(امریکا - خودمانی) کسی که (مثل برخی حسابداران) فقط به جزئیات توجه دارد و کلیات را از یاد می برد، کوچک بین
bean counter
(امریکا - خودمانی) کسی که (مثل برخی حسابداران) فقط به جزئیات توجه دارد و کلیات را از یاد می برد، کوچک بین
انگلیسی به فارسی
لوبیا شمارنده
(آمریکا - عامیانه) کسی که (مثل برخی حسابداران) فقط به جزئیات توجه دارد و کلیات را از یاد میبرد، ریزبین
مترادف و متضاد
Synonyms: CPA, accountant, actuary, analyst, auditor, bookkeeper, certified public accountant, comptroller, financial executive, financial officer, number cruncher, statistician, treasurer
number cruncher
جملات نمونه
1. Since the bean counters took over the radio station, it's become a boring place to work.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پیشخوان لوبیا از بالای ایستگاه رادیویی گرفته شد، تبدیل به یک مکان خسته کننده برای کار شد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شمارنده های لوبیا ایستگاه رادیویی را در دست گرفتند، به جای کار خسته کننده تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شمارنده های لوبیا ایستگاه رادیویی را در دست گرفتند، به جای کار خسته کننده تبدیل شده است
2. You have to have the bean counters go through all this.
[ترجمه ترگمان] تو باید خونه رو از همه اینا پاک کنی
[ترجمه گوگل]شما باید شمارنده های لوبیا را از طریق این همه
[ترجمه گوگل]شما باید شمارنده های لوبیا را از طریق این همه
3. Mr. Lee has been a bean counter at our company for nine years.
[ترجمه ترگمان]آقای \"لی\" ۹ سال تو شرکت ما یه مغازه لوبیا بوده
[ترجمه گوگل]آقای لی مدت نه سال در شرکت ما بوده است
[ترجمه گوگل]آقای لی مدت نه سال در شرکت ما بوده است
4. This bean counter looked very nice.
[ترجمه ترگمان]این مغازه لوبیا خوب به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]این شمارنده لوبیا خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]این شمارنده لوبیا خیلی خوب بود
5. My wife is really a bean counter.
[ترجمه ترگمان] زن من واقعا یه bean
[ترجمه گوگل]همسر من واقعا یک شمارنده لوبیا است
[ترجمه گوگل]همسر من واقعا یک شمارنده لوبیا است
6. My wife is really bean counter.
[ترجمه ترگمان] همسر من واقعا counter
[ترجمه گوگل]همسر من واقعا ضد حال است
[ترجمه گوگل]همسر من واقعا ضد حال است
7. Yes, that’s right, I am a bean counter for the government.
[ترجمه ترگمان]بله، درست است، من یک پیشخوان لوبیا برای دولت هستم
[ترجمه گوگل]بله، درست است، من یک شمردن برای دولت هستم
[ترجمه گوگل]بله، درست است، من یک شمردن برای دولت هستم
8. I am not a a bean counter.
[ترجمه ترگمان] من یه مغازه لوبیا نیستم
[ترجمه گوگل]من یک شمارنده لوبیا نیستم
[ترجمه گوگل]من یک شمارنده لوبیا نیستم
9. It looked like the project was going to be approved, but the bean counters said it wasn't cost-effective.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که پروژه مورد تایید قرار خواهد گرفت، اما the گفت که این کار مقرون به صرفه نیست
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این پروژه تصویب شد، اما شمارنده های لوبیا گفتند که این هزینه ای نیست
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این پروژه تصویب شد، اما شمارنده های لوبیا گفتند که این هزینه ای نیست
10. No one has ever catalogued them all, and it's doubtful that any of the plane's natives, let alone any other bean counter, has ever considered the effort worth the time and danger.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به همه آن ها توجه نکرده است و شک دارد که هر یک از بومیان آن قدر تلاش کرده باشد که به تنهایی ارزش زمان و خطر را داشته باشد
[ترجمه گوگل]هیچ کس تا به حال همه آنها را فهرست نکرده است و تردید است که هر کدام از بومیان هواپیما، بجز هر مبارز دیگر، هرگز تلاش برای ارزش زمان و خطر را در نظر نگرفته اند
[ترجمه گوگل]هیچ کس تا به حال همه آنها را فهرست نکرده است و تردید است که هر کدام از بومیان هواپیما، بجز هر مبارز دیگر، هرگز تلاش برای ارزش زمان و خطر را در نظر نگرفته اند
پیشنهاد کاربران
کسی که همش دو دو تا چهارتا میکنه و به فکر پوله
حسابدار
کلمات دیگر: