کلمه جو
صفحه اصلی

greed


معنی : از، طمع، حرص
معانی دیگر : آز، آزمندی، فزون خواهی، حریص بودن، طمع ورزیدن

انگلیسی به فارسی

از، حرص، طمع، حریص بودن، طمع ورزیدن


طمع، حرص، از


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: extreme desire for wealth, possessions, or the like, beyond what one needs or deserves; avarice.
مترادف: acquisitiveness, avarice, cupidity
متضاد: asceticism, generosity
مشابه: gluttony

- Unfair business practices are generally the result of greed.
[ترجمه ترگمان] اقدامات تجاری غیر منصفانه به طور کلی نتیجه حرص و طمع است
[ترجمه گوگل] شیوه های کسب و کار ناعادلانه معمولا نتیجه حرص و طمع است
- Most of the man's actions were motivated by greed, even those that appeared to be done for the sake of others.
[ترجمه ترگمان] بیشتر فعالیت های این مرد با حرص و طمع همراه بود، حتی آن هایی که به خاطر دیگران به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل] اکثر اقدامات مرد توسط حرص و طمع انگیزه بود، حتی آنهایی که به نظر دیگران به نظر می رسید

• voracity, desire, covetousness, avarice, selfishness, rapacity
greed is a desire for more of something than is necessary or fair.

مترادف و متضاد

از (اسم)
avarice, greed, avidity, esurience, rapacity

طمع (اسم)
avarice, greed, covetousness, cupidity, avidity

حرص (اسم)
avarice, greed, avidity, esurience

overwhelming desire for more


Synonyms: acquisitiveness, avarice, avidity, covetousness, craving, cupidity, eagerness, edacity, esurience, excess, gluttony, gormandizing, graspingness, hunger, indulgence, insatiableness, intemperance, longing, piggishness, rapacity, ravenousness, selfishness, swinishness, the gimmies, voracity


Antonyms: benevolence, generosity


جملات نمونه

1. greed characterized all his deeds
طمع،کلیه ی اعمال او را متمایز می کرد.

2. greed had debased his character
حرص و آز شخصیت او را پست کرده بود.

3. greed has destroyed many reputations
آز شهرت های زیادی را بر باد داده است.

4. greed has undone many great men
آز بسیاری از مردان را نابود کرده است.

5. greed is one of his failings
یکی از عیوب او حرص و آز است.

6. greed is one of the deadly sins
آزمندی یکی از گناهان کبیره است.

7. greed is the achilles' heel of many rich people
طمع نقطه ضعف بسیاری از پولداران است.

8. greed is the universal human weakness
ضعف عمومی بشر حرص و آز است.

9. greed lies at the bottom of our problems
حرص و ولع سرمنشا مسایل ما است.

10. greed shunted him from studying into gambling
آز موجب شد که کار او از تحصیل به قماربازی بکشد.

11. greed tempted him into a life of crime
آز،او را به سوی زندگی جنایت آمیز کشاند.

12. did greed actuate him?
آیا طمع او را به این کار واداشت ؟

13. laziness and greed were his downfall
تنبلی و آز باعث شکست او شد.

14. statesmen whom greed has degraded into nepotists
دولتمردانی که به خاطر حرص و آز به کارچاق کنی می پردازند

15. actions colored by greed
اعمال حاکی از حرص و آز

16. mention of money enkindled their greed
حرف پول طمع آنها را برانگیخت.

17. the romantic idea of banishing greed
فکر خوش بینانه ی از میان برداری حرص و آز

18. to manipulate a situation to satisfy one's greed
برای اقناع حرص و آز خود از موقعیت بهره گیری کردن

19. The word " food " may connote " greed ".
[ترجمه ترگمان]کلمه \"غذا\" می تواند دلالت بر حرص و طمع داشته باشد
[ترجمه گوگل]کلمه 'غذا' ممکن است به 'حرص' اشاره کند

20. He eats because of greed, not hunger.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر حرص و طمع غذا می خورد، نه گرسنگی
[ترجمه گوگل]او به خاطر حرص و طمع، گرسنگی نمی خورد

21. I get fed up with other people's greed.
[ترجمه ترگمان]من از حرص مردم دیگه تغذیه می کنم
[ترجمه گوگل]من از طمع دیگران خسته شده ام

22. The satire aimed at modern greed.
[ترجمه ترگمان]The با حرص و طمع مدرن بود
[ترجمه گوگل]طنز با هدف ارتقاد مدرن است

23. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

24. Greed has been the undoing of many a businessman.
[ترجمه ترگمان]حرص و طمع، مایه تباهی بسیاری از بازرگانان شده است
[ترجمه گوگل]حرص و طمع تعدادی از یک تاجر بوده است

Greed is one of the deadly sins.

آزمندی یکی از گناهان کبیره است.


پیشنهاد کاربران

هوس

بُخل

ولع

ولع داشتن و یه چیزی تو این مایه ها . . .
:: )

حریص

این کلمه اسم هست به معنای حرص و طمع و صفتش greedy هست به معنی حریص یا طمعکار و خسیس هستش
خانم"فرشته" با احترام به نظر شما این کلمه اسمه پس حرص و طمع ترجمه میشه نه حریص.


کلمات دیگر: