در هنگام نیاز شدید، در مواقع اضطراری، در هنگام درماندگی، در تنگنا
in a pinch
در هنگام نیاز شدید، در مواقع اضطراری، در هنگام درماندگی، در تنگنا
جملات نمونه
1. If you're in a pinch, I'm sure they'd look after Jenny for a while.
[ترجمه ترگمان]اگه تو یه سوزش باشی، مطمئنم بعد از یه مدتی از \"جنی\" مراقبت می کنن
[ترجمه گوگل]اگر شما در حال خرج کردن هستید، مطمئن هستم که آنها مدتی پس از جنی دنبال می شوند
[ترجمه گوگل]اگر شما در حال خرج کردن هستید، مطمئن هستم که آنها مدتی پس از جنی دنبال می شوند
2. In a pinch, you could get home on foot.
[ترجمه ترگمان]در تنگنا، شما می توانید پیاده به خانه برگردید
[ترجمه گوگل]در یک خرج، شما می توانید به خانه برسید
[ترجمه گوگل]در یک خرج، شما می توانید به خانه برسید
3. I taught Carolyn once, and in a pinch she can open her apartment door without her keys.
[ترجمه ترگمان]من یک بار کارولین را یاد گرفتم و در مواقع بحرانی می تواند در آپارتمانش را بدون کلید باز کند
[ترجمه گوگل]من یک بار کارولین را آموختم و می توانستم بدون در نظر گرفتن کلیدها، درب آپارتمان خود را باز کنم
[ترجمه گوگل]من یک بار کارولین را آموختم و می توانستم بدون در نظر گرفتن کلیدها، درب آپارتمان خود را باز کنم
4. It could even, in a pinch, get him off the hook for the nightly walk to the monument.
[ترجمه ترگمان]حتی می توانست در یک نیشگون، او را از قلاب شبانه برای گردش شبانه به بنای یادبود ببرد
[ترجمه گوگل]حتی می تواند در یک خرج کردن او را از قلاب برای پیاده روی شبانه به بنای یادبود
[ترجمه گوگل]حتی می تواند در یک خرج کردن او را از قلاب برای پیاده روی شبانه به بنای یادبود
5. Among insurance companies, he could win any case in a pinch.
[ترجمه ترگمان]در میان شرکت های بیمه، او می توانست هر پرونده را در مضیقه به دست آورد
[ترجمه گوگل]در میان شرکت های بیمه، او می تواند هر مورد را در یک خرج برنده کند
[ترجمه گوگل]در میان شرکت های بیمه، او می تواند هر مورد را در یک خرج برنده کند
6. If you are in a pinch, ask me for help.
[ترجمه ترگمان]اگر در تنگنا هستی، از من تقاضای کمک کن
[ترجمه گوگل]اگر شما در حال خرج کردن هستید، از من بخواهید برای کمک
[ترجمه گوگل]اگر شما در حال خرج کردن هستید، از من بخواهید برای کمک
7. Everyone knew he was in a pinch.
[ترجمه ترگمان]همه می دانستند که او در تنگنا قرار دارد
[ترجمه گوگل]همه می دانستند که او خراب شده است
[ترجمه گوگل]همه می دانستند که او خراب شده است
8. Whenever Bob is in a pinch, he calls me out.
[ترجمه ترگمان]هر وقت باب در تنگنا قرار می گیرد، مرا بیرون می اندازد
[ترجمه گوگل]هر زمان که باب در حال خرج کردن است، او را به من تلفن می کند
[ترجمه گوگل]هر زمان که باب در حال خرج کردن است، او را به من تلفن می کند
9. In a pinch, you could even set up a small cot and sleep in it!
[ترجمه ترگمان]تو یه سوزش، حتی می تونی یه تخت خواب کوچیک درست کنی و توش بخوابی!
[ترجمه گوگل]در یک خرج، شما حتی می توانید یک کابینت کوچک نصب کنید و در آن بخوابید!
[ترجمه گوگل]در یک خرج، شما حتی می توانید یک کابینت کوچک نصب کنید و در آن بخوابید!
10. Bathroom rugs will work in a pinch.
[ترجمه ترگمان]فرش حمام در یک نیشگون کار می کند
[ترجمه گوگل]فرش های حمام در یک خرج کار می کنند
[ترجمه گوگل]فرش های حمام در یک خرج کار می کنند
11. Something to settle the wine. You can use sterilized bentonite, isinglass, or (in a pinch) egg whites. The first two are readily available at any wine making store.
[ترجمه ترگمان]چیزی برای ساکن کردن شراب شما می توانید برای سفیده تخم مرغ ضدعفونی شده، isinglass یا (در یک فشار)سفیده تخم مرغ استفاده کنید دو مورد اول در هر نوع ذخیره شراب به راحتی در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]چیزی برای حل کردن شراب شما می توانید از بنتونیت استریل، ایزنسل، و یا (در خرج کردن) سفید پوستان استفاده کنید دو مورد اول در هر فروشگاه شراب در دسترس است
[ترجمه گوگل]چیزی برای حل کردن شراب شما می توانید از بنتونیت استریل، ایزنسل، و یا (در خرج کردن) سفید پوستان استفاده کنید دو مورد اول در هر فروشگاه شراب در دسترس است
12. In a pinch, dab on a little honey and then cover with a bandage.
[ترجمه ترگمان]در تنگنا، روی یک عسل کوچک و بعد با بانداژ سرپوش می گذاشت
[ترجمه گوگل]در یک خرج کردن، روی کمی عسل بمالید و سپس با یک باند را پوشانید
[ترجمه گوگل]در یک خرج کردن، روی کمی عسل بمالید و سپس با یک باند را پوشانید
13. I'd trust her in a pinch.
[ترجمه ترگمان]من به او در تنگنا اعتماد کرده بودم
[ترجمه گوگل]من به او اعتماد دارم
[ترجمه گوگل]من به او اعتماد دارم
14. Have you ever been in a pinch? Did you have enough confidence to overcome it?
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال در تنگنا بوده ای؟ به اندازه کافی اطمینان داشتی که بر این غلبه کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال در خرج کردن بوده اید؟ آیا اعتماد به نفس کافی برای غلبه بر آن دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال در خرج کردن بوده اید؟ آیا اعتماد به نفس کافی برای غلبه بر آن دارید؟
پیشنهاد کاربران
در صورت ضرورت
وقتی چیزی در دسترس نباشد
کاز راه احداز
کلمات دیگر: