کلمه جو
صفحه اصلی

pigheaded


معنی : کله خر، کله شق، سر سخت
معانی دیگر : لجوج، لجباز، یکدنده، کله شق، خودسر، کودن

انگلیسی به فارسی

کله خر، کله شق، سرسخت


سرخ شده، کله شق، سر سخت، کله خر


انگلیسی به انگلیسی

• stubborn, obstinate, persistent
someone who is pig-headed refuses to change their mind about things; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

کله خر (صفت)
pigheaded, doltish

کله شق (صفت)
stomachy, obstinate, restive, stubborn, bull-headed, pertinacious, mulish, pigheaded, stiff-necked

سر سخت (صفت)
headstrong, dogged, obstinate, tough, tenacious, vivid, vivacious, stubborn, recalcitrant, hardy, enduring, bull-headed, pigheaded, froward, die-hard, refractory, hard-bitten, hard-fought, incompliant, nine-lived, renitent, self-opinionated, stiff-necked, subsistent

stubborn


Synonyms: bullheaded, contrary, dense, forward, headstrong, inflexible, insistent, intractable, mulish, obstinate, perverse, recalcitrant, self-willed, stiff-necked, stupid, unyielding, willful


Antonyms: flexible, reasonable, submissive, willing


جملات نمونه

1. She, in her pig-headed way, insists that she is right and that everyone else is wrong.
[ترجمه ترگمان]او در راه her اصرار دارد که حق با او بوده و بقیه اشتباه می کنند
[ترجمه گوگل]او، در راه خوک او، اصرار دارد که او درست است و هر کس دیگری اشتباه است

2. Why are you being so pig-headed about this?
[ترجمه ترگمان]چرا انقدر به این قضیه فکر می کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا شما در مورد این چرت زدن هستید؟

3. How could she honestly make this pigheaded man see sense?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونست صادقانه این pigheaded رو با عقل جور در بیاره؟
[ترجمه گوگل]چگونه او صادقانه می تواند این مرد خرگوش را حس کند؟

4. The consulate official was being pigheaded about giving us our visas.
[ترجمه ترگمان]مقام رسمی کنسولگری برای دادن ویزا ما یک کله خر بود
[ترجمه گوگل]مقامات کنسولگری در مورد ویزای ما به ما کمک کردند

5. He is always so pigheaded. The more difficulties he encounters, the more fighting spirit he has.
[ترجمه ترگمان]همیشه این قدر کله خر است هرچه با مشکلات روبه رو می شود، با روح مبارزه بیشتری روبه رو می شود
[ترجمه گوگل]او همیشه چیزهای زیادی دارد هرچه سخت تر با او روبرو شویم، روحیه مبارزه بیشتری دارد

6. She is only pigheaded but not had hostility.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک کله خر است، اما دشمنی نداشته است
[ترجمه گوگل]او فقط سرخ شده است اما خصومت نداشت

7. He has a stubborn temper and is really pigheaded.
[ترجمه ترگمان]او خلق و خوی سرکش دارد و واقعا عصبی است
[ترجمه گوگل]او خلق و خوی خیره کننده است و واقعا خرد شده است

8. You do not have to be so pigheaded about everything.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست در مورد همه چیز یه کله خر باشی
[ترجمه گوگل]شما مجبور نیستید در مورد همه چیز بدبین باشید

9. He is a pigheaded [ bullheaded ] person.
[ترجمه ترگمان]او یک فرد pigheaded است
[ترجمه گوگل]او یک فرد خرابکار است

10. He was too pigheaded to listen to reason.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی کله خر بود که به منطق گوش بده
[ترجمه گوگل]او بیش از حد زخم خورده بود به گوش دادن به دلیل

11. That pigheaded old man refused to cooperate with the neighbors.
[ترجمه ترگمان]اون پیرمرد کله خر حاضر نشد با همسایه ها هم کاری کنه
[ترجمه گوگل]این مرد پیرمرد از همکاری با همسایگان خودداری کرد

12. You've old and pigheaded. You don't know what's what.
[ترجمه ترگمان]تو پیر و کله خر تو که نمی دونی چی
[ترجمه گوگل]شما قدیمی و سرکش هستید شما نمی دانید چه چیزی است

13. He's always so pigheaded!
[ترجمه ترگمان]همیشه این قدر کله خر است!
[ترجمه گوگل]او همیشه سرخ شده است!

14. Never have I met a woman so obstinate, so pigheaded!
[ترجمه ترگمان]هرگز زنی به این کله شقی و کله شقی ندیده ام
[ترجمه گوگل]هرگز من یک زن را ملاقات نکردم، پس بدجنس!

پیشنهاد کاربران

مشتاق

لجبار

لجباز


یه دنده

لجباز
It was just sheer pigheadedness on his part

آدم لجباز و یک دنده


سر سختانه، لجوجانه، سر سخت، ( مقاوم )

That pig - headed Vulcan stamina
Star Trek TOS

کله خر

کله شق ، لجباز ، یک دنده


کلمات دیگر: