• deserving of something; about to get something (referring to punishment or reward)
have something coming
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
حقش بود
I do feel sorry for him, but I'm afraid he had it coming.
I do feel sorry for him, but I'm afraid he had it coming.
استحقاق تنبیه را داشتن،
استحقاق اتفاق افتادن رویداد بدی را داشتن
E. g. I do feel sorry for him, but I’m afraid he had it coming
من جدا احساس تاسف/ناراحتی دارم واسه اون، اما ترسم ازینه که این اتفاق بد/تنبیه حقش بوده باشه
استحقاق اتفاق افتادن رویداد بدی را داشتن
E. g. I do feel sorry for him, but I’m afraid he had it coming
من جدا احساس تاسف/ناراحتی دارم واسه اون، اما ترسم ازینه که این اتفاق بد/تنبیه حقش بوده باشه
کلمات دیگر: