to be rerun the next day.
[ترجمه ترگمان]روز بعد هنگامی که مسابقه در حال پیشرفت بود، نژاد صلیب کشور قطع نمی شد و روز بعد دوباره تکرار می شد
[ترجمه گوگل]مسابقه بین کشور به علت طوفانی که ناگهان در حال رسیدن به مسابقه بود متوقف شد و روز بعد باید دوباره برگزار شود

4. Owing to the rain, the match was canceled.
[ترجمه ترگمان]به علت باران، مسابقه لغو شد
[ترجمه گوگل]به دلیل باران، مسابقه لغو شد

5. The course will have to be repeated owing to pressure of numbers .
[ترجمه ترگمان]این درس باید به خاطر فشار اعداد تکرار شود
[ترجمه گوگل]این دوره به دلیل فشار عددی باید تکرار شود

6. Owing to a strange mental aberration he forgot his own name.
[ترجمه ترگمان]به واسطه یک نیروی روحی عجیب، نام خود را از یاد برد
[ترجمه گوگل]به دلیل یک اختلال روانی عجیب و غریب، نام خود را فراموش کرد

7. Owing to lack of time, we cannot do more than what we have done.
[ترجمه ترگمان]به خاطر فقدان زمان، ما نمی توانیم بیش از آنچه انجام داده ایم انجام دهیم
[ترجمه گوگل]به دلیل کمبود وقت، ما نمی توانیم کاری انجام دهیم

8. Due to/Owing to the heavy traffic, he was late.
[ترجمه ترگمان]به خاطر ترافیک سنگین، او دیر کرده بود
[ترجمه گوگل]با توجه به ترافیک سنگین، او دیر کرد

9. Owing to staff shortages, there was no restaurant car on the train.
[ترجمه Nasim] بخاطر کمبود پرسنل، هیچ واگن رستورانی در قطار نبود
[ترجمه ترگمان]به خاطر کمبود پرسنل، هیچ اتومبیلی در قطار وجود نداشت
[ترجمه گوگل]با توجه به کمبود پرسنل، در قطار رستوران ماشین نبود

10. He tends to be romantic owing to lack of experience.
[ترجمه ترگمان]او تمایل دارد که به خاطر فقدان تجربه رمانتیک باشد
[ترجمه گوگل]او به دلیل کمبود تجربه، تمایل دارد که عاشقانه باشد

11. The project was running late owing to unforeseen circumstances.
[ترجمه ترگمان]این پروژه به علت شرایط پیش بینی نشده در حال اجرا بود
[ترجمه گوگل]این پروژه به دلیل شرایط پیش بینی نشده دشوار بود

12. Owing to little response, his speech tailed off to a hesitant end.
[ترجمه ترگمان]به خاطر پاسخ کمی، سخنرانی او به پایان مردد رسید
[ترجمه گوگل]با توجه به پاسخ کمی، سخنرانی او به پایان ناگهانی ختم شد

13. Owing to his illness, he could not continue with his studies.
[ترجمه ترگمان]به خاطر بیماری اش، او نمی توانست با مطالعات خود ادامه دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به بیماری او، او نمی توانست مطالعات خود را ادامه دهد

14. Owing to the bad weather, we didn't go to the park.
[ترجمه ترگمان]به علت هوای بد ما به پارک نرفته بودیم
[ترجمه گوگل]به دلیل آب و هوای بد، ما به پارک رفتیم

پیشنهاد کاربران

به علت


بخاطر ( خیلی خیلی کلمه رسمی هست formal )

Because of
Owing to the rain, the match was canceled


به خاطر
because of

وامدار/مرهون/ مقروض/مدیون کسی یا چیزی

به دلیل اینکه . . . .

due to =
بدلیل ، بعلت

ناشی از
the power owing to friction
توان ناشی از اصطکاک


کلمات دیگر: