کلمه جو
صفحه اصلی

desecrate


معنی : بی حرمت کردن
معانی دیگر : بی حرمتی کردن به، (به چیز یا جای مقدسی) بی احترامی کردن، هتک احترام کردن

انگلیسی به فارسی

بی‌حرمت کردن


فریب دادن، بی حرمت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• defile, violate, profane, pollute
if someone desecrates something considered sacred or special, they deliberately damage it.

مترادف و متضاد

بی حرمت کردن (فعل)
defile, desecrate

abuse, violate


Synonyms: befoul, blaspheme, commit sacrilege, contaminate, defile, depredate, desolate, despoil, devastate, devour, dishonor, make lose face, mess up, pervert, pillage, pollute, profane, prostitute, ravage, sack, spoil, spoliate, waste


Antonyms: honor, praise, sanctify


جملات نمونه

1. they tried to desecrate the shrine by tying their horses in it
با بستن اسبان خود در حرم سعی کردند به آن بی حرمتی کنند.

2. The mosque/shrine was desecrated by vandals.
[ترجمه ترگمان]مسجد \/ مقبره از سوی خرابکاران مورد اهانت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مسجد / معبد توسط خرابکارها مورد تخریب قرار گرفت

3. She shouldn't have desecrated the picture of a religious leader.
[ترجمه ترگمان]او نباید به تصویر یک رهبر مذهبی بی حرمتی کند
[ترجمه گوگل]او نباید تصویر یک رهبر مذهبی را تخریب کند

4. It's a crime to desecrate the country's flag.
[ترجمه ترگمان]بی حرمتی به پرچم کشور جرمه
[ترجمه گوگل]این یک جرم است که دولت پرچم کشور را محکوم کند

5. Some of the graves have been desecrated by vandals.
[ترجمه ترگمان]برخی از قبرها به خاطر خراب کردن تخریب شده اند
[ترجمه گوگل]برخی از گورها توسط خرابکارها مورد تخریب قرار گرفته اند

6. The invading army desecrated this holy place when they camped here.
[ترجمه ترگمان]وقتی که در اینجا اردو زدند، ارتش مهاجم به این مکان مقدس بی حرمتی کرد
[ترجمه گوگل]ارتش مهاجم این مکان مقدس را در هنگام تظاهرات در این کشور منزوی کرد

7. The church had been desecrated by vandals.
[ترجمه ترگمان]کلیسا به هیچ وجه به vandals بی حرمتی نکرده بود
[ترجمه گوگل]کلیسا توسط خرابکارها تخریب شده است

8. Yet he hated to think of Wheeler, who represented everything bogus and hollow,(Sentence dictionary) desecrating his beloved church.
[ترجمه ترگمان]با این حال، از فکر کردن (ویلر)متنفر بود، که همه چیز ساختگی و توخالی را نشان می داد و به کلیسای محبوب خود بی حرمتی می کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، او متنفر از ویلر بود، که همه چیز را فریب خورده و توخالی نشان می داد، (متن حکم)، محکوم کردن کلیسای محبوبش

9. Three skinheads admitted desecrating over 100 graves.
[ترجمه ترگمان]سه تن از skinheads به بی حرمتی به بیش از ۱۰۰ قبر اعتراف کردند
[ترجمه گوگل]سه اسکایپ هولناک، بیش از 100 قبر را محکوم کردند

10. Most of the Egyptian tombs were desecrated and robbed.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این مقبره های مصری هتک حرمت و غارت شدند
[ترجمه گوگل]بیشتر مقبره های مصری مورد تخریب و غارت قرار گرفتند

11. Never mind that he desecrated their spirit.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که اون به روح اونا بی حرمتی کرده
[ترجمه گوگل]هرگز فکر نکنید که او روح خود را تخریب کرد

12. Protestant rioters desecrated Hailsham parish church in 155 and the old practices were driven steadily underground.
[ترجمه ترگمان]شورشیان پروتستان کلیسای بخش Hailsham را در ۱۵۵ مورد اهانت قرار دادند و شیوه های قدیمی به طور پیوسته در زیر زمین قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ریشمندان پروتستان در 155 سالگی کلیسای مسلمان هیلشام را تخریب کردند و شیوه های قدیمی به طور پیوسته در زیر زمین رانده شدند

13. Kelly's grave was also desecrated.
[ترجمه ترگمان]قبر کلی نیز مورد اهانت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]قبر کلی نیز مورد تجاوز قرار گرفت

14. The enemy desecrate the church by using it as a stable.
[ترجمه ترگمان]دشمن با استفاده از آن به عنوان یک اصطبل بی احترامی به کلیسا می کند
[ترجمه گوگل]دشمن کلیسا را ​​با استفاده از آن به عنوان یک پایدار، بی احترامی می کند

15. Don't you have a church to desecrate or something?
[ترجمه ترگمان]تو کلیسا داری که بهش بی حرمتی کنی یا همچین چیزی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک کلیسا برای فریب دادن یا چیزی ندارید؟

They tried to desecrate the shrine by tying their horses in it.

با بستن اسبان خود در حرم، سعی کردند به آن بی‌حرمتی کنند.


پیشنهاد کاربران

بی احترامی به چیزی مقدس. تجاوز
more than 300 graves were desecrated

its dihonorable that desecrate someon's ritual

هتک حرمت کردن


کلمات دیگر: