کلمه جو
صفحه اصلی

foliage


معنی : شاخ و برگ، برگ درختان
معانی دیگر : شاخسار، برگینه، شا  وبرگ

انگلیسی به فارسی

شاخ و برگ، برگ درختان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: foliaged (adj.)
(1) تعریف: leaves, as of a tree or other plant.
مشابه: leaf

(2) تعریف: leaves collectively, as of many trees together.

(3) تعریف: a decorative representation, as in sculpture, of leaves and branches.

• leaves; representation of leaves and flowers in architecture
the leaves of plants and trees can be referred to as foliage.

مترادف و متضاد

شاخ و برگ (اسم)
bush, foliage, herbage, tod

برگ درختان (اسم)
foliage

leaves


Synonyms: frondescence, greenness, growth, herbage, leafage, umbrage, vegetation, verdure


جملات نمونه

1. rich foliage
شاخ وبرگ انبوه

2. a tree with scant foliage
درختی با شاخ و برگ اندک

3. he butted through the foliage
او با سر از میان شاخ و برگ رد شد.

4. pollution has stripped the trees of their foliage
آلودگی شاخ و برگ درختان را ریخته است.

5. the forest was in its full panoply of spring foliage
جنگل زیب جامه ی کاملی از شاخ و برگ بهاری را بر تن کرده بود.

6. The path was completely covered by the dense foliage.
[ترجمه ترگمان]جاده کام لا از میان برگ های انبوه پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]این مسیر به طور کامل توسط شاخه های متراکم پوشیده شده بود

7. Something was eating away the foliage.
[ترجمه ترگمان]چیزی در بین شاخ و برگ ها می خورد
[ترجمه گوگل]چیزی سبزیجات را از بین برد

8. Early summer sunshine from the dense foliage and transmission, on the ground between India and full size coin sparkling spot.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید در اوایل تابستان از شاخ و برگ های انبوه و انتقال، بر روی زمین بین هند و نقطه اوج سکه درخشید
[ترجمه گوگل]تابستان تابستان تابستان از برگ های متراکم و انتقال، در زمین بین هند و سایز نقطه درخشان نقطه کامل است

9. The houses were designed to blend with the foliage.
[ترجمه ترگمان]خانه ها برای ترکیب با شاخ و برگ طراحی شده بودند
[ترجمه گوگل]خانه ها برای ترکیب با شاخ و برگ طراحی شده بودند

10. The fall foliage glowed red and yellow in the morning sunlight.
[ترجمه ترگمان]برگ های پاییزی به رنگ سرخ و زرد در آفتاب صبحگاهی می درخشیدند
[ترجمه گوگل]شاخ و برگ سقوط در نور خورشید صبح زود قرمز و زرد شد

11. The trees renew their foliage every year.
[ترجمه ترگمان]درختان برگ های خود را هر سال تجدید می کنند
[ترجمه گوگل]درختان شاخ و برگ خود را هر سال تمدید می کنند

12. The trees were now heavy with dark green foliage.
[ترجمه ترگمان]اکنون درختان با برگ های سبز تیره سنگین شده بودند
[ترجمه گوگل]درختان در حال حاضر با شاخ و برگ سبز تیره سنگین بودند

13. Soon the chain was singing out through the foliage, cutting empty avenues through the greenery.
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که زنجیر از میان شاخ و برگ ها به گوش رسید و خیابان های خالی را از میان علف ها رد کرد
[ترجمه گوگل]به زودی زنجیره از طریق شاخساره آواز خواند و مسیرهای خالی را از طریق سبز برداشت

14. To listen to bird-songs, and identify foliage.
[ترجمه ترگمان]گوش دادن به آواز پرندگان و شناسایی شاخ و برگ ها
[ترجمه گوگل]برای گوش دادن به آهنگ های پرنده و شناسایی شاخ و برگ

Pollution has stripped the trees of their foliage.

آلودگی شاخ و برگ درختان را ریخته است.


پیشنهاد کاربران

برگ درختان

برگ درختان. شاخ و برگ

a cluster of leaves, flowers, and branches

شاخ و برگ درختان


کلمات دیگر: