کلمه جو
صفحه اصلی

simper


معنی : پوزخند زدن، بیجا خندیدن، سفیهانه خندیدن
معانی دیگر : (احمقانه یا مصنوعی) لبخند زدن، نیش باز کردن، لبخند لوس، لبخند ساختگی، خنده ی عاری از ملاحت، خنده زورکی کردن، سوسو زدن نور

انگلیسی به فارسی

بیجا خندیدن، سفیهانه خندیدن، خنده زورکی کردن،پوزخند زدن، سوسو زدن (نور)


سیمپر، بیجا خندیدن، سفیهانه خندیدن، پوزخند زدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: simpers, simpering, simpered
• : تعریف: to smile in a silly or affected manner.

- It's sickening how he simpers in the presence of these bigwigs.
[ترجمه ترگمان] حال این که چطور با وجود این bigwigs، با لوسی حرف می زند، این حال و حال او را به هم می زند
[ترجمه گوگل] این بیماری چطوری در حضور این bigwigs شبیه است
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express with a silly or affected smile.

- She simpered her gratitude.
[ترجمه ترگمان] او سپاسگزاری خود را simpered کرد
[ترجمه گوگل] او تقدیرش را شاد کرد
اسم ( noun )
مشتقات: simperingly (adv.)
• : تعریف: a foolish or affected smile.

• smirk, sly or silly smile
smirk, smile foolishly
when someone simpers, they smile in a rather silly, self-conscious way which suggests that they are trying to make you like them. verb here but can also be used as a singular noun. e.g. `thank you, doctor,' she said with a simper.

مترادف و متضاد

پوزخند زدن (فعل)
titter, sneer, grin, smirk, snicker, simper

بیجا خندیدن (فعل)
simper

سفیهانه خندیدن (فعل)
simper

جملات نمونه

1. The maid lowered her chin and simpered.
[ترجمه ترگمان]کلفت چانه خود را پایین آورد و لبخند simpered زد
[ترجمه گوگل]دوشیزه زن چانه اش را پایین انداخته و شگفت زده کرد

2. "Thank you doctor," said the nurse with a simper.
[ترجمه ترگمان]پرستار با لبخندی simper گفت: \" متشکرم دکتر \"
[ترجمه گوگل]پرستار گفت: 'متشکرم دکتر

3. 'You're such a darling,' she simpered.
[ترجمه ترگمان]با لبخند simpered گفت: تو خیلی خوشگلی
[ترجمه گوگل]'او خیلی دوست داشتنی است '

4. Betsy simpered at him as she spoke.
[ترجمه ترگمان]بت سی نیز همان طور که حرف می زد، به او لبخند simpered
[ترجمه گوگل]Betsy او را به عنوان او صحبت کرد

5. She gave her teacher a simpering smile.
[ترجمه ترگمان]لبخند زنان به معلمش لبخند زد
[ترجمه گوگل]او به معلمش لبخند محبت آمیز داد

6. Are we perhaps being invited to see the simpering good taste of operetta as the flip-side of the Victorian stews?
[ترجمه ترگمان]آیا ما برای دیدن طعم خوش simpering of به عنوان جنبه flip دوره ویکتوریایی دعوت شده ایم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما شاید دعوت شود تا طعم خوش طعم اپورتتو را به عنوان تلنگر بخار ویکتوریا بپوشانیم؟

7. He just simpered at me.
[ترجمه ترگمان]او فقط به من لبخند زد
[ترجمه گوگل]او فقط به من شگفت زده شد

8. I also resented the way Millet was simpering at me.
[ترجمه ترگمان]همچنین از روش Millet که simpering بر من was بیزار بودم
[ترجمه گوگل]من همچنین عصبانی بودم که ارزن در من شگفت زده بود

9. Nicola was not just a simpering and empty-headed blonde with a pleasant voice.
[ترجمه ترگمان]بیست دلار فقط یک زن بلوند ساده و با صدای دلنشینی بود
[ترجمه گوگل]نیکولا فقط با یک صدای خوشایند بلندی مسخره و خالی بود

10. Lady Francesca smiled and simpered but, when she glimpsed me, her face became as hard as stone.
[ترجمه ترگمان]لیدی فرانچسکا لبخند زد و لبخند simpered زد، اما وقتی چشمش به من افتاد چهره اش به اندازه سنگ سخت شد
[ترجمه گوگل]خانم فرانچسکا لبخند زد و فریاد زد: اما وقتی که او مرا نگاه کرد، چهره اش سنگین تر شد

11. The model makes the calculation simper than load-shedding strategy by neighbor.
[ترجمه ترگمان]این مدل محاسبه را در مقایسه با استراتژی ریختن بار به وسیله همسایه محاسبه می کند
[ترجمه گوگل]این مدل باعث می شود محاسبه سیمپر از استراتژی کاهش بار با همسایه

12. They leer, they simper at her shame: Gay.
[ترجمه ترگمان]آن ها نگاه می کنند و از شرم لبخند می زنند؛ همجنس باز
[ترجمه گوگل]آنها لر، آنها را در شرم او گی

13. When I told him the news, he simply simper.
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار را برایش گفتم، به سادگی پوزخندی زد
[ترجمه گوگل]وقتی به او خبر دادم، او به سادگی فریاد زد

14. Please, young women, smile or simper or smirk or grin, glower or glare, or just mope about if you like, but for the love of God, please put away the duck face.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم، زنان جوان، لبخند، لبخند، لبخند یا لبخند، اخم کردن، اخم کردن، یا فقط به خاطر عشق خدا، لطفا صورت اردک را کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]لطفا خانم های جوان لبخند بزنند یا سوزش یا سوزش یا گره زدن، درخشش و یا درخشش، یا فقط در مورد دلخواه خود، اگر دوست دارید، اما برای عشق به خدا، لطفا صورت اردک را کنار بگذارید

a simpering fool

ابلهی که همیشه نیشش باز است


پیشنهاد کاربران

پوزخند. خنده زورکی
she simpered, looking pleased with herself


کلمات دیگر: