کلمه جو
صفحه اصلی

have something coming

انگلیسی به انگلیسی

• deserving of something; about to get something (referring to punishment or reward)

پیشنهاد کاربران

حقش بود
I do feel sorry for him, but I'm afraid he had it coming.

استحقاق تنبیه را داشتن،
استحقاق اتفاق افتادن رویداد بدی را داشتن

E. g. I do feel sorry for him, but I’m afraid he had it coming
من جدا احساس تاسف/ناراحتی دارم واسه اون، اما ترسم ازینه که این اتفاق بد/تنبیه حقش بوده باشه


کلمات دیگر: