کلمه جو
صفحه اصلی

seduction


معنی : فتنه انگیزی، اغوا، فریبندگی، فتنه، گول زنی، گمراه سازی
معانی دیگر : گمراهی، فریب، از راه به در شدگی، فریب خوردگی، فریفتگی

انگلیسی به فارسی

اغوا، فتنه، فتنه انگیزی، فریبندگی، گول زنی، گمراه سازی


گمراه سازی، گول زنی، فریفتگی، اغوا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of seducing.

(2) تعریف: the condition of being seduced.

(3) تعریف: something that seduces; enticement.

• enticement, temptation; corruption, act of leading astray; act of persuading someone to engage in sexual activity

مترادف و متضاد

فتنه انگیزی (اسم)
abetment, seduction, instigation, incitement, provocation

اغوا (اسم)
seduction, instigation, sophistication, allurement, enticement, temptation, seducement, incitation, inveiglement

فریبندگی (اسم)
fascination, seduction, temptation, charm, glamor, glamour

فتنه (اسم)
seduction, riot, temptation, sedition, intrigue, devilry, insurrection

گول زنی (اسم)
seduction, humbuggery, trickery, dupery, sharp practice

گمراه سازی (اسم)
seduction

enticement


Synonyms: allurement, attraction, cajolery, come-on, inducement, lure, persuasion, tantalizing, temptation


جملات نمونه

1. the seduction of his daughter by the neighbor's son
گمراهی دخترش توسط پسر همسایه

2. The film depicts Charlotte's seduction by her boss.
[ترجمه ترگمان]این فیلم اغوا کننده شارلوت توسط رئیسش را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]این فیلم تصور شارلوت توسط رئیس خود را نشان می دهد

3. Her methods of seduction are subtle.
[ترجمه ترگمان]روش های اغوا کننده او ظریف هستند
[ترجمه گوگل]روش های خود را از فریب دادن ظریف است

4. It is a tale of courtship, passion and seduction.
[ترجمه ترگمان]داستان عاشقانه، عشق و اغوا کننده است
[ترجمه گوگل]این داستان از تمسخر، شور و هیجان است

5. He also hated the King because of Henry's seduction of his sister.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به سبب of هنری خواهرش از پادشاه متنفر بود
[ترجمه گوگل]او همچنین از پادشاه به خاطر اتهام هنری خواهرش نفرت داشت

6. In a disturbing dumb show of sorry heterosexual seduction, she lured him inside and up the stairs.
[ترجمه ترگمان]با یک نمایش احمقانه از جنس مخالف به جنس مخالف با فریب و فریب او را به داخل و بالا می برد
[ترجمه گوگل]در یک نگرانی ناخوشایند از گمراهی متأهل همجنسگرایانه، او را به داخل و به سمت پله ها کشید

7. She must wait until after his seduction before she made herself known to him.
[ترجمه ترگمان]باید صبر می کرد تا خودش را با او آشنا کند
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه خود را به او شناخته شود، باید منتظر بماند

8. People who bought it did so on seduction.
[ترجمه ترگمان] کسایی که این کار رو برای فریب دادن انجام دادن
[ترجمه گوگل]افرادی که آن را خریدند این کار را در مورد گمراهی انجام دادند

9. The story describes the seduction of a young girl by a middle-aged professor.
[ترجمه ترگمان]داستان فریب یک دختر جوان توسط یک استاد میانسال را شرح می دهد
[ترجمه گوگل]این داستان توصیف غلط یک دختر جوان توسط استاد متوسطه است

10. The seduction of study and playful analysis must not be allowed to overshadow genuine project objectives.
[ترجمه ترگمان]The مطالعه و تحلیل بازیگوش نباید اجازه داده شود که اهداف پروژه اصلی را تحت الشعاع قرار دهند
[ترجمه گوگل]فریب مطالعه و تجزیه و تحلیل بازیگوش نباید اجازه داده شود که اهداف واقعی پروژه را تحت الشعاع قرار دهد

11. And in the matter of seduction itself, once more it is the male who is expected to make the first move.
[ترجمه ترگمان]و در مورد خود اغوا، بار دیگر مردی است که انتظار می رود اولین حرکت را انجام دهد
[ترجمه گوگل]و در مورد خود گدایی، بار دیگر مردی است که انتظار می رود اولین حرکت را انجام دهد

12. The ancient seduction of the marketplace is universal, drawing people from across the street and continents away.
[ترجمه ترگمان]فریبندگی باستانی بازار جهانی است و مردم را از آنسوی خیابان و قاره ها بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]تخیل باستانی بازار، جهانی است، مردم را از سراسر خیابان و قاره دور می کند

13. The moral is: Seduction can be dangerous to men and women both.
[ترجمه ترگمان]اخلاقی عبارت است از: Seduction می تواند برای مردان و هم زنان خطرناک باشد
[ترجمه گوگل]اخلاقی است Seduction می تواند برای هر دو مردان و زنان خطرناک باشد

14. Don't assume that seduction is just about sex, because it is NOT.
[ترجمه ترگمان]تصور نکنید که seduction فقط در رابطه با سکس است، چون این کار نیست
[ترجمه گوگل]فرض نکنید که این فریب فقط مربوط به جنس است، زیرا این NOT است

the seduction of his daughter by the neighbor's son

گمراهی دخترش توسط پسر همسایه


پیشنهاد کاربران

اغوا، افسون، وسوسه، اغواگری، افسون گری، فریفتگی

فریبندگی

The seductions of life in a warm climate have led many Britons to live abroad, especially in Spain


کلمات دیگر: