کلمه جو
صفحه اصلی

sell out


معنی : خیانت کردن، یکجا فروختن
معانی دیگر : 1- همه چیز را فروختن، فروختن و از کاسبی دست کشیدن 2- (عامیانه) خیانت کردن، نارو زدن، بدعهدی کردن، تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته، (نمایش یا مسابقه یا نطق و غیره) کاملا به فروش رفته، (امریکا - عامیانه)، فروش کلیه ی بلیط ها

انگلیسی به فارسی

فروش کردن، خیانت کردن، یکجا فروختن


کل اجناس را فروختن، تاتری که تمام بلیط‌هایش بفروش رفته، یکجا فروختن


نارو زدن، بد عهدی کردن


خیانت کردن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to dispose of all of one's goods by selling.
مشابه: liquidate

(2) تعریف: to betray one's associates or principles.
مشابه: apostatize, betray, defect
اسم ( noun )
(1) تعریف: a theatrical performance or other entertainment event for which all the tickets have been sold.
مشابه: hit

- The concert was a sellout.
[ترجمه ترگمان] کنسرت واقعا عالی بود
[ترجمه گوگل] کنسرت فروخته شد

(2) تعریف: the act of selling all of one's goods.

(3) تعریف: (informal) the act or an instance of betraying one's friends or one's principles, esp. to gain money, reward, or advantage.

• sell everything, liquidate merchandise in a business; betray
if a play, film, or sports event is a sell-out, all the tickets for it have been sold.
if you describe someone's behaviour as a sell-out, you mean that they have betrayed you, especially in order to gain an advantage or benefit; an informal use.
clearance sale, liquidation; betrayal, disloyal act; event for which all the tickets are sold

مترادف و متضاد

Sell all of a product that is in stock


Betray a person (usually a close friend or family member)


خیانت کردن (فعل)
betray, sell out

یکجا فروختن (فعل)
sell out, sell off

betray


Synonyms: beguile, break faith, bunk, cross, deceive, deliver up, delude, disappoint, double-cross, fail, four-flush, give away, give up, mislead, play false, rat on, sell down the river, stab in the back, surrender, take in, violate


Antonyms: guard, protect


جملات نمونه

1. the show was a sellout
بلیط های نمایش تماما به فروش رفته بود.

2. They were forced to sell out at a ruinous loss.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور شدند خود را با شکستی مصیبت بار به فروش برسانند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند که در از بین بردن خرابکاری فروخته شوند

3. I've decided to sell out and go and live in the country.
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که بفروشم و بروم و در کشور زندگی کنم
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم به فروش و بیرون رفتن و زندگی در کشور ادامه دهم

4. They decided to sell out to their competitors.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند تا به رقبای خود بفروشند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند به رقباشان فروش دهند

5. Football games often sell out well in advance.
[ترجمه ترگمان]بازی های فوتبال اغلب به خوبی به فروش می رسند
[ترجمه گوگل]بازی های فوتبال اغلب پیش فروش می کنند

6. She had decided to sell out and retire.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته بود بفروشد و بازنشسته شود
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفت به فروش برسد و بازنشسته شود

7. She had decided to sell out her share of the company.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته بود سهم خود را بفروشد
[ترجمه گوگل]او تصمیم داشت سهم خود را از این شرکت به فروش برساند

8. I hear she's going to sell out and move to the city.
[ترجمه ترگمان]شنیده ام که می خواهد بفروشد و به شهر برود
[ترجمه گوگل]من می شنوم که او قصد فروش و حرکت به شهر را دارد

9. He will never sell out his friends.
[ترجمه z.n] اوهرگز به دوستانش خیانت نکرد
[ترجمه ترگمان]اون هیچوقت دوستاش رو نمی فروشه
[ترجمه گوگل]او هرگز دوستانش را فروخت

10. Wyman says he'll sell out if business doesn't pick up.
[ترجمه ترگمان]Wyman می گوید اگر کار و کاسبی ادامه پیدا نکند، به فروش خواهد آمد
[ترجمه گوگل]ویمان می گوید که اگر کسب و کار نمی تواند انتخاب کند، به فروش می رسد

