کلمه جو
صفحه اصلی

at a loss


سردرگم، درمانده، گیج

انگلیسی به فارسی

در از دست دادن


انگلیسی به انگلیسی

• confused, bewildered, perplexed
below cost (e.g., "he sold the goods at a loss")

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] غیر مطمئن، سردرگم، متحیر

جملات نمونه

1. I'm at a loss for words.
[ترجمه اعظم] من کلمات را گم کردم
[ترجمه ترگمان]به خاطر کلمات از دست رفته ام
[ترجمه گوگل]من از دست دادن کلمات دارم

2. I'm at a loss as to what to do.
[ترجمه Unknown] نمی دانم چه کار بکنم
[ترجمه محسن درویژه] موندم چه کار کنم
[ترجمه ترگمان]از دست دادن کاری که باید بکنم
[ترجمه گوگل]من در از دست دادن آنچه که باید انجام شود

3. He found himself at a loss for words of consolation.
[ترجمه ترگمان]خود را از دست دادن کلمات تسلی یافت
[ترجمه گوگل]او خود را از دست داد برای کلمات تسلیم

4. I'm at a loss as to what to say.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه بگویم
[ترجمه گوگل]من در از دست دادن آنچه که باید بگویم

5. Mary is at a loss what to do next.
[ترجمه ترگمان]مری کار بعدی را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]مری در حال از دست دادن چیزی است که بعدا باید انجام شود

6. The government is at a loss to know how to tackle the violence.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال از دست دادن نحوه مقابله با خشونت است
[ترجمه گوگل]دولت در حال از دست دادن است که می داند چگونه با خشونت مقابله کند

7. Two of the mines are running at a loss.
[ترجمه ترگمان]دو نفر از مین ها در حال فرار از دست دادن هستند
[ترجمه گوگل]دو معدن در حال از دست دادن هستند

8. New fashion designs have to be sold off at a loss if sales are poor.
[ترجمه ترگمان]اگر فروش فقیر باشد، طرح های مد جدید باید با ضرر به فروش برسد
[ترجمه گوگل]طرح های مد جدید اگر در فروش ضعیف باشند باید از دست بدهند

9. Detectives are so far at a loss to explain the reason for his death.
[ترجمه ترگمان]کارآگاه ها از اینکه دلیل مرگ او را توضیح بدهند خیلی دور هستند
[ترجمه گوگل]اختراعات تاکنون به ضرر و زیان برای توضیح دلیل مرگ وی هستند

10. They must sell the goods at a loss.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید اجناس را با ضرر به فروش برسانند
[ترجمه گوگل]آنها باید کالایی را از دست بدهند

11. The bookshop was operating at a loss.
[ترجمه ترگمان]کتابفروشی در حال غش کردن بود
[ترجمه گوگل]کتابفروشی در حال از دست دادن بود

12. Tony had to sell the business at a loss.
[ترجمه ترگمان]تونی مجبور بود کاری را که از دست داده بود بفروشد
[ترجمه گوگل]تونی مجبور بود که این کسب و کار را از دست بدهد

13. I'm at a loss what to do next.
[ترجمه ترگمان]من از دست دادن کاری که باید انجام بدهم هستم
[ترجمه گوگل]من در از دست دادن آنچه که باید انجام دهید

14. His comments left me at a loss for words.
[ترجمه ترگمان]نظرات او مرا به خاطر فقدان کلمات رها کرد
[ترجمه گوگل]نظرات او من را از دست داد برای کلمات

15. Some suppliers were selling at a loss to shift stock.
[ترجمه ترگمان]برخی از تامین کنندگان در حال فروش به ضرر سهام بودند
[ترجمه گوگل]برخی از تأمین کنندگان با افت فروش به تغییر سهام منتقل شدند

پیشنهاد کاربران

سر در گم

درک نکردن ( نفهمیدن )

زیر قیمت - پایین تر از ارزش - با ضرر - ضرر کردن - گیج کردن - سر در گم کردن - گم کردن - بهت زده کردن - گیج شدن در پیدا کردن چیزی - سر درگم شدن

مستاصل، درمانده، سردرگم
Confused
A situation in which you don't know what to do or say

Abandoned people may feel at a loss, discarded, undesired, or left behind

آتش به مال خود زدن



کلمات دیگر: