اهمیت، سختی، شدت، جدیت، وقار
seriousness
اهمیت، سختی، شدت، جدیت، وقار
انگلیسی به فارسی
جدی
انگلیسی به انگلیسی
• gravity, solemnity; severity, acuteness, criticalness
جملات نمونه
1. no excuse could extenuate the seriousness of his crime
هیچ بهانه ای شدت جرم او را کم نمی کرد.
2. She has no comprehension of the seriousness of the situation.
[ترجمه ترگمان]او درک جدی بودن اوضاع را درک نمی کند
[ترجمه گوگل]او درک جدی بودن وضعیت را نمی داند
[ترجمه گوگل]او درک جدی بودن وضعیت را نمی داند
3. He was beginning to understand the seriousness of life.
[ترجمه ترگمان]کم کم جدی بودن زندگی را درک می کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به درک جدی بودن زندگی کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به درک جدی بودن زندگی کرد
4. He maintained an attitude of high seriousness.
[ترجمه ترگمان]قیافه جدی و جدی به خود گرفت
[ترجمه گوگل]او نگرش جدی را حفظ کرد
[ترجمه گوگل]او نگرش جدی را حفظ کرد
5. She failed to comprehend the seriousness of the situation.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست درک کند که اوضاع از چه قرار است
[ترجمه گوگل]او موفق به درک جدی بودن وضعیت نشد
[ترجمه گوگل]او موفق به درک جدی بودن وضعیت نشد
6. In all seriousness, if Tom does resign, a lot of other people will start leaving too.
[ترجمه ترگمان]اگر تام استعفا دهد، بسیاری از افراد دیگر هم شروع به ترک کردن می کنند
[ترجمه گوگل]در صورت جدی بودن، اگر تام می خواهد استعفا دهد، بسیاری از افراد دیگر نیز شروع به ترک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]در صورت جدی بودن، اگر تام می خواهد استعفا دهد، بسیاری از افراد دیگر نیز شروع به ترک خواهند کرد
7. I hope you realize the seriousness of this crime.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم متوجه جدی بودن این جنایت بشی
[ترجمه گوگل]امیدوارم جدی بودن این جنایت را درک کنید
[ترجمه گوگل]امیدوارم جدی بودن این جنایت را درک کنید
8. He hasn't yet woken up to the seriousness of the situation.
[ترجمه ترگمان]او هنوز به شدت اوضاع را بیدار نکرده است
[ترجمه گوگل]او هنوز جدی بودن وضعیت را از دست نداده است
[ترجمه گوگل]او هنوز جدی بودن وضعیت را از دست نداده است
9. In all seriousness, there is nothing else I can do.
[ترجمه ترگمان]در نهایت جدیت، هیچ کار دیگری از دستم بر نمی آید
[ترجمه گوگل]در تمام جدی بودن، هیچ چیز دیگری نمی توانم انجام دهم
[ترجمه گوگل]در تمام جدی بودن، هیچ چیز دیگری نمی توانم انجام دهم
10. The joke did not obscure the underlying seriousness of his point.
[ترجمه ترگمان]این شوخی نکته اساسی این نکته را مبهم نمی ساخت
[ترجمه گوگل]شوخی جدی بودن موضوع او را مبهوت نکرد
[ترجمه گوگل]شوخی جدی بودن موضوع او را مبهوت نکرد
11. There is a growing awareness of the seriousness of this disease.
[ترجمه ترگمان]آگاهی رو به رشدی از جدی بودن این بیماری وجود دارد
[ترجمه گوگل]آگاهی رو به رشد در مورد جدی بودن این بیماری وجود دارد
[ترجمه گوگل]آگاهی رو به رشد در مورد جدی بودن این بیماری وجود دارد
12. Don't trivialize the seriousness of the issue!
[ترجمه ترگمان]جدی بودن موضوع را فراموش نکنید!
[ترجمه گوگل]جدی بودن مسئله را جدی نگیرید!
[ترجمه گوگل]جدی بودن مسئله را جدی نگیرید!
13. He has not recognized the seriousness of the present situation.
[ترجمه ترگمان]او جدیت وضعیت کنونی را درک نکرده است
[ترجمه گوگل]او جدی بودن وضعیت فعلی را به رسمیت نمیشناسد
[ترجمه گوگل]او جدی بودن وضعیت فعلی را به رسمیت نمیشناسد
14. You can't in all seriousness think they'll give you the job!
[ترجمه ترگمان]تو که واقعا فکر می کنی اونا به تو این شغل رو میدن!
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید در تمام جدی فکر کنید که آنها به شما این کار را میدهند!
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید در تمام جدی فکر کنید که آنها به شما این کار را میدهند!
15. "This is not good," he said with great seriousness.
[ترجمه ترگمان]او با جدیت بسیار گفت: \" این خوب نیست \"
[ترجمه گوگل]او با جدیت جدی گفت: �این خوب نیست
[ترجمه گوگل]او با جدیت جدی گفت: �این خوب نیست
پیشنهاد کاربران
وخامت، حساسیت
( حقوق ) شدت و جدیت [جرم]
کلمات دیگر: