کلمه جو
صفحه اصلی

bushy


معنی : انبوه، پر پشت
معانی دیگر : پوشیده از بته و خاربن، بته زار، پربته، بته مانند، پرمو و فرچه مانند، جاروبکی، پشمالو و گسترده، پاچه بزی

انگلیسی به فارسی

انبوه، پرپشت


شلوغی، پر پشت، انبوه


انگلیسی به انگلیسی

• tangled, shaggy, coarse
bushy hair or fur grows very thickly.

صفت ( adjective )
حالات: bushier, bushiest
مشتقات: bushily (adv.), bushiness (n.)
(1) تعریف: resembling a bush; thick and shaggy.
متضاد: sleek, wispy
مشابه: shaggy

- a bushy beard
[ترجمه ترگمان] ریش پرپشت بلندی داشت
[ترجمه گوگل] ریش باریک

(2) تعریف: overgrown with bushes.

- a bushy yard
[ترجمه ترگمان] حیاط bushy داشت
[ترجمه گوگل] یک حیاط خلوت

مترادف و متضاد

انبوه (صفت)
gross, luxuriant, aggregate, dense, thick, bushy, voluminous, collective, rank, multitudinous, thick-set, floccose

پر پشت (صفت)
dense, rich, thick, bushy, lush, exuberant, thick-set, steady

shaggy, unkempt


Synonyms: bristling, bristly, disordered, feathery, fluffy, fringed, full, furry, fuzzy, hairy, heavy, hirsute, leafy, luxuriant, nappy, prickly, rough, rumpled, spreading, stiff, thick, tufted, unruly, wiry, woolly


Antonyms: bald, neat, well-kept


جملات نمونه

1. bushy country
سرزمین پربته

2. bushy eyebrows
ابروهای پاچه بزی،ابروان پرپشت

3. a bushy tail
دم پشمالو

4. His eyebrows were thick and bushy.
[ترجمه ترگمان]ابروهایش پرپشت و پرپشت بود
[ترجمه گوگل]ابروهایش ضخیم و پررنگ بود

5. The bushy plants develop from fleshy, stout rootstock.
[ترجمه ترگمان]گیاهان پرپشت از ساقه گوشتی و چاق زیر زمینی رشد می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان پرتقال از گوشت خوک و ساقه بلند است

6. The best bushy plant is Egeria or Elodea densa.
[ترجمه ترگمان]بهترین گیاه وزوزی Egeria یا Elodea densa است
[ترجمه گوگل]بهترین بوته گیاه Egeria یا Elodea densa است

7. With his dome, bushy eyebrows and wide if not always convincing smile, he was a commanding figure.
[ترجمه ترگمان]با آن dome و ابروهای پرپشت و گشاد، اگر همیشه لبخندی قانع کننده نداشته باشد، قیافه آمرانه داشت
[ترجمه گوگل]با گنبد خود، ابروهای باریک و اگر نه همیشه لبخند متقاعد کننده، او یک شخص فرمانده بود

8. It has bushy cliffs on both sides that lean like hairy ghosts over the unknown waters.
[ترجمه ترگمان]صخره های bushy در هر دو طرف وجود دارد که مانند ارواح پشمالو روی آب های ناشناخته خم شده اند
[ترجمه گوگل]این صخره های باریک در هر دو طرف است که مانند ارواح مودار بر آب های ناشناخته مانند

9. They were hard pin-points of slate blue beneath bushy eyebrows.
[ترجمه ترگمان]ان ها در زیر ابروهای پرپشت و پرپشتش به رنگ آبی تیره بودند
[ترجمه گوگل]آنها پین های سختی از آستین آبی در زیر ابروهای پر از خون بودند

10. His bushy black brows, liberally sprinkled with grey, moved up and down in time to the music.
[ترجمه ترگمان]ابروهای پرپشت و سیاهش با liberally به هم پاشید و به موقع به سوی موسیقی رفت
[ترجمه گوگل]جواهرات مشکی او، به طور آزاد با خاکستری پراکنده، به موقع به موسیقی منتقل شد

11. The outward tips of his bushy eyebrows were tilted upwards slightly, giving him a demonic appearance.
[ترجمه ترگمان]نوک ابروهایش اندکی به سمت بالا کج شده بودند و ظاهر شیطانی او را به او می دادند
[ترجمه گوگل]راهنمایی های بیرونی ابروهای باریکش کمی به سمت بالا حرکت کرده و به او ظاهر شیطانی داده شده است

12. His long bushy eyebrows, mingling with his coarse black hairline, made him appear to have no forehead at all.
[ترجمه ترگمان]ابروهای پرپشت و پرپشتش درهم آمیخت و با موهای سیاه و خشن او درهم آمیخت و به نظر رسید که اصلا پیشانی اش ندارد
[ترجمه گوگل]ابروهای پرانرژی طولانی خود را که با خط موی سیاه و سفیدش ترکیب شده بود، باعث شد که او هیچ پیشانی نداشته باشد

13. The black beard, for example, and the overly bushy eyebrows.
[ترجمه ترگمان]مثلا ریش سیاه و ابروهای پرپشتش
[ترجمه گوگل]ریش سیاه و سفید، به عنوان مثال، و ابروهای بیش از حد پررنگ

14. To obtain good bushy plants, keep pinching out the tips.
[ترجمه ترگمان]برای به دست آوردن گیاهان وزوزی خوب، نکات زیر را حفظ کنید
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن گیاهان پر شور خوب، نگه داشتن نکات را نگه دارید

15. He had thick bushy eyebrows.
[ترجمه ترگمان]ابروهای پرپشت بلندی داشت
[ترجمه گوگل]او ابروهای باریک ضخیم داشت

16. White beard, formidable mustache, and bushy white eyebrows did nothing to make him look grandfatherly.
[ترجمه ترگمان]ریش سفید و سبیل پرپشت و ابروهای پرپشت سفیدش هیچ کاری نمی کرد که او را ببیند
[ترجمه گوگل]ریش سفید، سبیل بزرگی و ابروهای پر از باریک هیچ کاری نکرد تا او را جدی بگیرد

bushy country

سرزمین پربته


bushy eyebrows

ابروهای پاچه بزی، ابروان پرپشت


a bushy tail

دم پشمالو


پیشنهاد کاربران

Bushy eyebrows
ابروهای پرپشت😉

پرپشت


کلمات دیگر: