کلمه جو
صفحه اصلی

shake down


معنی : ازمودن، بیتوته کردن، جیب کسی را کاملا خالی کردن، تجزیه، اوار
معانی دیگر : 1- (با تکان دادن) فرود آوردن، (میوه و غیره) تکاندن 2- (خودمانی) پول از کسی در کشیدن، سر و کیسه کردن، تلکه کردن 3- (ماشین آلات نو و غیره) آزمودن، امتحان کردن، اوار، فروریختگی، تجزیه، آزمایشی، امتحانی (به ویژه ابزار یا وسایط جدید)، بستر ناراحت، بستر کاهی، تختخواب سردستی، (خودمانی) به زور ستانی، تلکه، سرکیسه کردن، اخاذی، (امریکا - خودمانی) جستجوی بدن شخص یا محل، تفتیش، تفتیش آزمایشی

انگلیسی به فارسی

اوار، فروریختگی، تجزیه، جیب کسی را کاملا خالی کردن، بیتوته کردن، ازمودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an attempt to get something, esp. money, by threat of violence or of revealing a discrediting secret; instance of blackmail or extortion.
مشابه: blackmail

(2) تعریف: a complete, intensive search of a person or place.
مشابه: search

(3) تعریف: a process or period of preliminary testing, as of a new machine or system.
صفت ( adjective )
• : تعریف: intended to be spent testing and adjusting new equipment or procedures.

- the new plane's shakedown flight
[ترجمه ترگمان] پرواز shakedown جدید
[ترجمه گوگل] پرواز شکننده هواپیما جدید

• move from side to side; agitate; forced payment; search; blackmailing for money; bed (slang)
improvised bed made from straw; adjustment period; extortion of money; test voyage performed in order to check a new vessel for faults or defects; thorough search

مترادف و متضاد

ازمودن (فعل)
test, assay, try, shake down, examine, grope

بیتوته کردن (فعل)
lodge, shake down, roost

جیب کسی را کاملا خالی کردن (فعل)
shake down

تجزیه (اسم)
resolution, dissolution, analysis, decomposition, parsing, disintegration, dissociation, catalysis, anatomy, dissection, breakup, shakedown, sequestration, refraction, dialysis, severance

اوار (اسم)
detrition, debris, collapse, shakedown

جملات نمونه

1. a shakedown cruise
سفر آزمایشی با کشتی نو

2. We can't shake down the whole building, - only the suspect's apartment.
[ترجمه ترگمان]ما نمی تونیم کل ساختمون رو به لرزه بندازیم - فقط آپارتمان مظنون
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم کل ساختمان را خراب کنیم - فقط آپارتمان مشکوک است

3. Give the new arrangements time to shake down - I'm sure they'll be OK.
[ترجمه ترگمان]به زمان جدید فرصت بده تا دست و پنجه نرم کنی - مطمئنم که حالشون خوبه
[ترجمه گوگل]زمانهای جدید را برای تکان دادن بگذارید - مطمئن هستم که آنها درست خواهند بود

4. The contents of the packet may shake down in traveling.
[ترجمه ترگمان]محتوای بسته ممکن است در سفر تکان بخورد
[ترجمه گوگل]محتویات بسته ممکن است در سفر حرکت کند

5. You can shake down on the floor.
[ترجمه ترگمان] تو می تونی روی زمین یه تکونی به خودت بدی
[ترجمه گوگل]شما می توانید بر روی زمین تکان دهید

6. You'll soon shake down here.
[ترجمه ترگمان]به زودی به اینجا ll
[ترجمه گوگل]شما به زودی در اینجا لرزیدید

7. You'll soon shake down in your new job.
[ترجمه ترگمان]به زودی در شغل جدیدت به لرزه خواهی افتاد
[ترجمه گوگل]شما به زودی در شغل جدید خود لرزیدید

8. I would never shake down a congressman.
[ترجمه ترگمان] من هیچوقت یه نماینده کنگره رو از دست نمیدم
[ترجمه گوگل]من هرگز یک کنگره نخواهم کشید

9. Are you confident that you can shake down?
[ترجمه ترگمان]مطمئنی که می تونی یه تکونی به خودت بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا اطمینان دارید که می توانید تکان دهید؟

10. The police had to shake down every building in the street before they found the gunman.
[ترجمه ترگمان]پلیس قبل از اینکه مرد مسلح را پیدا کنند، مجبور شده بود هر ساختمان را در خیابان متوقف کند
[ترجمه گوگل]پلیس مجبور شد هر ساختمان در خیابان را قبل از اینکه مسلح را پیدا کند، لرزاند

11. Next week the captain will shake down his new ship a voyage to the Mediterranean Sea.
[ترجمه ترگمان]هفته آینده کاپیتان کشتی جدیدش را به دریای مدیترانه می ریزد
[ترجمه گوگل]هفته آینده کاپیتان کشتی جدید خود را به سفر دریای مدیترانه رانده خواهد شد

12. Don't shake down the decorations on the Christmas tree.
[ترجمه ترگمان]تزئینات درخت کریسمس رو کم نکن
[ترجمه گوگل]تزئینات را در درخت کریسمس تکان ندهید

13. You will soon shake down at the new post.
[ترجمه ترگمان]به زودی به پست تازه ای دست خواهید زد
[ترجمه گوگل]شما به زودی در پست جدید تکان می دهید

14. We have to shake down on this pile of sacks for the night.
[ترجمه ترگمان]ما باید برای شب روی این توده کیسه حرکت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید این شمع کیسه ها را برای شب تکان داد

15. No weapons were found during the shakedown.
[ترجمه ترگمان]در خلال the هیچ اسلحه ای پیدا نشد
[ترجمه گوگل]هیچ سلاح در حین شلاق زدن پیدا نشد

16. The new administration is still in the shakedown period.
[ترجمه ترگمان]دولت جدید هنوز در دوره shakedown است
[ترجمه گوگل]دولت جدید هنوز در دوره تنزل است

17. Two policemen gave his place a real shakedown.
[ترجمه ترگمان]دو مامور پلیس به جای او a واقعی دادند
[ترجمه گوگل]دو پلیس جای خود را به دست آوردند

18. The new system is in its shakedown phase.
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید در مرحله shakedown قرار دارد
[ترجمه گوگل]سیستم جدید در مرحله فرسایش است

19. I am sitting on the edge of the shakedown bed I had hoped to sleep in.
[ترجمه ترگمان]روی لبه تخت خواب shakedown که امیدوار بودم بخوابم، نشستم
[ترجمه گوگل]من در لبه تخت شکسته ای که امیدوار بودم در آن بنشینم نشسته ام

20. Not enough in there, after the shakedown.
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی، بعد از the کافی نیست
[ترجمه گوگل]کافی نیست پس از شلاق زدن

21. You will soon see a police department shakedown in Chongqing.
[ترجمه ترگمان]به زودی یک اداره پلیس را در Chongqing خواهید دید
[ترجمه گوگل]شما به زودی یک دفعه پلیس در شهر چونگینگ خواهید دید

22. Yet God has begun a great shakedown in our legal system.
[ترجمه ترگمان]با این حال، خداوند a بزرگی در سیستم قضایی ما آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]با این حال، خداوند در سیستم حقوقی ما بزرگترین شکاف را آغاز کرده است

23. The shakedown theory of structures with damage is developed also in this thesis.
[ترجمه ترگمان]نظریه shakedown ساختارها با آسیب نیز در این پایان نامه توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]تئوری ساختگی با سازه های آسیب دیده نیز در این پایان نامه توسعه یافته است

24. Called "Shakedown to Get Down," the ad prompted users to shake the phone in order to set the on-screen freestyle dancer into motion. The dancer, of course, wore Dockers.
[ترجمه ترگمان]این آگهی کاربران را بر آن داشت تا به منظور تنظیم رقص آزاد بر روی صفحه نمایش آزاد، گوشی را تکان دهند البته، رقص، بود
[ترجمه گوگل]به نام 'Shakedown to Get Down'، تبلیغ باعث شد که کاربران برای تکان دادن گوشی به منظور تنظیم رقصنده آزاد بر روی صفحه نمایش حرکت کنند البته رقصنده، لباس پوشیدنی داشت

25. Shakedown analysis is a method which can be used to research the elastoplastic behavior of a structure under variable repeated loads that exceed the structure′s elastic limit load.
[ترجمه ترگمان]آنالیز shakedown روشی است که می توان از آن برای تحقیق رفتار elastoplastic سازه تحت باره ای تکرار شونده متغیر که از بار محدود الاستیک structure's تجاوز می کند، استفاده کرد
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل Shakedown یک روش است که می تواند مورد استفاده قرار گیرد برای تحقیق رفتار elastoplastic از یک ساختار در بارهای تکرار متغیر است که بیش از بار محدودیت الاستیک است

26. Already shakedown company, without do not lie gloomy maintained position.
[ترجمه ترگمان]از هم اکنون شرکت shakedown، بی آنکه در وضع خود قرار گیرند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شرکت shakedown، بدون موضع نگهدارنده غم انگیز دروغ نیست

27. During the shakedown period, the authors derived formulas to calculate the above set parameters and proposed a new concept to tune the PID controller.
[ترجمه ترگمان]در طول دوره shakedown، نویسندگان فرمول را برای محاسبه پارامترهای تنظیم شده بالا مشتق کردند و یک مفهوم جدید برای تنظیم کنترل کننده PID ارایه کردند
[ترجمه گوگل]در طول دوره تناوب، نویسندگان فرمول ها را برای محاسبه پارامترهای تعیین شده بالا آورده و مفهوم جدیدی را برای تنظیم کننده کنترل PID پیشنهاد دادند

28. The pseudo - shakedown phenomenon in the structural mechanics of ships is investigated both theoretically and experimentally.
[ترجمه ترگمان]پدیده شبه shakedown در مکانیک ساختاری کشتی ها هم از لحاظ نظری و هم تجربی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]پدیده شبه شکنی در مکانیک ساخت و ساز کشتی ها از لحاظ نظری و تجربی بررسی شده است

پیشنهاد کاربران


a test of a new product or model, especially a vehicle or ship.

آزمایشِ / تستِ یه محصول جدید یا مدل جدید یک دستگاه - یه وسیله نقلیه - کشتی یا برنامه کامپیوتری. . .

( قبل تولید انبوه و به بازار آمدن )

۱ - اخاذی، به زور گرفتن، به زور تقاضاکردن
to take money from someone by force
۲ - تفتیش ( دقیق و کامل یک محل یا یک فرد )
A thorough search of a place or person

- To exact a shakedown from businesses
- Barely paid employees are searching for any
. excuse to exact a bribe


بازدید، بازرسی، بازرسی بدنی

باج گرفتن
تفتیش اساسی
دست گرمی


کلمات دیگر: