کلمه جو
صفحه اصلی

mutinous


معنی : یاغی، فتنه انگیز
معانی دیگر : اهل شورش و تمرد، وابسته به تمرد، شورش آمیز و تمرد آمیز

انگلیسی به فارسی

یاغی


متجاوز، فتنه انگیز، یاغی


انگلیسی به انگلیسی

• rebellious, disobedient, given to mutiny
a person who is mutinous is likely to disobey or rebel against the people in authority; a formal word.

مترادف و متضاد

یاغی (صفت)
unruly, turbulent, contumacious, lawless, mutinous, froward, malcontent

فتنه انگیز (صفت)
seditious, mutinous

rebellious


Synonyms: anarchistic, contumacious, defiant, disloyal, disobedient, disorderly, dissident, factious, iconoclastic, insubordinate, insurgent, insurrectionary, radical, rebel, revolutionary, rioting, riotous, subversive, traitorous, treasonable, ungovernable, unmanageable


جملات نمونه

1. two of the mutinous sailors were executed
دو تا از ملوانان شورشی را اعدام کردند.

2. His own army, stung by defeats, is mutinous.
[ترجمه ترگمان]ارتش خودش، که از شکست stung، یک شورش است
[ترجمه گوگل]ارتش خود، شکست خورده است، مشتاق است

3. The mutinous sailors took control of the ship.
[ترجمه ترگمان]ملوانان یاغی کنترل کشتی را به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]ملوانان مشتاق کنترل کشتی را گرفتند

4. There was a mutinous look in Rosie's eyes.
[ترجمه ترگمان]در چشمان رزی نا امیدی وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک نگاه مودبانه به چشم های Rosie وجود داشت

5. She was beginning to feel mutinous.
[ترجمه ترگمان]کم کم داشت آشوب به پا می کرد
[ترجمه گوگل]او شروع به احساس جهل کرد

6. If a man was workshy and mutinous I would put him in a cell to cool his heels for a while.
[ترجمه ترگمان]اگر مردی workshy و سرکش بود، او را در سلولی می گذاشتم تا مدتی پاشنه هایش را خنک کند
[ترجمه گوگل]اگر یک مرد کار می کرد و متجاوز بود، من او را در یک سلول گذاشته بودم تا برای مدتی پاشنه هایش را خنک کند

7. My own mutinous spirit has caused me unceasing grief.
[ترجمه ترگمان]روح سرکش و سرکش خودم باعث ناراحتی من شده
[ترجمه گوگل]روح متجاوزانه من باعث غم و اندوه من شده است

8. When mutinous sailors were put in irons in the olden days, nobody was allowed to unshackle them.
[ترجمه ترگمان]وقتی که دو ملوان یاغی در روزگار قدیم آهن به زنجیر بسته بودند، هیچ کس اجازه نمی داد که آن ها را از هم جدا کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ملوانان مضطرب در روزهای قدیم در آهن قرار می گرفتند، هیچ کس مجاز به رها کردن آنها نبود

9. He was sentenced to death for his mutinous behavior.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر رفتار mutinous به اعدام محکوم شد
[ترجمه گوگل]او به خاطر رفتار خصمانه اش به مرگ محکوم شد

10. The mutinous sailors were marooned on an island.
[ترجمه ترگمان]آن دو ملوان یاغی در جزیره گیر افتاده بودند
[ترجمه گوگل]ملوانان مظنون در یک جزیره مونتاژ شدند

11. The men became mutinous and insubordinate.
[ترجمه ترگمان]مردم شورش کردند و نافرمانی کردند
[ترجمه گوگل]این مردان متکبر و غیر قابل تحمل بودند

12. He gave Dixon a mutinous glare.
[ترجمه ترگمان]به آقای دیک سن چشمک تندی زد
[ترجمه گوگل]او دیکسون را خیره کننده متکی به دایکون کرد

13. Let's rescue the loot from that mutinous crew!
[ترجمه ترگمان]بیاین غنایم جنگی رو از اون گروه یاغی نجات بدیم!
[ترجمه گوگل]بیایید غارت از آن خدمه مضطرب را نجات دهیم!

14. Then rate mutinous troops, Jinggangshan, launched agrarian revolution, the creation of a rural revolutionary base.
[ترجمه ترگمان]سپس نرخ سربازان mutinous، Jinggangshan، انقلاب ارضی، ایجاد یک پایگاه انقلابی روستایی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]سپس نیروهای مظنونی، Jinggangshan، انقلاب زراعتی را به راه انداختند، ایجاد یک پایگاه انقلابی روستایی

15. Animal Farm . George Orwell . Mutinous farm animals run off their oppressor to establish a livestock utopia.
[ترجمه ترگمان]مزرعه حیوانات جورج اورول حیوانات مزرعه داران از oppressor برای ایجاد یک مدینه فاضله دامی استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مزرعه حیوانات جورج اورول حیوانات مزرعه متخلخل از ستمگر خود برای ایجاد اختراع دام استفاده می کنند

Two of the mutinous sailors were executed.

دو تا از ملوانان شورشی را اعدام کردند.


پیشنهاد کاربران

سرپیچی. سرکش



کلمات دیگر: