کلمه جو
صفحه اصلی

hone


معنی : سنگ تیغ تیز کن، ناله کردن، صاف کردن، با سنگ تیز کردن
معانی دیگر : تیز کردن (با سنگ خان)، (مجازی) کارآزموده کردن، زبردست کردن، سنگ چاقو تیزکن، سنگ خان، تیزکن، فسان، افسان، (محلی)، (از ته دل) خواستن، (سخت) آرزو کردن

انگلیسی به فارسی

سنگ تیغ تیز کن، با سنگ تیز کردن، صاف کردن، ناله کردن


با سنگ تیز کردن، سنگ تیغ تیز کن، ناله کردن، صاف کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a fine-textured whetstone used to sharpen knives, razors, and other cutting tools.

(2) تعریف: a precision tool with an abrasive tip that rotates, used to enlarge holes.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hones, honing, honed
(1) تعریف: to sharpen (a knife, razor, or the like) with or as if with a hone.
متضاد: blunt, dull
مشابه: grind

(2) تعریف: to enlarge (a hole) with a hone.

(3) تعریف: to make more effective or adept; perfect.

- He has honed his public speaking style and now sounds more confident.
[ترجمه ترگمان] او سبک سخنرانی عمومی خود را پیدا کرده و اکنون به نظر می رسد که اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد
[ترجمه گوگل] او سبک سخنرانی عمومی خود را تقویت کرده است و اکنون به اعتماد به نفس بیشتری گوش می دهد

• stone for sharpening tools, whetstone
sharpen the edge of a tool
if you hone something such as a blade or a stone, you sharpen it.
if you hone someone or something, you carefully prepare and develop them for a special purpose over a long period of time.

مترادف و متضاد

سنگ تیغ تیز کن (اسم)
hone

ناله کردن (فعل)
bleat, whimper, hone, wail, groan, whine, mewl

صاف کردن (فعل)
clear, fine, filter, face, even, sleek, plane, strain, perk, smooth, shave, hone, percolate, pave, liquidize, unwrap, filtrate, smoothen, sleeken

با سنگ تیز کردن (فعل)
hone

sharpen


Synonyms: acuminate, edge, file, grind, make sharp, put an edge on, put a point on, whet


جملات نمونه

1. He runs every day to hone his stamina.
[ترجمه somayyeh363] او هر روز برای ارتقا استقامت خود میدود.
[ترجمه ترگمان]اون هر روز راه میره که his رو پرورش بده
[ترجمه گوگل]او هر روز برای استقامت خود کار می کند

2. In the absence of hone, most cuts are identifiable by the muscle structure.
[ترجمه ترگمان]در غیاب of، بیشتر بریدگی ها توسط ساختار ماهیچه ای تعیین می شوند
[ترجمه گوگل]در غیاب سختی، اکثر کاهشها با ساختار عضلانی قابل شناسایی است

3. Meanwhile, Arnold continued to hone his skill at mass production.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، آرنولد ادامه داد که مهارت خود را در تولید انبوه افزایش دهد
[ترجمه گوگل]در همین حال، آرنولد همچنان مهارت خود را در تولید انبوه به دست آورد

4. Instead they hone their personal fighting skills and come in times of need to fight in small warrior bands.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، مهارت های رزمی شخصی خود را تیز می کنند و در زمان نیاز به مبارزه با گروه های مبارز کوچک می آیند
[ترجمه گوگل]در عوض، مهارت های مبارزه شخصی خود را بهبود می بخشد و در مواقع نیاز به مبارزه با گروه های کوچک جنگجو می آید

5. Soon the police hone in on him like hounds with snouts full of fear.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که پلیس مانند سگان با snouts از ترس به او حمله کرد
[ترجمه گوگل]به زودی پلیس به او مانند شکارچیان با طوفان پر از ترس است

6. The blade hone and the irregular shapes from the hip bone identify shoulder and sirloin cuts.
[ترجمه ترگمان]تیغه چاقو تیز است و اشکال نامنظم استخوان های کفل، شانه و cuts را تشخیص می دهد
[ترجمه گوگل]چاق شدن با تیغه و شکل های نامنظم از استخوان لگن، شانه ها و سینه ها را شناسایی می کند

7. The student has to hone his skills to develop the power and speed to push the material past that limit.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید مهارت های خود را برای توسعه قدرت و سرعت بخشیدن به مواد قبل از این حد رشد داده باشند
[ترجمه گوگل]دانش آموز باید مهارت های خود را به منظور توسعه قدرت و سرعت برای تحریک مواد گذشته از این حد است

8. This will improve your document while helping you hone your skills into professional quality.
[ترجمه ترگمان]این کار سند شما را بهبود خواهد بخشید و در عین حال به شما کمک می کند مهارت ها را به کیفیت حرفه ای ارتقا دهید
[ترجمه گوگل]این سند شما را بهبود می بخشد در حالی که به شما کمک می کند تا مهارت های خود را به کیفیت حرفه ای تبدیل کنید

9. The course is specifically designed to hone their skills to a professional level.
[ترجمه ترگمان]این درس به طور خاص برای ارتقا مهارت های خود به یک سطح حرفه ای طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این دوره به طور خاص طراحی شده است تا مهارت های خود را به سطح حرفه ای ارتقاء دهد

10. In another virtual program, novice therapists hone their skills with simulated soldiers, suffering from post-traumatic stress.
[ترجمه ترگمان]در یک برنامه مجازی دیگر، روانپزشکان تازه کار، مهارت های خود را با سربازان شبیه سازی شده، که از استرس پس از حادثه رنج می برند، بهبود می بخشند
[ترجمه گوگل]در یک برنامه مجازی دیگر، درمانگران تازه کار مهارت های خود را با سربازان شبیه سازی شده، که از استرس پس از سانحه رنج می برند، تمرکز می کنند

11. They hone their skills in their everyday lives.
[ترجمه ترگمان]آن ها مهارت های خود را در زندگی روزمره خود ارتقا می دهند
[ترجمه گوگل]آنها مهارت های خود را در زندگی روزمره خود پیچیده می کنند

12. Once you hone your communication skills, you'll see results.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه مهارت های ارتباطی رو تیز کنید نتیجه رو خواهید دید
[ترجمه گوگل]هنگامی که مهارتهای ارتباطی خود را پیچیده تر می کنید، نتایج خواهید یافت

13. C Conduct regular exercises to practise and hone counter - terrorism contingency plans.
[ترجمه ترگمان]ج برای تمرین و آموزش برنامه های احتمالی مقابله با تروریسم تمرینات منظم انجام دهید
[ترجمه گوگل]C انجام تمرینات منظم برای تمرین و مقابله با طرح های احتمالی مبارزه با تروریسم

14. Thrift - point for future plot points, capital, hone their efforts!
[ترجمه ترگمان]Thrift - نکته برای نکات مربوط به طرح آینده، پایتخت، و تقویت تلاش هایشان!
[ترجمه گوگل]تورم - نقطه برای نقاط آینده طرح، سرمایه، سخت تلاش خود را!

15. You have to hone your competitive edge to remain ahead of others.
[ترجمه ترگمان]شما باید لبه رقابتی خود را تیز کنید تا جلوتر از دیگران بمانید
[ترجمه گوگل]شما باید امتیاز رقابتی خود را به دست آورید تا از دیگران جلوتر بمانید

He honed his sword.

او شمشیر خود را تیز کرد.


The Bazaar had honed his commercial skills.

بازار، استعداد بازرگانی او را پرورش داده بود.


پیشنهاد کاربران

اصلاح کردن

( پیام ) القا کردن

تراش دادن، صیقل دادن

توسعه دادن، پرورش دادن

hone a skill
تسلط پیدا کردن بر یک مهارت

صیقل دادن

hone in on
تمرکز را به طور قوی برروی چیزی گذاشتن

در صورتی که با in بیاد معنی متمرکز شدن میده. Honing in
a missile is honing in on its target
موشکی که روی هدفش قفل کرده ( متمرکز شده ) یا میشه اینطور معنی کرد: موشکی که داره میره سمت هدفش

شدت یافتن، تشدید شدن

بهتر کردن
صیقل دادن
بهبود بخشیدن

نالیدن، فغان برآوردن

تیز کردن اشیا، پروراندن استعداد
Hone, the verb, literally means to sharpen with a hone, a whetstone used to sharpen cutting tools. Use hone to describe someone working hard, perfecting or sharpening skills, as in "She is honing her skills as an actress by working in community theater. "

تسلط بر کاری را افزایش دادن

روی چیزی صیقل کشیدن

چیزی را صیقل کردن

چیزی را صیقل دادن

تیز کردن ( تیغه ) ؛ بهتر کردن , ارتقاء دادن

# He was carefully honing the curved blade
# He runs every day to hone his stamina
# They hone their skills in their everyday lives


کلمات دیگر: