کلمه جو
صفحه اصلی

first light


سپیده دم، فجر، پگاه، سحر

انگلیسی به فارسی

سپیده‌دم، فجر، پگاه، سحر


سپیده دم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the beginning of daylight; daybreak; dawn.
مشابه: light, morning

• dawn, daybreak, first rays of sun

مترادف و متضاد

daybreak


Synonyms: aurora, break of day, cocklight, crack of dawn, dawn, dawning, dawnlight, daylight, day-peep, flush of the morning, glow, half-light, morning, peep of day, sunrise, sunup


جملات نمونه

1. The attack will jump off at first light.
[ترجمه ترگمان]این حمله در ابتدا آغاز خواهد شد
[ترجمه گوگل]حمله در نور اول پرش خواهد کرد

2. The surprising attack was on at the first light.
[ترجمه محمدعلی] روشن شدن ذهن اولین طلیعه اگاهی
[ترجمه ترگمان]اولین روشنایی، حمله غافلگیر کننده بود
[ترجمه گوگل]حمله شگفت انگیز در اولین نور بود

3. We set sail for France at first light.
[ترجمه ترگمان]در اولین روشنایی به سوی فرانسه حرکت کردیم
[ترجمه گوگل]ما برای اولین بار نور فرانسه را برای فرانسه آماده کردیم

4. We set out at first light the next day.
[ترجمه ترگمان]روز بعد چراغ را روشن کردیم
[ترجمه گوگل]ما روز اول را در نور اول قرار دادیم

5. The search will resume at first light tomorrow.
[ترجمه ترگمان]این جستجو برای اولین بار فردا ازسر گرفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]جستجو در اولین نور از فردا آغاز خواهد شد

6. The first light of day began to filter through grey clouds above, giving visibility that rose steadily to three hundred yards.
[ترجمه ترگمان]روشنایی روز اول از میان ابره ای خاکستری بالا رفت و دید که ارتفاع آن ها تا سیصد متر ارتفاع دارد
[ترجمه گوگل]اولین نور روز شروع به فیلتر کردن از طریق ابرهای خاکستری در بالا کرد، و دیدی که به طور پیوسته به سه صد متری افزایش یافت

7. Then, at the first light of dawn, the three men began their preparations while Chola cooked.
[ترجمه ترگمان]سپس، در نخستین روشنایی سپیده دم، سه مرد تدارکات خود را در حالی که پخته بودند شروع کردند
[ترجمه گوگل]سپس، در اولین نور سحر، سه مرد آماده سازی خود را در حالی که Chola پخته شده بود

8. The women were up before first light and called me over for tea.
[ترجمه ترگمان]زن ها قبل از اولین روشنایی بیدار شدند و مرا برای صرف چای دعوت کردند
[ترجمه گوگل]زنان قبل از نور اول آماده شدند و برای چای به من تلفن زدند

9. In the pale first light of dawn I pulled off beside a lake in the state of Vera Cruz.
[ترجمه ترگمان]در نخستین روشنایی سپیده دم، کنار دریاچه ای در حالت ورا کروز کشیدم
[ترجمه گوگل]در اولین نور خیره کننده سپیده دم، من کنار دریاچه ای در ورا کروز ایستادم

10. At first light he continued north.
[ترجمه ترگمان]در روشنایی اول به سمت شمال ادامه داد
[ترجمه گوگل]در ابتدا نور او به شمال ادامه داد

11. At first light on 7 June I checked the compass.
[ترجمه ترگمان]در اولین روشنایی روز هفتم، قطب نما را بررسی کردم
[ترجمه گوگل]در اولین نور 7 ژوئن من قطب نما را بررسی کردم

12. They left camp at first light and were in the mountains by nightfall.
[ترجمه ترگمان]شب اول چادر را ترک کردند و شب در کوه ها بودند
[ترجمه گوگل]آنها اولین اردوگاه اردوگاه را ترک کردند و شب ها در کوه ها بودند

13. We'll leave at first light.
[ترجمه ترگمان]در روشنایی اول حرکت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در ابتدا نور را ترک خواهیم کرد

14. Cassie woke just after first light to hear the drone of their engines fading in the direction of the sea.
[ترجمه ترگمان]کسی درست بعد از اولین نور بیدار شد و صدای موتورهای of را که در جهت دریا محو می شد، شنید
[ترجمه گوگل]Cassie فقط بعد از اولین نور از خواب بیدار شد تا صدای هواپیمای موتورهای خود را که در جهت دریا حرکت می کردند، بشنود

15. Reveille sounded at first light.
[ترجمه ترگمان]reveille در ابتدا به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]Reveille در اولین نور صدا کرد

پیشنهاد کاربران

سحر/سپیده دم

اول صبح


کلمات دیگر: