کلمه جو
صفحه اصلی

mean business


جدی بودن، به حرف خود عمل کردن، شوخی نداشتن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to intend definite and serious action.

- I could tell that he meant business.
[ترجمه ترگمان] می توانستم بگویم که منظور او از تجارت است
[ترجمه گوگل] می توانم بگویم که او به معنای کسب و کار است

• intend seriously

جملات نمونه

1. This decision shows the public that we mean business.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم مردم را نشان می دهد که ما قصد کسب وکار داریم
[ترجمه گوگل]این تصمیم عمومی را نشان می دهد که ما به معنی کسب و کار هستیم

2. I mean business, so you must be careful.
[ترجمه ترگمان]منظورم تجارت است، پس باید مراقب باشید
[ترجمه گوگل]منظورم کسب و کار است، بنابراین باید مراقب باشید

3. The border is guarded by troops who mean business.
[ترجمه ترگمان]این مرز توسط نیروهای نظامی محافظت می شود
[ترجمه گوگل]این مرز توسط سربازانی که به معنی کسب و کار هستند محافظت می شود

4. And to prove we mean business, our members will stage a one-day strike next week.
[ترجمه ترگمان]و برای اثبات این که ما قصد داریم کسب وکار مان را ثابت کنیم، اعضای ما یک اعتصاب یک روزه در هفته آینده برگزار خواهند کرد
[ترجمه گوگل]و برای اثبات معنی کسب و کار، اعضای ما یک هفته یک بار اعتصاب یک روز را انجام خواهند داد

5. They are shortly to realise that we mean business.
[ترجمه ترگمان]آن ها به زودی درمی یابند که ما قصد کسب وکار داریم
[ترجمه گوگل]آنها به زودی می فهمند که ما به معنی کسب و کار هستیم

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

7. Don't think I am joking; I mean business.
[ترجمه ترگمان]خیال نکن شوخی می کنم، منظورم تجارت است
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم من شوخی کنم منظورم کسب و کار است

8. Whichever it is, we mean business, I warn you.
[ترجمه ترگمان]هر کدام که باشد، منظورم تجارت است، به شما هشدار می دهم
[ترجمه گوگل]هر کدام از اینها، معنی کسب و کار است، من به شما هشدار می دهم

9. The Division adhere to the golden mean business, integrity - based.
[ترجمه ترگمان]بخش به کسب وکار متوسط طلایی، یکپارچگی - محور پایبند است
[ترجمه گوگل]این بخش متعلق به کسب و کار متوسط ​​طلایی، مبتنی بر یکپارچگی است

10. If you to mean business than send me a Software Requirement Specification.
[ترجمه ترگمان]اگر منظورتان کسب وکار است تا به من یک مشخصات نیازمندی های نرم افزاری بفرستید
[ترجمه گوگل]اگر شما به معنی کسب و کار از من مشخصات نرم افزار مورد نیاز ارسال کنید

11. Now he knows I mean business.
[ترجمه ترگمان]حالا می داند که منظورم کار است
[ترجمه گوگل]حالا او می داند منظورم کسب و کار است

12. The Allies mean business.
[ترجمه ترگمان]متفقین به تجارت متوسل می شوند
[ترجمه گوگل]متفقین به معنای کسب و کار هستند

13. The booking of Richard Quinn strongly suggests that connections mean business here.
[ترجمه ترگمان]رزرو بلیط (ریچارد کویین)قویا نشان می دهد که ارتباطات در اینجا به معنای تجاری است
[ترجمه گوگل]رزرو ریچارد کوین به شدت نشان می دهد که اتصالات به معنای کسب و کار در اینجا است

14. The Irish Republicans however, were gunmen who seemed to mean business.
[ترجمه ترگمان]با این حال، جمهوری خواهان ایرلندی، مردانی بودند که به نظر می رسید به معنای تجارت هستند
[ترجمه گوگل]با این حال جمهوریخواهان ایرلندی مسلمان بودند که به نظر می رسید به معنی کسب و کار بودند

15. Are you just joking about our starting a software company together, or do you mean business?
[ترجمه ترگمان]آیا شما تنها در مورد شروع یک شرکت نرم افزاری با هم شوخی می کنید، یا این کار را انجام می دهید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فقط در مورد شروع یک شرکت نرم افزاری با هم شوخی می کنید یا منظور شما کسب و کار است؟

پیشنهاد کاربران

جدی بودن
شوخی نداشتن


کلمات دیگر: