1. The doctor was found in a compromising position with a nurse .
[ترجمه ترگمان]دکتر در وضعی قرار گرفته بود که با یک پرستار مواجه شود
[ترجمه گوگل]دکتر با یک پرستار در یک موقعیت سازش پیدا شد
2. He made the fatal mistake of compromising early.
[ترجمه مصطفی بدری] او با سازش عجولانه اشتباه بزرگی کرد.
[ترجمه ترگمان]اشتباه مرگبار آن بود که زود به خطر بیفتد
[ترجمه گوگل]او اشتباه مرگبار را به زودی به خطر انداخت
3. A large number of compromising letters fell into the hands of investigators.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از نامه های compromising به دست بازرسان افتاد
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از نامه های محرمانه به دست محققان افتاد
4. He took up a compromising attitude towards the question.
[ترجمه ترگمان]او با تردید به این سوال اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او نگرش سازنده را نسبت به این مسئله به دست آورد
5. Buying budget-priced furniture needn't mean compromising on quality or style.
[ترجمه ترگمان]خرید اثاثیه با قیمت مناسب به معنای فدا کردن کیفیت یا سبک نیست
[ترجمه گوگل]خرید مبلمان مصنوعی با قیمت مناسب، به معنای به خطر انداختن کیفیت یا سبک نیست
6. What is so compromising about being an employee of the state?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی در مورد بودن کارمند دولت به خطر افتاده است؟
[ترجمه گوگل]چقدر از کارآموزی دولت به خطر افتاده است؟
7. Photographs were published of her in a compromising position/situation with her bodyguard.
[ترجمه ترگمان]عکس ها از او در موقعیت \/ وضعیت سازش با محافظش منتشر شدند
[ترجمه گوگل]عکسها از او در موقعیت / موقعیت محرمانه با محافظ شخصی او منتشر شد
8. Can prizes be awarded without compromising the very foundation on which National Certificate assessment is built?
[ترجمه ترگمان]می توانید بدون فدا کردن پایه و اساس که ارزیابی گواهی ملی ساخته شده است، برنده شوند؟
[ترجمه گوگل]آیا می توان جایزه ها را بدون بروز پایه ای که در آن ارزیابی گواهی ملی ساخته شده است، اعطا کند؟
9. What they are now doing is compromising, in this half-baked manner, by raising the ante to 70.
[ترجمه ترگمان]آنچه که آن ها در حال حاضر انجام می دهند این است که با بالا بردن مبلغ خوانده تا ۷۰ در این روش نیمه پخت، مصالحه و سازش کنند
[ترجمه گوگل]آنچه که در حال حاضر انجام می دهند، در این روش نیمی پخته شده، با بالا بردن آنت تا 70، به خطر می افتد
10. Dole believes in making government function by cooperating, compromising and working out the inevitable disagreements of a diverse society.
[ترجمه ترگمان]دول به ایجاد عملکرد دولت با هم کاری، فدا کردن و کار کردن بر اختلافات اجتناب ناپذیر یک جامعه مختلف معتقد است
[ترجمه گوگل]دول به ایجاد کارکرد دولت با مشارکت، سازش و ایجاد اختلافات اجتناب ناپذیر از یک جامعه متنوع اعتقاد دارد
11. We need to increase profits without compromising employees' safety.
[ترجمه ترگمان]ما باید سود را بدون به خطر انداختن امنیت کارمندان افزایش دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید بدون اینکه به ایمنی کارکنان آسیب برساند، سود را افزایش دهیم
12. Critics accused the mayor of compromising too easily.
[ترجمه ترگمان]منتقدان شهردار را به مصالحه و مصالحه متهم کردند
[ترجمه گوگل]منتقدان شهردار را به راحتی به خطر انداختند
13. Compromising, Theda found a piece of old blanket to place on the coverlet so that his hairs might not spread everywhere.
[ترجمه ترگمان]compromising، Theda یک تکه پتوی کهنه پیدا کرد که روی روانداز قرار بگیرد تا موهای او در همه جا پخش نشود
[ترجمه گوگل]تادا تکه تکه ای از پتو های قدیمی پیدا کرد تا بر روی پوشش قرار گیرد تا موهایش در همه جا پخش نشود
14. Demand more than may be demanded by the compromising elements that exist among the Catholic leadership.
[ترجمه ترگمان]تقاضا بیش از آنچه توسط عناصر compromising که در میان رهبران کاتولیک وجود دارند تقاضا می شود
[ترجمه گوگل]تقاضا بیش از حد ممکن است توسط عناصر سازنده که در میان رهبری کاتولیک وجود دارد مورد نیاز است
15. In a compromising philosophy he allows himself violence against property but never against life, human or otherwise.
[ترجمه ترگمان]در فلسفه به خطر انداختن خود، به خویشتن اجازه خشونت علیه اموال را می دهد، اما هرگز مخالف زندگی، انسان یا در غیر این صورت نیست
[ترجمه گوگل]در یک فلسفه سازنده، او اجازه می دهد خود را به خشونت علیه اموال، اما هرگز در برابر زندگی، انسان و یا غیره