1. singular beauty
زیبایی چشمگیر
2. a singular phenomenon
یک پدیده ی نادر
3. a singular specimen
یک نمونه ی بی همتا
4. a singular verb
فعل مفرد
5. the singular entirety of medieval civilization
یکپارچگی منحصر به فرد تمدن قرون وسطی
6. can a singular person be understood apart from his culture?
آیا می توان یک شخص واحد را جدا از فرهنگش مورد پژوهش قرارداد؟
7. first person singular
اول شخص مفرد
8. our team's singular triumphs
پیروزی های شگرف تیم ما
9. second person singular
دوم شخص مفرد
10. third person singular
سوم شخص مفرد
11. what a singular remark!
چه گفته ی عجیبی !
12. his death is a singular loss
مرگ او ضایعه ی فوق العاده ای است.
13. The verb should be in the singular.
[ترجمه ترگمان]لغت را باید به طور غریبی انجام دهیم
[ترجمه گوگل]فعل باید به صورت انحصاری باشد
14. "Sheep" is both a singular and plural noun.
[ترجمه ترگمان]\"گوسفند\" هم یک اسم واحد و هم جمع است
[ترجمه گوگل]'گوسفند' هر دو اسم منحصر به فرد و چندگانه است
15. The singular of 'bacteria' is 'bacterium'.
[ترجمه ترگمان]این باکتری باکتری است
[ترجمه گوگل]منحصر به فرد از 'باکتری' 'باکتری' است
16. The young man has a singular ear for music.
[ترجمه ترگمان]جوان گوش غریبی برای موسیقی دارد
[ترجمه گوگل]مرد جوان یک موسیقی انحصاری دارد
17. He shows a singular lack of concern for other people's feelings.
[ترجمه ترگمان]او فقدان عجیبی نسبت به احساسات دیگران نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او نشان می دهد که نگرانی منحصر به فرد از احساسات دیگران است
18. I wondered why she was behaving in so singular a fashion.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که چرا این قدر عجیب و غریب رفتار می کند
[ترجمه گوگل]من تعجب کردم که چرا او به طور مداوم رفتار می کرد
19. In "The boy runs", boy is a singular noun and runs agree with it in number.
[ترجمه ترگمان]در \"پسر می دود\"، پسر یک اسم منحصر به فرد است و با آن موافق است
[ترجمه گوگل]در 'پسر اجرا می شود'، پسر اسم یکنواخت است و با تعداد آنها موافق است
20. Cardinal Meschia was without doubt a singular character.
[ترجمه ترگمان]کاردینال Meschia بدون شک شخصیت عجیبی داشت
[ترجمه گوگل]کاردینال Meschia بدون شک یک شخصیت منحصر به فرد بود
21. 'I am' is the first person singular of the present tense of the verb 'to be'.
[ترجمه ترگمان]من اولین فرد از زمان فعلی فعل است که باید باشد
[ترجمه گوگل]'من هستم' اولین فرد انحصاری زمان فعلی فعل 'بودن' است
22. It was a building of singular grace and beauty.
[ترجمه ترگمان]این یک ساختمان زیبا و زیبا بود
[ترجمه گوگل]این یک ساختمان از زیبایی و منحصر به فرد بود