11. I was able to sell out quite profitably to one of the bigger air-freight operators.
[ترجمه ترگمان]توانستم آن را به طور کامل به یکی از اپراتورهای کابلی بزرگ تر بفروشم
[ترجمه گوگل]من توانستم به یکی از اپراتورهای بزرگ حمل و نقل هوایی سودآور بفروشم

12. It will not be able to sell out to another company.
[ترجمه ترگمان]این شرکت قادر نخواهد بود تا به یک شرکت دیگر بفروشد
[ترجمه گوگل]این نخواهد بود که بتواند به یک شرکت دیگر فروخته شود

13. The partners had to sell out at a loss.
[ترجمه ترگمان]شرکا باید از دست دادن، فروخته می شدند
[ترجمه گوگل]شرکا مجبور به از دست دادن فروش شدند

14. Repeat orders Dated-product manufacturers will try and sell out by year-end, so repeat orders before Christmas can be a problem.
[ترجمه ترگمان]تکرار سفارشات تولید کنندگان کالا - محصول تا پایان سال امتحان و فروش خواهند داشت، بنابراین قبل از کریسمس دستور تکرار آن ها را تکرار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سفارشات تکرار تا پایان سال تولید کنندگان تولیدات روزانه سعی خواهند کرد تا فروش را انجام دهند، بنابراین سفارشات را قبل از کریسمس می توانید یک مشکل تکرار کنید

15. How on earth can the W. R. U. sell out over 100 years of tradition for such a thing as mere money.
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان W را گرفت؟ ر یو بیش از ۱۰۰ سال از سنت را به عنوان پول صرف می کنند
[ترجمه گوگل]چگونه می توان W R U از بیش از 100 سال سنت برای چنین چیزی به عنوان پول صرف فروش کرد

16. Many black students regarded him as a sellout.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانش اموزان سیاه پوست او را a می دانستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان سیاه پوست او را به عنوان فروش فروختند

17. The sellout Forum crowd stood and applauded while play commenced.
[ترجمه ترگمان]جمعیت انجمن sellout در حالی که بازی شروع می شد، ایستاده بودند و کف می زدند
[ترجمه گوگل]جمعیت انجمن فروپاشی در حالیکه بازی آغاز شد، ایستادند و از آن تشویق کردند

18. The sellout crowd of 1925 certainly enjoyed watching Iverson score 47 points on 17-for-3shooting in 44 minutes.
[ترجمه ترگمان]تیم sellout در سال ۱۹۲۵ از تماشای مسابقه Iverson ۴۷ امتیاز در ۴۴ دقیقه به مدت ۴۴ دقیقه لذت برد
[ترجمه گوگل]جمعیت فروش سال 1925 مطمئنا از تماشای ایوانسون 47 امتیاز در 17 بازی برای 3 دقیقه در 44 دقیقه لذت برد

19. At 70 a ticket, a sellout would cost the players about 20, 000.
[ترجمه ترگمان]در ۷۰ یک بلیط، a برای بازیکنان حدود ۲۰،۰۰۰ دلار هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در 70 بلیط، یک فروختن حدود 20، 000 بازیکن هزینه خواهد کرد

20. It was a sellout that might be compared to this hypothetical situation: Suppose the United States was at war with the Soviet Union.
[ترجمه ترگمان]این یک sellout بود که ممکن بود با این موقعیت فرضی مقایسه شود: فرض کنید ایالات متحده با اتحاد جماهیر شوروی در حال جنگ بوده است
[ترجمه گوگل]این یک فروپاشی بود که ممکن است با این وضعیت فرضی مقایسه شود فرض کنید ایالات متحده در جنگ با اتحاد جماهیر شوروی بود

21. How come you never took some sellout establishment job?
[ترجمه ترگمان]چرا تو هیچ وقت یه کار احمقانه رو انجام ندادی؟
[ترجمه گوگل]چگونه شما هرگز در برخی از کارهای استقرار بازنشستگی انجام نداده اید؟

22. On a warm afternoon before a sellout crowd of 4 286 at the Nelson Mandela Bay Stadium, Brazil dominated the first 45 minutes, then fell apart.
[ترجمه ترگمان]در یک بعد از ظهر گرم در مقابل جمعیت sellout ۴ ۲۸۶ نفر در استادیوم نلسون ماندلا، برزیل در ۴۵ دقیقه اول تحت تسلط قرار گرفت و سپس از هم پاشید
[ترجمه گوگل]در یک بعد از ظهر گرم قبل از فروش جمعیت 4 286 در استخر نلسون مینا خلیج، برزیل 45 دقیقه اول تحت سلطه بود، و سپس از هم جدا شدند

23. Every concert of hers has been a sellout.
[ترجمه ترگمان]هر کنسرتی از او واقعا عالی بوده است
[ترجمه گوگل]هر کنسرتی از آن، فروخته شده است

24. On a warm afternoon before a sellout crowd of 4 286 at the Nelson Mandela Bay Stadium, Brazil controlled the tempo early on.
[ترجمه ترگمان]در یک بعد از ظهر گرم، قبل از این که جمعیت sellout ۴ ۲۸۶ نفر در استادیوم نلسون ماندلا (نلسون ماندلا)برگزار شود، برزیل این سرعت را زود کنترل کرد
[ترجمه گوگل]در یک بعد از ظهر گرم قبل از فروش تعداد 4 286 در استخر نلسون ماندلا، بارسلونا در اوایل این سرعت را کنترل کرد

25. A racial sellout unwilling to stand up for himself?
[ترجمه ترگمان]نژادی از نژاد پرستی که برای دفاع از خودش بی میل نیست؟
[ترجمه گوگل]یک فروش نژادی که مایل نیست خودش را حفظ کند؟

26. Kevin accused Joe of being a lame, unfunny sellout, even venturing to claim that he could "easily come up with a better stand-up routine" than Joe.
[ترجمه ترگمان]کوین جو را به یک لنگ، unfunny sellout متهم کرد و حتی با جسارت ادعا کرد که می تواند به راحتی با یک روتین تحمل بهتر از جو برخورد کند
[ترجمه گوگل]کوین جو را متهم کرد که فروختن ناخوشایند است، حتی جرات می کند ادعا کند که او می تواند به راحتی با یک رویکرد بهتر در کنار هم قرار بگیرد تا جو

27. It was the second sellout of the season in this domed stadium, the first since opening day.
[ترجمه ترگمان]این دومین قسمت از فصل در این استادیوم domed بود که اولین بار از روز افتتاحیه بود
[ترجمه گوگل]این دومین فروش فصل در این استادیوم گنبد بود که اولین بار از روز افتتاحیه بود

28. Tetbury's one and only bookstore isn't stocking it even though nearby shops are heading for a sellout.
[ترجمه ترگمان]s Tetbury and و فقط یک کتابفروشی وجود ندارد، با این که مغازه های آن اطراف هم برای فروش می روند
[ترجمه گوگل]یک کتابفروشی تنها یک کتابخانه تتبری است، حتی اگر فروشگاههای نزدیک به فروش می روند، انباری نیست

29. There were portable toilets at the Super Bowl at Stanford in 198 which was a sellout.
[ترجمه ترگمان]در سوپر بول در سال ۱۹۸ توالت قابل حمل وجود داشت که a بود
[ترجمه گوگل]توالت های قابل حمل در Super Bowl در Stanford در 198 وجود داشت که فروش آن بود

30. This is diplomatic language for joint hegemony and a proposed sellout of the Peloponnesian League.
[ترجمه ترگمان]این زبان دیپلماتیک برای هژمونی مشترک و پیشنهاد پیشنهادی لیگ Peloponnesian است
[ترجمه گوگل]این زبان دیپلماتیک برای هژمونی مشترک و فروش پیشنهادی لیگ برتر است

پیشنهاد کاربران

سنت شکنی کردن، کسی که اعتقادات قدیمی را برای رسیدن به موفقیت کنار می گذارد.

همه چیزی را فروختن

تمام شدن موجودی کالایی در فروشگاه

یکجا خرج کردن

آدم فروش

کامل به فروش رفتن

to do something that shows you no longer have the same moral principles that you used to have
انجام کاری که نشان می دهد شما دیگر اصول اخلاقی قبلی را ندارید

تمام و کمال به فروش رفتن


زیر پا گذاشتن/پشت کردن به/فروختن ارزش ها

منفعت طلبانه، سود جویانه
بی اهمیتی و ناچیز انگاشتن وظیفه و تعهد
فروش تمامی بلیط های یک اجرا


کلمات دیگر: