کلمه جو
صفحه اصلی

humiliating


معنی : تحقیر امیز، پست سازنده، خفیف کننده
معانی دیگر : تحقیر امیز، پست سازنده، خفیف کننده

انگلیسی به فارسی

تحقیرآمیز، تحقیرکننده، خفت‌آور


تحقیر آمیز، تحقیر امیز، پست سازنده، خفیف کننده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing feelings of shame, disgrace, or deep embarrassment.

- The utter failure of their project, especially after all their boasting, was humiliating to the whole team.
[ترجمه ترگمان] شکست کامل این پروژه، به خصوص پس از آن همه لاف و boasting، برای تمام اعضای گروه کوچک بود
[ترجمه گوگل] شکست کامل پروژه آنها، به ویژه پس از همه ی افتخارات آن، به کل تیم تحقیر شد
- He asked her if she found it humiliating to work at her menial job when she'd been trained as a surgeon in her own country.
[ترجمه ترگمان] از او پرسید که اگر کار پست و پست او را به عنوان جراح در کشور خودش انجام دهد، این کار را پست می کند
[ترجمه گوگل] او از او خواسته بود که اگر او را به عنوان یک جراح در کشور خود آموزش ببیند، او را وادار به کار در کار فکری او میداند

• mortifying; making a person feel ashamed; causing shame; embarrassing; very destructive to a person's dignity
something that is humiliating embarrasses you and makes you feel ashamed and stupid.

مترادف و متضاد

تحقیر امیز (صفت)
contemptuous, pejorative, humiliating

پست سازنده (صفت)
humiliating

خفیف کننده (صفت)
humiliating

mortifying


Synonyms: humbling, disgracing, embarrassing, opprobrious, demeaning


جملات نمونه

1. He found the experience utterly humiliating.
[ترجمه ترگمان]این تجربه را سخت تحقیر می کرد
[ترجمه گوگل]او تجربه کاملا تحقیر آمیز پیدا کرد

2. The battle ended in a humiliating defeat.
[ترجمه ترگمان]نبرد در یک شکست تحقیر آمیز به پایان رسید
[ترجمه گوگل]نبرد به یک شکست تحقیرآمیز پایان یافت

3. He received a humiliating rebuff from his manager.
[ترجمه ترگمان]از مدیر خود او را تحقیر می کرد
[ترجمه گوگل]او از طرف مدیرش یک بازنده تحقیر آمیز دریافت کرد

4. They inflicted a humiliating defeat on the home team.
[ترجمه ترگمان]آن ها ضربه ای تحقیر آمیز به تیم خانه وارد کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک تیم تحقیرآمیز را در تیم خانگی ایجاد کردند

5. The Conservatives have suffered a humiliating defeat.
[ترجمه ترگمان]محافظه کاران از شکست تحقیر آمیز رنج برده اند
[ترجمه گوگل]محافظه کاران رنجیده ای را تحمل کرده اند

6. The Chancellor was forced into a humiliating climbdown on his economic policies.
[ترجمه ترگمان]صدراعظم مجبور شد که به سیاست های اقتصادی او تحمیل کند
[ترجمه گوگل]صدراعظم آلمان در پی سیاستهای اقتصادی خود، به سمت تحقق تحقیر آمیز حرکت کرد

7. The party suffered a humiliating defeat in the general election.
[ترجمه ترگمان]این حزب در انتخابات عمومی یک شکست شرم آور را متحمل شد
[ترجمه گوگل]این حزب در انتخابات عمومی شکست خورده است

8. In June 166 England suffered a humiliating defeat by the Dutch.
[ترجمه ترگمان]در ژوئن سال ۱۶۶ انگلستان دچار شکست humiliating از سوی هلندی ها شد
[ترجمه گوگل]در ژوئن 166، انگلستان، شکست هلندی را شکست داد

9. They forecast a humiliating defeat for the Prime Minister.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک شکست تحقیر آمیز برای نخست وزیر را پیش بینی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها پیش بینی شکست شگفت انگیز برای نخست وزیر را پیش بینی کردند

10. The government suffered a humiliating defeat in yesterday's debate.
[ترجمه ترگمان]دولت در مباحثات دیروز متحمل شکست تحقیر آمیزی شد
[ترجمه گوگل]دولت در بحث دیروز، یک شکست تحقیر آمیز را متحمل شد

11. He was taking an unholy delight in humiliating Sarah.
[ترجمه ترگمان]اون از \"سارا\" متنفر بود
[ترجمه گوگل]او سارا را تحقیر کرد

12. The whole experience was somewhat humiliating for us.
[ترجمه ترگمان]تمام این تجربه تا حدی برای ما ناچیز بود
[ترجمه گوگل]تمام تجربیات ما تا حدودی تحقیر آمیز بود

13. At the last General Election, they suffered a crushing/humiliating defeat.
[ترجمه ترگمان]در آخرین انتخابات عمومی، آن ها متحمل شکست خرد کننده \/ تحقیر کننده شدند
[ترجمه گوگل]در آخرین انتخابات عمومی، آنها از شکست خرد کننده / تحقیر آمیز رنج می بردند

14. The results of the poll dealt a humiliating rebuff to Mr Jones.
[ترجمه ترگمان]نتایج این نظرسنجی رفتار تحقیرآمیز خود با آقای جونز را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]نتایج نظرسنجی یک تجدید نظر توهین آمیز به آقای جونز داشت

15. They inflicted a humiliating defeat on their rivals.
[ترجمه ترگمان]آن ها به رقبای خود یک شکست تحقیر آمیز وارد کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک شگفتی محکوم به رقبای خود کردند

پیشنهاد کاربران

خفت بار، ذلالت بار


کلمات دیگر: