1. He had a long droopy moustache.
[ترجمه مهسا] او یک سبیل بلند و خمیده رو به پایین داشت.
[ترجمه ترگمان]سبیل بلندی داشت
[ترجمه گوگل]او دارای یک سبیل گرسنه بود
2. He is 6 with white hair and a droopy mustache.
[ترجمه ترگمان]اون با موهای سفید و سبیل droopy
[ترجمه گوگل]او 6 ساله با موهای سفید و سبیل گرسنه است
3. His eyes would get all droopy. Like a cartoon ape.
[ترجمه ترگمان] چشماش همه پژمرده میشن مثل یه میمون کارتونی
[ترجمه گوگل]چشمان او همه چیز را می گیرند مثل یک مامور کارتونی
4. She wore sneakers and droopy yellow socks.
[ترجمه ترگمان]کفش های کتانی و جوراب های زرد رنگی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او کفشهای کتانی را پوشید و جورابهای زرد را برداشت
5. Availability: Ladies suffer from hypogenetic and droopy breast, ladies after lactation.
[ترجمه ترگمان]در دسترس بودن: خانم ها از پستان شیر و پستان کوچک، بانوان پس از شیردهی، رنج می برند
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن: خانم ها از پستان هپاتوژنیک و پریود، خانم ها پس از شیردهی رنج می برند
6. Its short, sloping rear end looks droopy and, in a letdown for practicality, a small trunk lid makes loading large items difficult or impossible even though the trunk itself is huge.
[ترجمه ترگمان]انتهای عقبی آن پایین است و در یک ناامیدکننده برای عملی بودن، یک در صندوق کوچک چمدان بزرگ را سخت و یا غیر ممکن می کند اگر چه خود تنه بزرگ است
[ترجمه گوگل]عقب کوتاه و شیب دار به نظر می رسد دقت و در یک رانندگی برای عملی، یک درب کمربند کوچک باعث می شود بارهای بزرگ را سخت و یا غیر ممکن است حتی اگر تنه خود را بزرگ است
7. He wore a droopy moustache, and was kind of dark - skinned, with dark hair and dark eyes.
[ترجمه ترگمان]سبیل کوتاهی به تن داشت و با پوستی تیره و چشمان سیاه و چشمان سیاه
[ترجمه گوگل]او دارای یک سبیل گرسنه بود و نوعی پوست تیره، با موهای تیره و چشم های تاریک بود
8. How can I make my eyes look less droopy?
[ترجمه ترگمان]چطور میتونم چشمام رو کم تر پژمرده کنم؟
[ترجمه گوگل]چطور می توانم چشمانم را کمرنگ کنم؟
9. Methods 78 cases with the broad nostril and droopy nasal ala were treated with rhomboid excision of the part of soft tissue of nasal vestibule and with nose augmentation at the same time.
[ترجمه ترگمان]روش ها ۷۸ مورد با پره های بینی پهن و سوختگی های کوچک در ناحیه بینی با rhomboid برش از بافت نرم دهلیز بینی و با افزایش بینی در همان زمان درمان شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: 78 بیمار مبتلا به نازک و نازک نازک بینی با ریشه زدن رحم بخشی از بافت نرم داخل سالن بینی و همزمان با افزایش غضروف صورت گرفتند
10. Signs can include dark spots, wrinkles, droopy and leathery skin and broken blood vessels.
[ترجمه ترگمان]نشانه ها می توانند شامل نقاط تاریک، چین و چروک، پوست نرم و چرمی و رگ های خونی شکسته باشند
[ترجمه گوگل]نشانه ها می توانند لکه های تیره، چین و چروک پوست و پوست چرب و رگ های خونی خونی را شامل شوند
11. The girl seems droopy.
[ترجمه ترگمان] دختره پژمرده بنظر میاد
[ترجمه گوگل]این دختر به نظر می ریزد
12. He was thirty-four, but looked much older, had a grotesquely humped back, a grey beard and droopy moustache.
[ترجمه ترگمان]او سی و چهار ساله بود، اما بسیار مسن تر به نظر می رسید، یک ریش خاکستری و سبیل چخماقی داشت
[ترجمه گوگل]او سی و چهار سال بود، اما خیلی قدیم تر نگاه کرد، یک ریش ناراحت شده بود، یک ریش خاکستری و سبیل خالی
13. Objective To discuss the surgical procedures of repairing the broad nostril and droopy nasal ala.
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار بحث و گفتگو درباره روش های جراحی ترمیم سوراخ های پهن و droopy بینی است
[ترجمه گوگل]هدف برای بحث در مورد روش های جراحی تعمیر نوستال و بینی دایره ای
14. Promote breast musculus pectoralis major and musculus pectoralis minor, effectively improve loose and droopy breasts, and keep breasts firm and elastic.
[ترجمه ترگمان]تبلیغ پستان musculus بزرگ و musculus پستان بزرگ، به طور موثر سینه های loose و droopy را بهبود بخشد و سینه و کشسانی آن ها را حفظ کند
[ترجمه گوگل]ارتقاء پستان اسکیزوفرنس پستانک و مچ پا، به طور موثر سینه های سست و سفت کننده را بهبود می بخشد، و سینه ها را قوی و الاستیک نگه می دارد