کلمه جو
صفحه اصلی

epiphany


معنی : ظهور، تجلی
معانی دیگر : (بیشتر در ادبیات - e کوچک) بینش و ادراک ناگهانی، ناگه بینش، اندریافت ناگهانی، (e کوچک - ظهور یا تجلی خدا یا هر موجود ماورای طبیعی) خدانمایی، خدانمود، تجلی الهی، (در بسیاری از فرقه های مسیحی) عید تعمید عیسی، ظهور عیسی بر سه مجوسی (که سمبل فرودآیی مسیح بر عالمیان شناخته می شود) (twelfth day هم می گویند)، ظهور و تجلی عیسی

انگلیسی به فارسی

تجلی، ظهور، ظهور و تجلی عیسی


epiphany، تجلی، ظهور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: epiphanies
مشتقات: epiphanic (adj.)
(1) تعریف: (cap.) a Christian celebration on January 6 of the revelation of the divinity of Jesus Christ to the Magi.

(2) تعریف: any revelation of the existence of a divine being.
مشابه: revelation

(3) تعریف: a sudden revelation or realization of an important truth.
مشابه: intuition, revelation

- It was while in prison that he had an epiphany: there was no one he could rely on but himself.
[ترجمه ترگمان] در زندان بود که به یک تجلی تبدیل شد: کسی نبود که بتواند به جز خودش متکی باشد
[ترجمه گوگل] او در حالی که در زندان بود، یک لحظه ای داشت، هیچ کس نمی توانست به او تکیه کند

• religious holiday celebrated on january 6 to commemorate the visit of the wise men to bethlehem (christianity)
epiphany is a christian festival held on january 6th, which commemorates the arrival of the three wise men who came to see jesus christ soon after he was born.

مترادف و متضاد

ظهور (اسم)
development, advent, manifestation, appearance, apparition, emersion, ostentation, loose, outburst, conspicuity, epiphany

تجلی (اسم)
phenomenon, influence, expression, emanation, epiphany

جملات نمونه

1. james joyce believed that some of his stories' characters encounter an epiphany
جیمز جویس براین عقیده بود که برخی از شخصیت های داستان هایش به درک ناگهانی می رسند.

2. Does anyone know what the word Epiphany means?
[ترجمه Kimia] کسی هست که معنی کلمه ( epiphany ) را بداند ؟
[ترجمه ترگمان]کسی میدونه کلمه \"Epiphany\" یعنی چی؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی می داند معنای کلمه Epiphany چیست؟

3. An epiphany of sorts overtook Packard when he watched the piles of his seed accumulate in his garage.
[ترجمه ترگمان]وقتی چشمش به کپه بذر در گاراژ افتاد به پا کارد برخورد کرد
[ترجمه گوگل]پاپاراد هنگامی که او را تماشا کرد، شمعهای دانه او در گاراژش تجمع پیدا کرد

4. An epiphany occurred a few nights ago during a telephone conversation with a longtime friend and union official in Santa Clara.
[ترجمه ترگمان]چند شب پیش در طی یک مکالمه تلفنی با یکی از دوستان قدیمی و یکی از مقامات رسمی اتحادیه در سانتا کلارا رخ داد
[ترجمه گوگل]چندین شب پیش در یک مکالمه تلفنی با یک دوست و یک عضو رسمی اتحادیه در سانتا کلارا، یک فستیوال رخ داد

5. It's hardly three weeks to Epiphany.
[ترجمه ترگمان]به ندرت سه هفته طول می کشد تا اپیفانی
[ترجمه گوگل]تقریبا سه هفته به Epiphany است

6. A pop epiphany which, for them, crystallised the very essence of youth.
[ترجمه ترگمان]یک برجستگی، که به خاطر آن ها، مشخص می کند که ماهیت جوان را مشخص می کنند
[ترجمه گوگل]Epiphany پاپ است که برای آنها، ماهیت جوانی جوانان را فراگرفت

7. Epiphany is one of the oldest festivals in the Church, far Older than Christmas.
[ترجمه ترگمان]اپیفانی یکی از قدیمی ترین جشنواره های کلیسا است، بسیار قدیمی تر از کریسمس
[ترجمه گوگل]Epiphany یکی از قدیمی ترین جشنواره های کلیسا است که بسیار قدیمی تر از کریسمس است

8. 2A cross hewn for Epiphany in the ice of Maine's Kennebec River by parishioners of St. Alexander Nevsky Russian Orthodox Church commemorates the baptism of Christ.
[ترجمه ترگمان]۲ یک صلیب برای اپیفانی در سطح رودخانه of مین، به وسیله کلیسای سنت الکساندر نوسکی، کلیسای ارتدوکس روسیه، یادآور تعمید مسیح است
[ترجمه گوگل]کلیسای 2A که برای کلیسا در یخهای رودخانه Kennebec مین توسط طرفداران سنت الکساندر نوسکی کلیسای ارتدوکس روسیه ملاقات کرد، تعمید مسیح را جشن می گیرد

9. Shenyun leads to epiphany, while Chunya can lead to integrity and high moral.
[ترجمه ترگمان]Shenyun منجر به epiphany، در حالی که Chunya می تواند منجر به انسجام شخصیت و اخلاق بالا شود
[ترجمه گوگل]Shenyun منجر به epifhany، در حالی که Chunya می تواند منجر به یکپارچگی و بالا اخلاق

10. They an intellectual epiphany and think they've experienced catharsis.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک epiphany معنوی هستند و فکر می کنند تخلیه هیجانی را تجربه کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها یک فکری فکری هستند و فکر می کنند که آنها کاترزیس را تجربه کرده اند

11. My epiphany came when was trying to make a large castor wheel for a parade float.
[ترجمه ترگمان]وقتی داشتم سعی می کردم یک چرخ بزرگ برای گردش در حال نمایش اجر کنم، تجلی من به اینجا آمد
[ترجمه گوگل]ظهور من وقتی آمد که سعی داشت یک چرخ کاستور بزرگ برای یک شناور رژه ایجاد کند

12. They believe that holy water blessed on Epiphany has special healing qualities.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که آب مقدس در اپیفانی دارای خواص درمانی ویژه است
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که آب مقدس بر روی صبحانه دارای ویژگی های شفا دهنده ای ویژه است

13. As time before the sudden epiphany that they are then not know Renqingshigu.
[ترجمه ترگمان]تا قبل از ظهور ناگهانی و ناگهانی که آن ها آن را نمی شناسند، آن وقت آن ها را نمی شناسند
[ترجمه گوگل]به عنوان زمان قبل از epiphany ناگهانی که آنها پس از آن Renqingshigu نمی دانند

14. As I studied these terms, I had an epiphany.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این عبارات را مطالعه می کردم، an به من دست داد
[ترجمه گوگل]همانطور که این شرایط را مطالعه کردم، من یک قسمت از زندگی را داشتم

15. This epiphany gave me great strength as I finished my balanceroutine with a score of
[ترجمه ترگمان]همین که balanceroutine را با score تمام کردم، این تجلی قدرت زیادی به من داد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به من قدرت بسیار خوبی داد وقتی که من با تمرینات Balancer خود را به پایان رسید

James Joyce believed that some of his stories' characters encounter an epiphany.

جیمز جویس براین عقیده بود که برخی از شخصیت‌های داستان‌هایش به درک ناگهانی می‌رسند.


پیشنهاد کاربران

جرقه در سر ، جرقه زدن فکر، جرقه زدن در ذهن

ایده نوظهور

کشف و شهود

درک ناگهانی

وحی


کلمات دیگر: