کلمه جو
صفحه اصلی

plausibility


معنی : باور کردنی و معقول بودن
معانی دیگر : باورکردنی و معقول بودن

انگلیسی به فارسی

باورکردنی و معقول بودن


قابل اعتماد بودن، باور کردنی و معقول بودن


انگلیسی به انگلیسی

• reasonableness, believability, credibility; state of appearing to be trustworthy (about a person)

مترادف و متضاد

باور کردنی و معقول بودن (اسم)
plausibility

جملات نمونه

1. This new evidence lends plausibility to the theory that she was murdered.
[ترجمه ترگمان]این مدرک جدید هم تایید می کرد که اون به قتل رسیده
[ترجمه گوگل]این شواهد جدید، اعتقادی به این نظریه دارد که او کشته شده است

2. Beware of the plausibility of salesmen!
[ترجمه ترگمان]مواظب the باشید!
[ترجمه گوگل]از اعتبار فروشندگان مراقب باشید!

3. Gilling's ability to teeter between fantasy and plausibility recalls Dickens. What he imagines is equal to anything Prospero might have conjured.
[ترجمه ترگمان]دیکنز می گوید توانایی Gilling در ارتباط بین فانتزی و تخیل، دیکنز را به یاد می آورد آنچه او تصور می کند برابر با هر چیزی است که ممکن است درست کرده باشد
[ترجمه گوگل]توانایی گیلینگ در بین فانتزی و باورپذیری، دیکنز را به یاد می آورد آنچه که او تصور می کند برابر است با آنچه Prospero ممکن است احتیاج داشته باشد

4. But plausibility, as Berger emphasized, is almost always under strain.
[ترجمه ترگمان]اما، همان طور که برگر تاکید کرد، این امر تقریبا همیشه تحت فشار است
[ترجمه گوگل]اما باورپذیری، همانطور که برگر تأکید کرد، تقریبا همیشه تحت فشار است

5. Notice that the principle of contextual plausibility allows legitimacy to expressions which arise in the contrived contexts of the classroom.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که اصل امکان پذیر بودن امکان مشروعیت بخشیدن به expressions که در بافت های تعبیه شده در کلاس بوجود می آیند را مجاز می کند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که اصل اعتقاد به محتوا اجازه می دهد تا مشروعیت به بیان که در زمینه های ذاتی کلاس درس ظهور می کند

6. Their ideas gain plausibility amongst the idle, the envious and the unlettered.
[ترجمه ترگمان]Their در میان عاطل و باطل و the و the خرد شده بود
[ترجمه گوگل]ایده های آنها، قابل اعتماد بودن در میان بیکار، حسادت و بی عیب و نقص است

7. Simeon still insisted, against all plausibility, that he would graduate from City as an electrical engineer.
[ترجمه ترگمان]سیمون همچنان پافشاری می کرد و می گفت که از شهر به عنوان مهندس برق فارغ التحصیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]سیمون همچنان بر خلاف همه باورها اصرار داشت که از شهر به عنوان مهندس برق فارغ التحصیل شود

8. An alternative hypothesis, which has considerable intuitive plausibility, needs to be refuted before this assumption can be justified.
[ترجمه ترگمان]یک فرضیه دیگر، که یک plausibility شهودی است، قبل از این که این فرض توجیه شود باید رد شود
[ترجمه گوگل]یک فرضیه جایگزین که قابل اعتماد بودن بصری قابل توجهی است، باید پیش از این فرضیه قابل توجیه باشد

9. You can define specific plausibility checks for the entry of attendances and absences.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید چک های مشخصی را برای ورود of و غیبت های تعریف کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید چک های خاصی را برای ورود به حضور و غیاب تعریف کنید

10. Dually we can also obtain the relationship among plausibility function, outer measure and upper probability.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانیم رابطه بین تابع plausibility، اندازه گیری بیرونی و احتمال بالای را به دست آوریم
[ترجمه گوگل]به طور دوجانبه می توانیم رابطه بین تابع قابلیت اطمینان، اندازه گیری بیرونی و احتمال بالایی نیز بدست آوریم

11. And it gives plausibility to the henchman who sacrifices his life to take a final shot at James Bond.
[ترجمه ترگمان]و این برای the که جانش را قربانی می کند تا آخرین عکس را به سر جیمز باند ببرد، امکان پذیر می شود
[ترجمه گوگل]و این را برای متفکر که زندگی خود را فریب می دهد به ضرب گلوله نهایی در جیمز باند معتبر است

12. There is a certain plausibility to this definition.
[ترجمه ترگمان]برای این تعریف یک plausibility مشخص وجود دارد
[ترجمه گوگل]این تعریف قابل اعتماد است

13. Plausibility depends on the number and type of weapons.
[ترجمه ترگمان]Plausibility به تعداد و نوع سلاح بستگی دارد
[ترجمه گوگل]قابلیت اطمینان بستگی به تعداد و نوع سلاح دارد

14. Merely promising to cut deficits lacks plausibility.
[ترجمه ترگمان]تنها وعده کافی برای کاهش کسری بودجه ممکن است امکان پذیر باشد
[ترجمه گوگل]صرفا وعده داده شده که کسری بودجه را کاهش دهد

15. These studies of speciation in action illustrate the plausibility of reinforcement and sympatric speciation, both of which are increasingly well supported by theory and empirical work (table S.
[ترجمه ترگمان]این مطالعات از گونه زایی در عمل امکان پذیر بودن reinforcement و گونه زایی را نشان می دهد که هر دو به طور فزاینده ای مورد حمایت تیوری و کار تجربی (جدول S)می باشند
[ترجمه گوگل]این مطالعات از ویژگی های در عمل نشان می دهد قابلیت پذیری تقویت و شکل گیری سم پاتری، که هر دو به طور فزاینده ای با تئوری و تجربی کار می کنند (جدول S

پیشنهاد کاربران

باورپذیری، صحت، اعتبار، درستی، موجه نمایی، خوش ظاهر بودن، فریبندگی

مطلوب بودن.


کلمات دیگر: